در برابر حکومت اسلامی سرمایەداران بیرق سرخ سوسیالیسم را برافرازیم
جمعه ۴ آبان ۱۴۰۳
نشانههای گندیدگی و انحطاط سرمایهداری ایران و پیامد ویرانگر سیاستهای اقتصادی سرمایەدارانه و فساد و رانتخواری تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، همهجا چهرهی کریه و ضدانسانی خود را بروز داده است. اجرای برنامههای ریاضت اقتصادی، خصوصیسازیها، تشدید استثمار و بیکارسازی، اعمال آپارتاید جنسیتی علیه زنان در بازار کار و عرصەهای مختلف حیات اجتماعی، کالایی شدن آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و سایر خدمات اجتماعی و محرومیت شمار هرچه بیشتری از مردم در دسترسی به این خدمات اولیه در جامعه، بحرانهای زیستمحیطی و نیز گسترش حاشیهنشینی با پیامدهای ویرانگر آن؛ وضعیت فاجعه باری را به طبقهی کارگر، تهیدستان و اکثریت مردم ایران تحمیل کرده است.
دستمزدهای چند مرتبه زیر خط فقر، گسترش شرکتهای پیمانکاری، تورم و گرانی و سقوط قدرت خرید کارگران و حقوق بگیران جزء، زندگی بسیاری از خانوادههای کارگری و محروم جامعه را به تباهی کشانده است. تشدید استثمار در شرایط فقدان وسائل ایمنی، محیطهای کار را بهشدت ناامن کرده است. سایهی هیولای بیکاری و رواج قراردادهای موقت و سفید امضا هرگونه امنیت شغلی را از کارگران سلب کرده است. بر بستر این فقر و فلاکت اقتصادی و ناامنی اجتماعی، کشتار کولبران در کردستان و سوخت بران در سیستان و بلوچستان، پدیدهی کودکان کار و خیابان، اپیدمی اعتیاد و رواج تن فروشی و گسترش دیگر آسیبهای اجتماعی که میلیونها خانواده را در دام خود گرفتار ساختهاند؛ زندگی را برای کارگران و لایههای آسیبپذیر جامعه به مرز غیر قابل تحملی رسانده است.
در مقابل، باندهای حکومتی و وابستگان به آنها با ثروتهای بادآورده ناشی از رانتهای قدرت، زندگی افسانهای برپا کرده و در ناز و نعمت بهسر میبرند. تحت این شرایط، قدرت و ثروت هر چه عظیمتری در دست اقلیت کوچکی از سرمایهداران، مقامات حکومتی، آقازادهها و سرداران سپاه تمرکز یافته، فاصلهی طبقاتی عمیقتر شده و تودههای هر چه بیشتری از کارگران و اقشار پایین و حتی میانی جامعه به زندگی زجرآوری در پایینتر از خط فقر پرتاب شدهاند. همین واقعیات اقتصادی و چشم انداز فقر و فلاکت بیشتر و اعمال تبعیض جنسیتی علیه زنان، رشد و گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگران و اعتراضات اقشار محروم جامعه و برآمد خیزش های تودەای انقلابی را اجتناب ناپذیر کرده است.
در چنین شرایطی بخش های مختلف اپوزیسیون بورژوایی ایران از جمهوری خواهان نئولیبرال لائیک بورژوایی طرفدار غرب گرفته تا احزاب ناسیونالیست در کردستان، از سلطنت طلبان گرفته تا مجاهدین خلق نگران از اینکه رشد و اعتلای جنبش کارگری و جنبش انقلابی نه فقط جمهوری اسلامی، بلکه کل مناسبات سرمایه داری را به زیر بکشد، برای سر و سامان دادن به آلترناتیو مورد نظر خود و جهت به بیراهه بردن جنبش انقلابی کارگران و فرودستان تلاش می کنند. اما هیچکدام از بخشهای اپوزیسیون بورژوایی، راه حلی برای پایان دادن به فلاکت اقتصادی تودەها و حتی برای تامین توسعه اقتصادی مورد نظر خود نیز ندارند. راه حل این نیروها برای کنترل بحران اقتصادی، چیزی جز سپردن اداره اقتصاد کشور به دست مدیران تکنوکرات، عادی سازی مناسبات با دولتهای غربی، رفع موانع سیاسی بر سر راه ادغام بیشتر سرمایەداری ایران در بازار جهانی، پیگیری برنامەهای اقتصادی نئولیبرالی متکی بر بازار آزاد در داخل کشور نیست. این نیروها در بهترین حالت ادامه برنامەهای سرمایه دارانه با مدیریت غیر اسلامی و یک استبداد غیر مذهبی را جایگزین یک استبداد مذهبی می کنند.
در چنین شرایطی سوسیالیسم تنها بدیلی است که می تواند افق رهایی را به روی کارگران و تودەهای محروم و فرودست جامعه ایران بگشاید. باید در برابر مناسبات سرمایەداری حاکم و حکومت اسلامی سرمایەداران راه حل و بدیل کارگری و سوسیالیستی را قرار داد و آن را به یک گفتمان نیرومند در درون جامعه تبدیل کرد. باید نشان داد سوسیالیسم تنها بدیلی است که می تواند افق رهایی را به روی کارگران و تودەهای محروم ایران بگشاید و به تمام معضلات اقتصادی و مصائب اجتماعی و بی حقوقی ها که جامعه را در چنگال خود می فشارد، پایان دهد. برخلاف تصوری که ایدئولوگ های طبقات بالا رواج دادەاند، باید نشان داد که کارگران و زحمتکشان می توانند حکومت را در دست بگیرند و بدیل سوسیالیستی بر پایه های عینی و عملی واقع بینانه استوار است.
باید نشان داد که نیروی اجتماعی متحقق کننده سوسیالیسم، یعنی طبقه کارگر که با اعتصابات و اعتراضات خود در صحنه جامعه حضور دارد، در روند تکامل مبارزات و سازمانیابی صفوف خود شوراها و دیگر تشکلهای تودەای و طبقاتی خود را ایجاد می کند، در احزاب و سازمانهای سیاسی و کمونیستی خود متشکل می شود، اکثریت محرومان و ستمدیدگان و آزادیخواهان جامعه و جنبش های پیشرو اجتماعی را با خود همراه کرده و آمادگی انجام این رسالت تاریخی را پیدا می کند. آلترناتیو سوسیالیستی در مسیر پیشروی خود، با برپایی اعتصابات سیاسی تودەای و سراسری دستگاه سرکوب حاکم را فلج کرده و با سازماندهی قیام در گام نخست رژیم جمهوری اسلامی را سرنگون می کند. ماشین دولتی موجود را همراه با کلیەی ارگانهای سرکوب آن درهم می شکند و حکومت شوراهای کارگران و زحمتکشان و فرودستان را برقرار می سازد.
حکومت شورائی بساط شکنجه و اعدام را در هم می پیچد و وسیع ترین آزادی های بدون قید و شرط سیاسی را تأمین و تضمین می نماید. با اجتماعی کردن مالکیت بر وسائل تولید، همه ظرفیتهای اقتصادی و اجتماعی موجود در جامعه ایران را با برنامه و نقشەمند، به کار می گیرد. با رفع بیگانگی تولید کنندگان از کالایی که با نیروی کار، تجربه و تخصص خود تولید می کند اما به سرمایەدار تعلق می گیرد، خلاقیت و توانائی تودەهای آزاد و حاکم بر سرنوشت خود را شکوفا می سازد. بدین ترتیب شکوفائی و توسعه اقتصادی واقعی ممکن می گردد، بازده كار با سرعتى غیر قابل تصور افزایش خواهد یافت، خدمات و محصولات مورد نیاز مردم در مقیاس انبوه برای رفع نیازهای مادی و معنوی انسانها تولید می شوند. شهروندان از امکانات یکسان و فراوان برای رشد استعداد و توانائی های فردی برخوردار خواهند بود و توانائی های فردی شکوفا میشوند، در چنین جامعەای آزادی و رفاه هر فرد شرط آزادی و رفاه همگان خواهد بود، مبارزه برای بقای فردی خاتمه می یابد و انسان ها به شرایط واقعا انسانی قدم می گذارند. در نظام اجتماعی سوسیالیستی کار از یک اجبار برای مزد و امرار معاش، به امری داوطلبانه تبدیل می شود، كه صرفا بر اساس درک وظیفه و پاسخگویی به نیاز اجتماعی انجام میگیرد.
تکنولوژی و پیشرفتهای علمی در همراهی با پیشرفت های جهانی دانش در خدمت ارتقاء زندگی شهروندان قرار می گیرد و امکان پایین آوردن ساعات کار و افزایش ساعات فراغت را فراهم می آورد. جامعه سوسیالیستی بە اشکال گوناگون نابرابریها و تبعیض ها نظیر ستمکشی زن و ستمگری ملی و … پایان می دهد. تبعیض جنسیتی و تنگ نظری ملی و نژادی جای خود را به همبستگی انسانی خواهد داد. سوسیالیسم به تخریب و فجایع زیست محیطی که هستی، امنیت و رفاه انسان ها را به مخاطره انداختەاند پایان می دهد و حفاظت و بهرەبرداری عقلانی از طبیعت را به معیار اصلی پیشرفت و توسعه خود تبدیل می کند. تحقق چنین جامعەای، خیال پردازی و تصور مدینه فاضله آرمانی نیست. حرکتی در سیر تحول مادی تاریخ بشر است. نیروی اجتماعی آن در قامت اعتراضات و اعتصابات باشکوه کارگران، اعتراضات تهیدستان شهری در صحنه حضور دارد و امکانات مادی تحقق آن وجود دارد. اما برای ارتقای سازمانیابی این نیروی اجتماعی، برای تقویت و انسجام بخشیدن به گرایش سوسیالیستی در درون طبقه کارگر و برای برپایی یک جنبش شورایی و برای برقراری سوسیالیسم باید آستین ها را بالا زد.
سخن روز: تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومەله
https://alternative-shorai.tv
https://cpiran.org
https://komala.co
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran1 (http://www.instagram.com/Peshrawcpiran1)
https://t.me/KomalaCpiranTv