در برابر مداخله و نقشه قدرتهای امپریالیستی هوشیار باشیم!
سه شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۱
روزهائی را سپری میکنیم که در مقیاس تحولات اجتماعی شاید زمان های زود گذری به نظر بیایند، با این وجود هیچکس نمیتواند منکر شود که در گوشه ای از این جهان، گوئی عقربه ها بسیار سریعتر میگردند. در اینجا بندهای همۀ آن اسارتی که بیش از چهار دهه بر زنان جامعه تحمیل شده در میان شجاعتها و قهرمانیهای همین زنان، پاره میشود. زنان خود فرمان میدهند و خود مجری فرمان خود میگردند. میگویند ما بند اسارتی را که بیش از چهار دهە به عنوان حجاب بر سر ما افکنده اید، پاره میکنیم، آتش میزنیم و تمام شادی هائی را که از ما ربوده بودید، باز پس میگیریم. در دانشگاهها دیوار تبعیض جنسیتی کشیده بودید و ما اکنون اراده کرده ایم که این دیوار را درهم بریزیم و این حکم خودمان را اجرا میکنیم. حکم داده بودید که خیابانها از آن شما مرد سالاران متحجر است اما ما خیابان ها را از آن خود کرده ایم. مرتجع ترین موجودات را از گورهای هزاران ساله بیرون کشیدید تا هر آنچه نشانی از انسانیت، ترقیخواهی، حرمت انسانی، آزادی و برابری را با خود دارند، به نابودی بکشانند. کارگران این سرزمین باید ارزان باشند وخاموش وگرنه به بندشان کشیدید وحتی همان لقمۀ ناچیزی را که به کف میآوردند از دستشان ربودید. گلوله نثارشان کردید و شلاق را بر بدنهای تکیده از رنج کار فرود آوردید. کودکان را به جای رفتن به مدرسه به آجرپزی ها و به کارگاهها فرستادید و آنان را به کودکان کار و خیابان تبدیل کردید. تمام حرمت و عزت سالخوردگان را قربانی عطش سود اندوزی خود کردید. معلمان را برآن داشتید که هم برای لقمه نانشان بجنگند وهم برای آموزش فارغ از خرافات مذهبی مبارزه کنند. اکنون همۀ این زخم خوردگان، همۀ این به غارت رفتگان، همۀ زنانی که به اسارت کشیده شده بودند، همۀ جوانانی که آینده ای برایشان نگذاشتید. همۀ کودکانی که آیندۀ تباه شدۀ جوانان نسل پیش از خود را می بینند، به فغان آمده اند. باور کنید آنان سر باز ایستادن ندارند و این را همه روزه در مدرسه، در خیابان، در دانشگاه، در کارخانه، در گوشه و کنار محلات، در روشنائی روز و در تاریکی شب فریاد میزنند.” آزادی، آزادی، آزادی” اسم رمزی گشته است که دیگر تحمل به بند کشیده شدن هیچ زنی را ندارد، که دیگر رهائی از بردگی سرمایه را فریاد میزند، که مصمم است درهای زندان را بگشاید تا هیچ فردی به خاطر عقیده اش، به خاطر ابرازنظرش به بند کشیده نشود.
توده های مردم در این چهار دهه بارها و بارها جنگیده اند و طعم شکست را چشیده اند و این بار میخواهند شکست های گذشته را در پای پیروزیشان به فراموشی بسپارند. با وجود همۀ این امیدها وشور وشوق ها نباید فراموش کنیم که قدرتهای امپریالیستی، در کمین نشسته اند که بازهم شاهد شکست ما باشند. در کمین نشسته اند که بر فراز سر ما مهره های بیمقدار خود را در قالب این یا آن شبه قهرمان، در قالب این یا آن چهره های بزک کرده، در قالب این یا آن مدافع دوآتشۀ سکولاریسم به صحنه آورند، که گویا همۀ ما تماشگران بی دغدغۀ سیرک آنها هستیم. تمام کوششها انجام میگیرد که صداهای اصیل ما را با صداهای به عاریه گرفته شده و تنیده در مدیاهای بستر اصلی جهان سرمایه داری در بوق هایشان بدمند. شعارهایمان را مثله میکنند، مطالبات کلان مان را سانسور و یا از محتوای انقلابی خالی کنند تا بتوانند بدیل خودشان را به کرسی بنشانند. گویا چشممان کور است و گوشهایمان کر و تقلاهای این قدرتهای امپریالیستی را نمی بینیم. چهل و سه سال پیش در گوادلوپ جزیرۀ دور افتاده ای از مستعمره های فرانسه، خمینی را به پیش راندند و اکنون کوشش میکنند با ” ایران انترنشنال، من و تو، بی بی سی” و به کمک فرشگردی ها بدیلشان را گام به گام به وسط میدان بیآورند. چندان عجیب نیست که همین هفته گذشته یکی از سه دستور جلسه اجلاس وزرای خارجه، جی هفت در آلمان، اوضاع ایران بود. بحران انرژی و جنگ در اوکراین دو تم دیگر را تشکیل میدادند. همین که اوضاع جاری در ایران این موقعیت را در نزد قدرتهای امپریالیستی در میان بحرانهای حاکم بر جهان یافته است، هوشیاری زیادی از ما می طلبد. فراموش نکنیم که مطالباتمان، شعارهایمان، تشکلاتمان باید مرزهای ما را با مرزهای همه آنهائی که میلیونها تن از مردم را به بندگی و بردگی کار مزدی کشانده اند، شفاف و روشن باشد. مرزهای ما نباید با مرز آنهائیکه زنان را تنها برای تزئین کالاهایشان میخواهند مخدوش شود. خیزش ما مهر ستمدیگان این جامعه را خورده است. حفظ اصالت آن به عهدۀ همۀ ماهائی است که در این خیزش آماده همه گونه فداکاری هستیم.
شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له