در حاشیه روز جهانی پناهندگان
پنجشنبه ۲ تیر ۱۴۰۱

روز دوشنبه سی ام خرداد، بیستم ژوئن مصادف با روز جهانی پناهندگان بود. در رابط با آمار پناهدگان کمیسار عالی سازمان ملل هفتە گذشتە در ژنو اعلام کرد که :”آمار پناهجویان در جهان از مرز یکصد میلیون نفر عبور کرده است. از جنگ جهانی دوم تا کنون هیچوقت با چنین رقمی روبرو نبوده ایم و این رقم یک تراژدی جهانی است”. او زمینه این تراژدی را جنگ اوکراین وبحران افغانستان دانست. کمیسر عالی سازمان ملل اذعان نمود کە آواره شدن میلیونی مردم اوکراین را در فاصلۀ بسیار کوتاه وبا چنین رقم بالائی را درهیچ گزارشی ندیده است. او اضافە نمود کە سالهاست برتعداد پناهجویان افزوده میشود و در انتهای سال گذشتۀ میلادی تعداد کسانی که از سرزمینهایشان کنده شده و پناهجو شده اند در مقایسه با ده سال پیش از آن دوبرابر شده اند.
در پس این آمار وجملات یک تراژدی عظیم انسانی نهفته است. بسیاری ازپناهجویان نه تنها از سرزمینهایشان کنده شده اند، بلکه در مسیر یافتن جان پناهی پا به سرزمینهای ناآشنائی میگذارند که به مثابۀ سرزمین های مین گذاری شده در در زیر پای آنهاست. آنانی که از کشورهای قاره آفریقا راه میافتند، اگر از چنگال باندهای مافیائی رهائی یابند تازه وارد کشور لیبی میشوند که به تمام معنا قربانگاه است. آنان دراین کشور در دهه سوم قرن بیست و یکم در بازار برده فروشان به فروش میرسند و در سیاهچالها شکنجه میشوند، زنان به دفعات گوناگون هدف تجاوز جنسی قرار میگیرند. بسیاری از آنان اگر از همه این بلایا جان سالمی بدر بردند و در میان امواج خروشان مدیترانه در مقابل چشمان ناباور هم سرنوشتانشان طعمه امواج نشوند، هنوز به این معنا نیست که آیندۀ مطمئنی در انتظارشان باشد. آنها میتوانند دوباره به دام کشتیهای پروژۀ “فرونتکس” اتحادیه اروپا بیفتند که وظیفه شان جمع آواری آوارگان در مدیترانه و سپردن آنان به مرزبانان لیبائی است تا دوباره به سیاهچالها ویا بازار برده فروشان گسیل شوند. حتی اگر برخی از این پناهجویان توسط کشتی سازمانهای بشردوست نجات پیدا میکنند، این هم هنوز پایان راه نیست. این نوع کشتیها بارها وبارها باید هفته ها در آبهای مدیترانه سرگران بمانند تا اینکه اجازۀ ورود به اسکله در یکی از بنادر اروپائی دریافت کنند. سرپرست یکی از این کشتیها موسوم به “سی واچ 3” که هفتۀ گذشته بعد از دو هفته سرگردانی با سیصد وپنجاه پناهجو اجازه لنگر انداختن در یکی از بنادر ایتالیا گرفته بود، در مصاحبه ای با خبرنگاران در مورد این پناهجویان گفت “داستان زندگی اینان بسیار متفاوت است، برخی از آنان از کشور های افریقائی معروف “ساب صحرا” یعنی اتیوپی، بنین، بورکینافاسو، بوروندی وگانا” میایند. کشورهائی که سالیان سال کلونیهای کشورهای اروپائی بودند. بسیاری از کشورهای شمال آفریقا و یا از سوریه یا بنگلادش هستند. تعدادی از آنان ازقحطی و خشکسالی، سرزمینهایشان را ترک میکنند و خود را به لیبی میرسانند. یک سوم آنان نوجوانان زیرهیجده سال هستند. اغلب آنان به مثابه کارگر ارزان تا بی نهایت استثمار میشوند، شکنجه میگردند و یا مورد تجاوز قرار میگیرند. از آنجائیکه آنها در کشور خود آینده ای برای خود نمی بینند، حاضرند چنین مسیر مرگباری را اختیار کنند. بە گزارش سازمان ملل در سال گذشته آمار رسمی پناهجویان غرق شده در دریای مدیترانۀ بالغ بر سه هزار نفر بوده است. البته میدانیم که اینها آمار رسمی هستند و آمار پناهجویانی که اجسادشان پیدا نمیشود بسیار فراتر ار این ارقام است.
واقعیت این است که بحران پناهندگی یکی از بحرانهای چند لایه ای است که جهان با آن روبروست. در هم تنیدگی وهمزمانی بحرانهای اقتصادی، جنگهای منطقه ای و جنگهای بین امپریالیستی، محیط زیست، بحران پاندمی کرونا بشریت را با بحران پناهجوئی و آوارەگی روبرو ساخته است. واقعیت این است کە بحران پناهندگی نتیجۀ بلافصل درهم تنیدگی مجموعۀ این بحرانها ست و نظام سرمایه داری مسبب اصلی تمام این بحرانهاست و ابائی ندارد که جان میلیونها پناهجو را در جریان معاملات کثیفش با ارتجاعی ترین دولتها به حراج بگذارد. دیوار راسیست ترامپ جهت ممانعت از ورود لاتینوها به آمریکا و یا ایجاد موانع غیرقابل عبور برای حفاظت از قلعۀ اروپا نمونه های برجسته ای از سیاستهای ضد انسانی جهان سرمایه داری در برخورد به این تراژدی عظیم انسانی است. اما حتی زمانی که پناهجویان بعد از عبور از همە موانع خود را به اروپا میرساند، با جوامعی روبرو میشود که بوی تعفن راسیسم بخش اعظم جامعه را در خود فر برده است. مهاجر کشورهای پیرامونی در این کشورها، کارگر ارزان وانسان درجه دوبه حساب میآیند. اوج این راسیسم را در طول سه ماه گذشته در جریان جنگ بین امپریالیستی وآواره شدن مردم اوکراین دیدیم.
دیدیم که چه تفاوت عظیمی بین برخورد بە آوارگان اوکراینی و آنهائی که از کشورهای غیر اروپایی می آیند صورت می گیرد. گویا جنگ در اوکراین جنگ بین کسانی است که به اصطلاح از “ارزشهای اروپائی” دفاع میکنند و بقیە مظهر”استبداد آسیائی و آفریقایی” اند. همه این جملات وکلمات را از صبح تا شام از بلندگوهایشان در گوش پناهجویان به اصطلاح غیر اروپائی میخوانند تا برای لحظه ای فراموششان نشود که آنها انسان درجۀ چندم هستند.
این البته همۀ فاجعه نیست، هفته گذشته فاش گردید که دولت پادشاهی بریتانیای کبیر، طبق قرار دادی راسیستی که با کشور افریقائی “رواندا” بسته است. پناهجویانی که خود را به بریتانیا رسانده اند، را در “رواندا” اسکان خواهند داد. معلوم شد که بوریس جانسون نخست وزیر بریتانیا در نیمۀ آوریل امسال قراردادی بالغ برصد وچهل وچهار میلیون پوند با این کشور بسته که برمبنای آن دولت بریتانیا اجازه مییابد که پناهجویانش را در آنجا مستقر کند. اولین هواپیما برای ارسال هفت پناهجو روز سه شنبه هفته پیش با رأی دادگاه عالی اروپا موقتا متوقف گردید. قبل از آن تمام شکایاتی که تعدادی از اتحادیه های کارگری، سازمانهای چپ و مدافع حقوق بشر وفعالین دفاع از حقوق پناهجویان از دولت بریتانیا به دادگاههای بریتانیا کرده بودند جواب رد گرفتە بود. با این وجود وزیر کار بریتانیا اعلام کرد که این پروژه عملی خواهد گشت. اعلام شد هزینۀ ارسال این هفت نفر معادل پانصد وهشتاد هزار یورو بوده است. همۀ این نمونه ها بیان همان به اصطلاح ارزشهائی است که جهان سرمایه داری در بوق وکرنا دمیده و نظم ضد انسانی سرمایه داری را پایان تاریخ مینامد.
اما واقعیت این است که نظم حاکم شکافهای عظیمی برداشته است اکنون فرصتی برای به میدان آمدن بدیلش یعنی نظام سوسیالیستی بوجود آمده است و این فرصت را نباید از دست بدهیم. اگر طبقه کارگر جهانی آگاهانه به میدان بیاید میتواند گورکن این نظم ضد انسانی شود.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومهله