در حاشیه هفتادمین سال کنوانسیون ژنو در امور پناهجویان
چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰
امروز چهارشنبه بیست وهشتم ماه ژوئیه هفتاد سال از تصویب کنوانسیون ژنو در امور پناهجویان میگذرد. سند مزبوردر مقدمه خود با اشاره به منشوز ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر این امر را مورد تأکید قرار داده که “کلیه افراد بشر باید بدون تبعیض از حقوق بشری و آزادیهای سیاسی برخوردار گردند” و” نظر به این، سازمان ملل متحد در مواقع مختلف نسبت به وضع پناهندگان علاقه مندی بسیار نشان داده و کوشیده است تا برخورداری از حقوق بشری و آزادی های اساسی را به وسیع ترین شکل ممکن برای پناهندگان تضمین کند”.
اکنون با گذشت هفتاد سال از تصویب این کنوانسیون کافی است نگاهی به آمارها وتصاویر دلخراشی که از وضعیت پناهجویان به مدیاهای رسمی راه مییابند، افکند تا واقعیت “برخورداری ازحقوق بشری وآزادی های سیاسی” در مورد پناهجویان روشن گردد. همین چهار هفته پیش بود که کمیسار عالی سازمان ملل در امور پناهجویان گزارش داد که در پایان سال گذشته میلادی هشتاد میلیون و چهارصد هزار آواره در چهار گوشه جهان به سر میبرند. گزارش میگوید در فاصله ده سال گذشته این رقم دو برابر شده است. او میگوید در حالیکه در جریان پاندمی کرونا بسیاری از بخش های جامعه جهانی از حرکت باز مانده بود ولی “جنگها، منازعات، اعمال خشونت، راسیسم و همه عواملی که سبب آواره شدن این انسانها میشوند، همچنان برجای خود ماندند”. بر مبنای همین گزارش در پایان سال گدشته بیست وشش میلیون وچهار صد هزار نفر خارج از سرزمین خود در آوارگی بسر میبردند . در حالیکه این رقم نسبت به سال پیشتر تفاوت زیادی نکرده بود، ولی رقم کسانی که در داخل کشورهای خود آواره شدند، بیش از دومیلیون نفرافزایش یافت. بر طبق همین گزارش دو سوم آوارگان مردمان پنج کشور ازجمله سوریه و افغانستان بوده اند. اساسیترین علت افزایش این رقم محدودیتهائی بود که کشورهای پناهنده پذیر به بهانه پاندمی کرونا برای عبور از مرزها بوجود آورده بودند. تنها در اتحادیه اروپا رقم کسانی که از مرز قلعه اروپا عبور کرده و درخواست پناهندگی نمودند پنجاه وهشت در صد کاهش یافت. مضافا اینکه سیاست باز گرداندن پناهجویان در دریای مدیترانه، در مرزهای خارجی یونان ویا جزایر مرزی اسپانیا توسط ” آژانس حفاظت از مرزهای اروپا – فرونتکس “با شدت بسیار بیشتری اعمال شد. در بسیاری از موارد نتیجه نزدیک شدن ناوهای عظیم این آژانس به قایق های حامل پناهجویان سبب غرق شدن ویا زخمی شدن پناهجویان گردید. در مرزهای آمریکا حکایت جدا کردن کودکان و نوجوانان از مادر ها وپدرهایشان وحفاظت آنان در اردوگاههائی که بی شباهت به زندان نبودند، تصویر هولناک دیگری بود. اگر ترامپ دیوار راسیستی اش را به دور مکزیک کشید، معاون بایدن همین امر را از طریق معامله با رؤساس جمهور مکزیک وگواتمالا به پیش میبرد.
اگرچه هنوز هم با گذشت بیش از یک سال ونیم از همه گیری پاندمی کرونا تبعات آن موضوع مرکزی سیاست ورزی جهان است وبه گونه ای از آن صحبت میشود که گویا از دل بحران نظم سرمایه دارانه بیرون نیآمده است، با این همه واقعیت این است که بحران پناهندگی به یکی از غمبار ترین تراژدی حاکم بر جهان تبدیل شده است. این تراژدی هر بار با حادثه هولناکی راهی به مدیاها پیدا کرده وسپس برای مدتی به فراموشی سپرده میشود تا زمانی بعدتر در جریان آتش سوزی یک کمپ در یونان، در جریان به خیابان پرت شدن در میان برف وکولاک در بوسنی، در کنار سیم های خاردار مرزآمریکا و مکزیک و یا در تصاویر حمله راسیستها به کمپ های پناهندگی یکبار دیگر با سماجتی بینظیر در مقابل چشمان همه جهانیان قرار گیرد. در همه این موارد همه آنهائی که خود عامل اصلی این از جا کنده شدن میلیونی انسانها هستند، تنها در نطق هایشان برای این تراژدی غمبار اظهار تأسف میکنند تا در اجلاسهایشان همه روزه مقررات شدیدتری برای ورود پناهجویان به کشورهایشان تصویب کنند.
مگر یادمان رفته است که چگونه سران اتحادیه اروپا پنج سال پیش در یک معامله کثیف بر سر پناهجویان و با پرداخت شش میلیارد به اردوغان و وعده هائی مبنی بر تسهیلاتی در مورد رفت و آمد اتباع ترکیه به اروپا خود را بطور موقت از بحران پناهندگی نجات دادند تا شاید راه حلی برای این بحران بیابند. آنان نمیخواهند بفهمند که آنچه که بیش از هشتاد میلیون انسان را در سراسر جهان مجبور کرده است که خانه وکاشانه خود را رها کرده ودست به مهاجرت بزنند، قبل از همه تبعات سیاستهای غارتگرانه و جنگ افروزانه همین دولتهای سرمایه داری میباشد. وتا زمانیکه این سیاستها ادامه دارند ، نمیتوان راه حلی برای این بحران پیدا نمود.آنها نمیخواهند بفهمند که هیچ انسانی حتی اگر یک حداقلی از امنیت ورفاه را داشته باشد، حاظر نیست راه مهاجرت را برگزیده و خود را به سیر حوادث بسپارد. دولتهای سرمایه داری هر گز نمیخواستند ونمیخواهند بفهمند زمانی که کالاهای سوبسید شده کشاورزی خود را سرازیر قاره آفریقا کرده وتولیدات کشاورزی آنجا را به نابودی میکشانند، راهی برای میلیونها انسان جهت گریز از مرگ- زندگی غیر از مهاجرت نمیماند. دولتهای سرمایه داری نمیخواستند ونمیخواهند بفهمند زمانی که ارتش خود را به مالی میفرستند، زمانی که دیکتاتورهای نشسته بر مسند قدرت در کشورهای پیرامونی را پشتیبانی میکنند تا قراردادهای غارتگرانه خود را ببندند، زمانی که خاک افغانستان وعراق را به توبره میکشیدند، زمانی که سوریه، لیبی ویمن را به میدان وحشیانه ترین جنگهای نیابتی خود وعروج جریانات تروریستی مذهبی تبدیل کرده و قدرتهای ارتجاعی وتا دندان فاسد منطقه را به بخشی از این جنگ نیابتی تبدیل میکنند ، آنچه که نصیب مردم این کشورها میگردد ، اگر در جریان نبردهای وحشیانه آنان کشته نشوند، آوارگی ومهاجرت است. کافی است همین روزها به تصاویری که از مردم افغانستان که ناشی از پیشروی طالبان خود را به مرزهای ایران وتاجیکستان میرسانند ، بیفکنیم تا معلوم شود آنانیکه بیست سال تمام به نام مبارزه با تروریسم القاعده و طالبان و به نام دمکراسی وآزادی زن بیش از صدهزار نفر از سربازان خود راگسیل افغانستان کرده وبعد از بیست سال با همین تروریستها پیمان به اصطلاح صلح بستند، چه ره آورد دهشتباری برای این مردم در انبان خود داشتند. وهمه اینها تصویر جهانی است که در هفتاد سالگی تصویب کنوانسیون ژنو در برابر چشمان همه ما قرار میگیرد