در هفت تپه ما یک شورا داریم که پنج هزار نفری است!
چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۰
دور جدیدی از مبارزات درخشان هفت تپه از سه شنبه ششم مهر ماه آغاز شده است. آنها ابتدا در محوطه شرکت تجمع کرده و از روز یکشنبه یازدهم مهرماه تجمع خود را در مقابل فرمانداری شهر شوش برگزارکرده و هر روزه به راه پیمائی در شهر ادامه داده اند. یکبار دیگر مردم شهر شاهد راه پیمائی کارگرانی هستند که دستکم در پنج سال گذشته بر مطالبات خود پافشاری کرده و کوتاه نیامده اند. آنان در جریان این مبارزات تجارب گرانقدری را کسب کرده اند. آنان در میدان عمل واقعی درسهائی را که در دوران به اصطلاح آرام باید طی سالها می آموختند، در فرصت بسیار اندکی فرا گرفتند. کارگران هفت تپه وارد جنگی نابرابر شدند، جنگی که در یکطرف آنان یک باند اختلاسگر با پشتیبانی بیدریغ دولت روحانی، با پشتیبانی بیدریغ قوه قضائیه و با نیروهای سرکوبگر قرار گرفته بودند و در طرف دیگر کارگرانی که عزم کرده بودند با پایداری واستقامت توازن قوا را در این نبرد نابرابر به نفع خویش تغییر دهند. رهبرانشان به بند کشیده شدند، ” طراحی سوخته “برایشان ساختند، مدافعینشان را به بند کشیدند و وکیل شجاعشان را محکوم کردند. اوباشان را به در خانه فعالین کارگری فرستادند، سعی کردند از محبوبیت هفت تپه سوء استفاده کرده و در میان مردم برای رئیس جمهور قاتلشان اعتبار کسب کنند. آب را برویشان بستند تا امکان کشت از بین رفته ومدعی شوند که اعتصاب کارگران سبب از بین رفتن هفت تپه شده است و فرصت بیابند که مجددا بخش خصوصی و اسد بیگی ها را به هفت تپه برگردانند. زمانی هم که بوق رسوائی اسد بیگی ها به صدا درآمد و حکم خلع یدش را صادر کردند، این حکم در دالانهای پر پیچ وتاب رقابت باندهای حکومتی گرفتار آمد. کارگران اما هوشیار تر از آن بودند که در دام این نوع ترفندها گرفتار آیند. در تمام این مدت کارگران شجاعانه بر فراز سنگرشان ایستادند و از زبان نمایندگان شجاعشان بر مطالبات خود پافشاری کردند. آنان بارها وبارها بر فراز سنگر اعلام کردند که هیچ اعتمادی به وعده و وعیدهای مسئولان ندارند و همکاران خود را به هوشیاری و آمادگی جهت آغاز مجدد اعتصاب پس از سپری شدن مهلت تعیین شده فرا خواندند. کارگران با برپائی تجمع در مقابل دفتر مدیریت و یا محوطه کارخانه اعلام کردند که اجازه نخواهند داد عوامل کارفرما و باندهای رژیم فرصت را برای تفرقه اندازی بخرند. آنان با صبر و حوصله به آن بخش از همکارانشان که تصور این را داشتند که میتوان با دخیل بستن به باندهای رژیم به مطالباتشان دست یابند، با صبر وحوصله توضیح دادند که چرا همه باندهای رژیم فارغ از تمام ادعاها وعوامفریبی هایشان در تضاد کامل با منافع کارگران قرار دارند. این بلوغ سیاسی، این کار هوشیارانه، این کردار رفیقانه، نقش بسیار مهمی در حفظ انسجام و وحدت کارگران ایفا کرد.
اکنون با توجه به بلاتکلیفی شرکت با وجود حکم خلع ید وفسخ قرارداد بخش خصوصی و حمایت مقامات دولتی شهر شوش از مدیر سابق این شرکت و بی اعتنائی به خواسته های کارگران و کوشش جهت به شکست کشاندن اعتصاب، بار دیگر کارگران هفت تپه به سنگر باز گشته اند. آنان این بار مطالبات خود را با توجه به شرایط تغییر یافته از جانب نمایندگان شان و کانال مستقل کارگری اعلام کرده اند. ” تعیین تکلیف فوری مدیریت شرکت و شفاف سازی نحوه و قیمت واگذاری شرکت به دولت؛ پرداخت فوری حقوق های عقب افتاده و سایر مطالبات عرفی وقانونی؛ سرعت بخشیدن به عملیات کشت وترمیم کارخانه؛ بازگشت به کار کارگران اخراجی؛ تمدید قرارداد کارگران فصلی؛ اعلام واجرای حکم صادرشده علیه اسد بیگی و رستمی در پرونده اختلاس؛ مختومه شدن پرونده خانم زیلابی” از جمله مطالبان کارگران هستند. کارگران هفت تپه بهتر از همه میدانند که تحمیل این مطالبات تنها با ادامه نبرد و تجمعات قدرتمند در شرکت و راه پیمائیها در خیابان های شوش میتوانند متحقق شوند. مهم این است که کارگران هفت تپه دوش به دوش هم وفارغ از تفاوتهائی که میتوانند اینجا وآنجا داشته باشند که بسیار هم طبیعی است، بازو در بازوی هم و در کنار هم متحدانه بایستند.
واقعیت این است که کارگران هفت تپه در جریان مبارزاتشان به درستی آموختند که چه نوع تشکلی را باید سازمان دهند که با توازن قوای موجود بین جنبش کارگری و رژیم سرکوبگر که تحمل هیچگونه تشکل توده ای را ندارد، امکان ادامه کاری پیدا کند. روی آوری آنان به برگزاری مجامع عمومی و مجمع نمایندگان شاید یکی از مهمترین دستآوردهای آنان نه تنها برای هفت تپه ومبارزاتش بلکه برای کل جنبش کارگری بود. بی جهت نیست که گفتمان اداره شورائی به گفتمانی معتبر در مبارزات بخشهای دیگر طبقه کارگر و جامعه از جمله در میان کارگران نفت و گاز و پتروشیمی، بازنشستگان و دانشجویان تبدیل شده است.
بی جهت نیست که ابراهیم عباسی یکی از رهبران کارگران هفت تپه در هفتمین روز دور جدید اعتصابات در بخشی از سخنان خود میگوید: “در هفت تپه ما یک شورا داریم که پنج هزار نفری است و ما با خرد جمعی تصمیم میگیریم. تشکل ما مجمع نمایندگان است که اگر کم وکسری هم داشته اما موفق بوده. ما درِ شورای اسلامی را گل گرفتیم، چون خائن است. سندیکا قبلا بوده، اما ما مجمع نمایندگان را انتخاب کردیم و بهتر جواب داده. تشکل پایدارما مجمع نمایندگان و شورای مستقل ماست. ما در هفت تپه اثبات کردیم که مجمع نمایندگان برتر از سندیکا وشورای اسلامی است. افرادی در فضای مجازی با اهداف خاص علیه ما صحبت میکنند که از روی غرض ومرض است، از روی حسادت است و نه برای نقد.”
واقعیت این است که مجمع نمایندگان وشورا ی برآمده از آن یک نقش مرکزی در سوخت وساز جنبش کارگری پیدا کرده است. ما این امر را در نقشی که ” شورای سازماندهی اعتراضات ” در جریان اعتصابات کارگران پیمانی در نفت وگاز وپتروشیمی بازی میکند، دیدیم. این رهبری جمعی، این نوع سازماندهی هزینه جنبش کارگری را در جریان مبارزاتش بسیار پائین آورده و در عین حال همواره فعالین جدیدی را به میدان هدایت مبارزات کشانده است. حتی زمانی که فعالین و رهبران این اعتراضات دستگیر وبه بند کشیده میشوند، بلافاصله فعالین دیگری جای آنها را پر میکنند. همین امر تداوم و پیوستگی مبارزه را تثبیت میکند. بدون تردید میتوان گفت که رویکرد تشکیل مجامع عمومی و شورا مناسبترین شکل برای این دوره از مبارزات بخشهای مختلف جنبش کارگری است.