در استقبال از ۸ مارس روز جهانی زن
یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
به هشت مارس روز جهانی زن نزدیک می شویم. روزی که تاریخ و سنتش را از شورش زنان کارگاههای پارچه بافی و لباس دوزی نیویورک در سال ۱۸۵۷ می گیرد. در هشتم مارس ۱۸۵۷، زنان کارگر کارگاههای پارچهبافی و لباس دوزی در نیویورک آمریکا به خیابانها آمدند و خواهان افزایش دستمزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط بردگی کار شدند. این تظاهرات با یورش گسترده نیروهای پلیس روبرو شد. دومین کنفرانس زنان سوسیالیست در سال ۱۹۱۱ روز زن را بنیان نهاد، اما تصمیم گیری قطعی برای تعیین «روز جهانی زن» به بعد موکول شد. سال ۱۹۱۳ “دبیرخانه بین المللی زنان” (یکی از نهادهای انترناسیونال سوسیالیستی دوم)، هشتم مارس را با خاطره مبارزه زنان کارگر در آمریکا، بهعنوان «روز جهانی زن» انتخاب کرد. در همان سال، زنان زحمتکش و زنان روشنفکر انقلابی در روسیه تزاری و در سراسر اروپا، مراسم «۸ مارس» را بشکل تظاهرات و میتینگ برگزار کردند. زنان کارگر سنت پترزبورگ با اعتصاب خود در روز ۸ مارس ۱۹۱۷ علیه اوضاع فلاکتبار ناشی از سیاست جنگی دولت روسیه و برای نان و صلح به میدان آمدند و به بانگ رسای شکوهمندترین انقلاب کارگری تبدیل شدند. سال ۱۹۲۱، “کنفرانس زنان انترناسیونال سوم کمونیستی” در مسکو برگزار شد. در آن کنفرانس، روز ۸ مارس بهعنوان «روز جهانی زن» به تصویب رسید. کنفرانس، زنان سراسر دنیا را به گسترش مبارزه علیه نظم سرمایەداری و برای تحقق خواستەهایشان فراخواند. این تاریخ حلقەهایی از زنجیر طولانی و پیوسته جنبش پرولتری زنان جهان است.
در همه این سالها و تاکنون نیز میلیونها زن در اغلب کشورهای جهان خیابانها و میادین شهرها را به صحنەهای پرشکوهی از مبارزه علیه تبعیض و نابرابری جنسیتی و علیه نظم سرمایەداری تبدیل کردەاند. در این میان هیچ ترفندی نمیتواند این حقیقت را کتمان کند که زنان کارگر محروم ترین بخش طبقەای هستند که هم شلاق تبعیض جنسیتی بر آنان فرود میآید وهم یک مؤلفه اساسی انباشت سرمایه در جهان معاصرند. اعتراضات میلیونی و همه ساله زنان بیانگر آن است که در نظام سرمایەداری حتی آنجائی که صحبت از برابری صوری میشود، چه شکاف عمیقی از نابرابری اقتصادی و اجتماعی زنان را از مردان جدا می کند. این واقعیات نشان می دهند که برابری حقوقی اگر هم موجود باشد به هیچ وجه به معنای برابری واقعی میان انسانها نبوده است.
تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی جائی که نابرابری بنیادین نظم سرمایەداری با مذهب درهم آمیخته هستند، دیگر حتی سخنی از برابری حقوقی هم در میان نیست. اینجا تبعیض، خشونت، بی حقوقی و زن ستیزی شکل قانونی و شرعی به خود میگیرد. زیرا دولت نه تنها به مثابه ارگان حفظ نظم طبقاتی استثمارگر، بلکه به مثابه ارگان سلطه ایدئولوژیک، به سرکوب زنان نیاز دارد. اما به رغم اینکه در آمیختگی بربریت سرمایەداری با اسلام سیاسی چه محرومیت هایی را به زنان تحمیل کرده است و به رغم اینکه فقر بیش از هر زمان دیگری چهره زنانه بخود گرفته است، اما زنان قربانیان خاموش این شرایط فلاکتبار نیستند. دیدیم که در دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ زنان چه نقش برجستەای دراین خیزش های تودەای ایفا کردند و بیش از یک هفته خواب از چشمان سران و کارگزاران رژیم ربودند. آنان در این سالها در کنار کارگران هفت تپه، در پیشاپیش اعتراضات تودهای و در محل کار و خیابانها سرود رزم را خواندند، آنان در متروها برای مردم از هشت مارس روز جهانی زن سخن گفتند. آنان بر فراز سکوهای خیابان انقلاب، حجاب این نماد بردگی را بر زمین افکندند، در دانشگاهها فریاد اعتراض علیه جداسازی جنسیتی سردادند، در صف مقدم اعتصابات و اعتراضات سراسری معلمان و بازنشستگان حضور یافتند، به عنوان دکتر و پرستار در صف مقدم مبارزه با کرونا جانفشانی کردند و زمانی هم که به اسارت گرفته شده و شکنجه گردیدند، ادعانامۀ خود را که یک اعلام جنگ آشکار علیه این رژیم بود، فریاد زدند.
امسال در شرایطی به استقبال ۸ مارس روز جهانی زن می رویم که حدود یک سال و نیم از جنبش انقلابی تودەها با پیشتازی زنان که قتل دولتی ژینا امینی جرقه آن را زد می گذرد. این جنبش انقلابی، از آنجا که نیروی اجتماعی طبقه کارگر و مردم معترض به وضع موجود را در ابعاد تودەای به میدان نبرد نیاورده و ملزومات تحول انقلابی در جامعه را فراهم نکرده، قادر نشده است به اهداف روشن خود که سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و پایان دادن به اشکال گوناگون تبعیض و ستمگری است دست یابد. اما جنبش انقلابی ژینا به رغم ناکامی در جارو کردن بساط جمهوری اسلامی، تحول عظیم و ماندگاری در آگاهی و ذهنیت زنان و مردان کارگر و زحمتکش و فرودست جامعه ایجاد کرده است. این جنبش انقلابی با شعارها، نمادها و مشت های گره کرده زنان در خیابان نشان داد که زنان یک پای اصلی هر تحول سیاسی و اجتماعی در ایران هستند. این جنبش، لیبرالیسم بورژوایی ایران را که تحت عنوان مرزبندی با خشونت در تلاش بود مفهوم انقلاب را تخطئه کند عقب راند، ذهنیت انقلابی را تقویت کرد و بار دیگر سوژه انقلاب را بر سر زبان ها انداخت. این جنبش سیاسی و انقلابی درک ضرورت سازمانیابی و شکل دادن به عنصر رهبری را در همه جنبش های رادیکال اجتماعی تقویت کرد. این جنبش بیش از هر زمان دیگری به مبارزه زنان ایران علیه نظام آپارتاید جنسیتی مقبولیت اجتماعی و جهانی بخشید. زنان در پیشاپیش مردان با شور و شجاعتی که در تسخیر خیابان ها به نمایش گذاشتند، نشان دادند که سرنگونی جمهوری اسلامی و پایان دادن به تبعیض و نابرابری امری ممکن است. ۸ مارس امسال بر متن این پیشروی ها برگزار می شود.
اگر۸ مارس از همان آغاز مهر شورش زنان کارگر را بر پیشانی داشت، پیشروی جنبش رهائی زنان نیز جز با به میدان آمدن توده میلیونی زنان کارگر و زحمتکش تضمین نخواهد شد. منافع زنان و مردان کارگر در این است که در تشکلهای تودەای و طبقاتی و در حزب سیاسی خود متشکل شوند و بازو در بازوی هم برای پایان دادن به اشکال مختلف ستمگری نظام سرمایەداری مبارزه کنند. اگر مبارزه سازمان یافته زنان عامل حیاتی جهت پیشبرد امر رهائی زنان است، باید از هر فرصتی برای سازمانیابی تودەای بهره گرفت تا زنان با قدرت و شکوهی که شایسته آنان است در صف مقدم مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی حضور یابند. مبارزه زنان با استراتژی اتحاد با جنبش کارگری و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی و با افق سوسیالیستی است که می تواند نقطۀ پایانی بر آپارتاید جنسیتی سرمایەداری اسلامی در این جامعه بگذارد.
سخن روز تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومەله
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran1