در برابر افق ناسیونالیستی، افق سوسیالیستی را در کردستان تقویت کنیم!
پنجشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۰
ناسیونالیسم ایدئولوژی و گرایش اجتماعی معینی است که در جامعه کردستان هم مانند همه جوامع دیگر همزاد پیدایش و رشد نظام سرمایه داری بوده است. احزاب سیاسی و طیفی از برنامه های سیاسی مختلف بر اساس این ایدئولوژی و بر بستر این گرایش اجتماعی بنیانگذاری و تدوین شده اند. این ایدئولوژی دارای جهان بینی، استراتژی سیاسی، فرهنگ و سنتهای خاص خود است. تاریخ رشد و گسترش سرمایه داری نشان می دهد که ایدئولوژی و برنامه ناسیونالیسم بر اساس نیاز سرمایه داری به ایجاد بازار داخلی و منحصر کردن این بازار در چهارچوب مرزهای معین و ضرورت حفظ این مرزها به نیروی توده اهالی، شکل گرفته است. ناسیونالیسم، فرهنگ و ادبیات و هنر و سمبل های خاص خود را برای تسهیل امر بسیج توده ای در خدمت تحقق این هدف طبقاتی بوجود آورده است. اما امروز که با رشد خارق العاده سرمایه داری و جهانی شدن آن همه مرزها بر روی حرکت کالا و سرمایه باز شده است، پایه های اقتصادی این ایدئولوژی در همه جهان در آستانه از بین رفتن است و اساسا به عنوان یک ایدئولوژی در میدان سیاستهای روز و مقطعی، در روبنای جامعه و در میدان فرهنگ و ادبیات و هنر به حیات خود ادامه میدهد. بقایای ستم ملی در گوشه و کنار جهان هنوز ظرفیتهایی را برای حضور ناسیونالیسم در عرصه سیاسی حفظ کرده است.
ناسیونالیزم در کردستان یک جریان ریشه دار اجتماعی است که از وجود ستم ملی تغذیه می کند. این جریان انعکاس تاریخی آرزوهای بورژوازی تازه به دوران رسیده کرد بود که از موقعیتی برابر با بورژوازی غیر کرد حاکم در ایران برخوردار نبود. بر بستر این گرایش اجتماعی بود که احزاب سیاسی با ایدئولوژی ناسیونالیستی در کردستان ایجاد گردیدند. احزابی که در چهارچوب نظام سرمایه داری و مناسبات تولیدی حاکم بر جامعه ایران خواهان مشارکت در قدرت سیاسی محلی و سراسری ایران بوده و هستند. آنها برای کسب نفوذ و پیشبرد برنامه سیاسی خود به جلب توده هایی که از وجود ستمگری و تبعیضات ملی رنج می بردند نیاز داشتند. اما این احزاب به حکم تحولات اجتماعی و اقتصادی چند دهه اخیر بیش از پیش خود را با گرایش و آرزوهای پایگاه طبقاتی خود یعنی سرمایه داران و صاحبان ثروت و لایه هایی از طبقه متوسط منطبق کرده اند و به جای آنکه رفع ستم ملی را هدف خود قرار داده باشند، تنها به کسب بخشی از قدرت محلی، از هر طریقی که باشد، رضایت می دهند. یورش رژیم جمهوری اسلامی به کردستان و تداوم سیاست های سرکوبگرانه آن و مقاومت مردم در برابر این سیاست ها تا حدودی پایه اجتماعی آنها را در میان اقشاری از جامعه گسترش داده است.
اگرچه این احزاب هر کدام برنامه معینی برای مسئله ملی ارائه می دهند اما در میدان عمل واقعی تنها برای کسب بخشی از قدرت محلی و یا سراسری برای حزب خودشان، می کوشند. ستم ملی نردبان به قدرت رسیدن آنهاست بدون آنکه حل واقعی این ستم هدف آنها باشد. احزاب و جریان های ناسیونالیست هیچ مطالبه ای بر علیه مناسبات کار و سرمایه، بر علیه مناسبات سرمایه داری ندارند و از این نقطه نظر طرفدار حفظ وضع موجود هستند. اما وضع موجود چیزی جز ادامه سلطه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بورژوازی نیست. احزاب ناسیونالیست می خواهند وضع موجود و مناسبات سرمایه دارانه را از طریق کنترل قیام توده های مردم و روی کار آوردن یک حکومت فدرال مبتنی به سیستم پارلمانی حفظ کنند. حکومت فدرالی که ﮐﺎرﮔﺮان، ﻓﻘﺮا و ﻣﺤﺮوﻣﺎن ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ در ﺁن ﺳﻬﻤﯽ ﻧﺨﻮاهند داﺷﺖ، ﺑﻠﮑﻪ اﯾﻨﺒﺎر ﻧﻴﺮوهای بورژواﯾﯽ در ﻗﻮارﻩ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﮐﺮدﺳﺘﺎن ﻓﺪرال، ﭘﺮﭼﻢ ﻣﻠﯽ، اﻓﺴﺎﻧﻪ های ﻣﻠﯽ و ﺳﺮود ﻣﻠﯽ را ﺑﻌﻨﻮان اﺑﺰارﯼ ﺑﺮاﯼ تحمیل بی حقوقی به ﮐﺎرﮔﺮان و ﻣﺮدم ﺗﻬﻴﺪﺳﺖ و ﻣﺤﺮوم ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﮑﺎر ﻣﯽ ﮔﻴﺮﻧﺪ. اﯾﻨﺒﺎر ﻣﺮدم ﮐﺎرﮔﺮ و زﺣﻤﺘﮑﺶ و ﻣﺤﺮوم ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮاﯼ ﻣﻴﻬﻦ ﺧﻮد ﺑﻴشتر ﮐﺎر ﮐﻨﻨﺪ، ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺎﻟﻴﺎت ﺑﺪهند، ﮐﻤﺘﺮ ﻣﺼﺮف ﮐﻨﻨﺪ و اﻋﺘﺼﺎب و ﺗﻈﺎهرات راﻩ نیندازند. ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻓﺪرال ﮐﺮدﺳﺘﺎن ﺣﮑﻮﻣﺖ اﻗﻠﻴﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺮ اﮐﺜﺮﯾﺖ ﺧﻮاهد ﺑﻮد، ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ ﺧﻮاهد ﺑﻮد ﮐﻪ ﻓﻘﻂ بورژواها، ﻧﺨﺒﮕﺎن ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﺳﺮان اﺣﺰاب اسیونالیست بورژوایی ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ های ﮐﻠﻴﺪﯼ ﺁن را ﺑﺪﺳﺖ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ.
در شرایط کنونی که شاهد اعتصاب های عظیم کارگری و جنبش های اعتراضی در شهرهای مختلف ایران هستیم و تحولات سیاسی و اجتماعی در چشم انداز جامعه قرار گرفته است، به هر درجه ای که جنبش حق طلبانه مردم کردستان از جنبش سراسری مردم ایران عقب بماند، احزاب ناسیونالیست کردستان فرصت بهتری خواهند یافت که افق و اهداف جنبش مردم کردستان را محدودتر بکنند و بر سر راه رشد جنبش انقلابی مردم کردستان سنگ اندازی نمایند. پیروزی جنبش انقلابی مردم کردستان در گرو رشد آگاهی مردم کردستان و بیرون آمدن هر چه بیشتر آنان از زیر نفوذ افق و سیاستهای احزاب و جریان های ناسیونالیست کرد و تحکیم پیوند و همبستگی با جنبش کارگری و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی در ایران است.
در برابر افق احزاب ناسیونالیست و بی انگیزه بودن پایه طبقاتی آنان در مبارزه برای رفع ستمگری ملی، کارگران و مردم زحمتکش در کردستان که نیروی محرکه جنبش انقلابی کردستان هستند در واقع نیروی اجتماعی راه حل کارگری و سوسیالیستی برای حل مسئله ملی و پایان دادن به ستمگری ملی می باشند. کارگران و زحمتکشان کردستان که مانند نان شب به آزادی های سیاسی و دمکراتیک جهت متشکل کردن صفوف خود نیاز دارند، و بیش از همه اقشار دیگر از وجود ستمگری ملی رنج و آزار می بینند و ستمگری ملی را مانعی در سر راه دست بردن به ریشه های ستم طبقاتی می دانند، خود بخشی از راه حل مسئله ملی هستند. برای کارگران و مردم زحمتکش در کردستان مبارزه برای رفع ستمگری ملی جدای از مبارزه علیه ستم طبقاتی و مناسبات ظالمانه سرمایه داری نیست. برای کارگران و زحمتکشان در کردستان رفع ستم گری ملی در عین حال به معنای زندگی اقتصادی آسوده تر و محیط سیاسی آزاد و افق روشن و آیندهای بهتر برای فرزندانشان می باشد. همین واقعیت به زمینه گسترش نفوذ اجتماعی کومه له به عنوان یک نیروی رادیکال و کمونیست در جامعهی کردستان و حضور دیگر نیروهای چپ و رادیکال در کردستان شده است. اگر بپذیریم که ستم ملی در این جامعه به نیروی اکثریت اعضای آن جامعه که مردم کارگر و زحمتکش هستند رفع خواهد شد، در این صورت استراتژی مبارزه سوسیالیستی در کردستان نیز لازم است که همزمان همهی عرصههای زندگی اجتماعی کارگران و توده های زحمتکش را در بر بگیرد. کومه له پرچمدار استراتژی سرخ سوسیالیستی و حکومت شورایی بوده و به همین اعتبار جنبش کردستان را بهعنوان “جنبش انقلابی مردم کردستان” خصلت نمایی کرده است.