چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ | 13 - 11 - 2024

Communist party of iran

در آستانه دومین سالگرد آغاز جنبش انقلابی ژینا، رمز پیشروی

جنبش  انقلابی جاری به رغم دستاوردهای عظیمی که داشته و با وجود شور و امیدی که در جامعه ایجاد کرده است، اما  هنوز به اهداف اعلام شده خود، مرگ بر دیکتاتور، سرنگونی رژیم اسلامی و پایان دادن به تبعیض و نابرابری ها نرسیده  و همه نیروی اجتماعی خود را به میدان نبرد نیاورده است. با اینکه جامعه ایران بعد از قتل حکومتی ژینا به سرعت وارد یک فاز انقلابی شد و اعتراضات و جنگ و گریز خیابانی در بسیاری از شهرهای ایران به مدت سه ماه ادامه یافت، اما کارگران در ابعاد توده ای هنوز به آن درجه از آگاهی نرسیده بودند که برای پایان دادن به فقر و فلاکت اقتصادی باید علیه نظم حاکم قیام کنند.

تلاش کارگران برای برپایی اعتصاب و تجمعات اعتراضی در صنایع نفت و پتروشیمی، در هفت تپه و چند مرکز کارگری دیگر در همبستگی با این خیزش انقلابی با سرکوب شدید و دستگیری ده ها تن از کارگران مواجه شد. جنبش کارگری در همان فاز قبل از خیزش ژینا به اعتراضات و اعتصابات خود ادامه داد. شدت سرکوب در مقابله با جنبش کارگری، بیکاری و فقر ساختاری و نگرانی از پیامد اعتصاب بر زندگی کارگران، فقدان تشکل های توده ای و طبقاتی کارگران، نبود یک آلترناتیو قدرتمند کارگری و سوسیالیستی که کارگران برای رسیدن به مطالباتشان به آن امید ببندند از دیگر موانع حضور قدرتمند جنبش کارگری در این خیزش انقلابی بودند. این اختلاف فاز بار دیگر نشان داد که همه مؤلفه های یک شرایط انقلابی همزمان و در هماهنگی با هم مهیا نمی شوند و افت و خیزهای مبارزه در دوره انقلابی ناشی از همین واقعیت است.

در جریان این جنبش انقلابی با اینکه اکثریت میلیونی اردوی کارگران و زحمتکشان و تهیدستان شهری و حتی اقشاری از طبقه متوسط قلبشان با اعتراضات خیابانی فرزندانشان می تپید، اما به این اعترض ها نپیوستند. این پدیده در ابتدای خیزش نقطه ضعف بحساب نمی آمد چون همه انقلاب های عظیم تاریخ را اقلیتی انقلابی و مصمم آغاز کرده اند، اما در ادامه همین هواداری منفعلانه به یکی از عوامل مؤثر فروکش اعتراض های خیابانی تبدیل شد. در غیاب حضور این توده های میلیونی، نیروهای سرکوبگر دشمن توانستند صفوف معترضان را پراکنده کرده و اعتراض ها را به جنگ و گریز خیابانی بکشانند. تردیدی نیست که توانایی رژیم در سرکوب خونین اعتراضات و بگیر و ببندهای گسترده، از موانع اصلی سر راه توده ای شدن این جنبش انقلابی بوده است. اما در همانحال نگرانی از تکرار تجربه شکست انقلاب ۵۷، نگرانی از خطر جنگ داخلی و سوریه ای شدن ایران که اصلاح طلبان حکومتی و بخشی از نیروهای اپوزیسیون بورژوایی آن را دامن می زنند و هم چنین نبود یک آلترناتیو رهایی بخش نیرومند در صحنه سیاسی جامعه که توده های مردم بتوانند به آن امید ببندند از دیگر موانع سر راه توده ای شدن این جنبش انقلابی است.

تضمین پیشروی و پیروزی این جنبش در گرو گستراندن استراتژی و چشم انداز سیاسی روشن و انقلابی، سازمانیابی و شکل دادن به عنصر رهبری سراسری و توده ای تر کردن هر چه بیشتر این جنبش است. بنابراین نباید وعده پیروزی سهل و آسان را به توده ها داد، بلکه باید عملاٌ در راه پاسخ دادن به نیازهای واقعی این جنبش و تأمین ملزومات به شکست کشاندن حزب پادگانی سپاه پاسداران و سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی گام برداشت و توده ها را به دشواری های این راه پر سنگلاخ آگاه ساخت. این جنبش فقط یک جنبش سلبی برای سرنگونی جمهوری اسلامی نیست. توده های به پاخاسته علیه فقر و فلاکت اقتصادی، علیه نابرابری ها، محرومیت ها و تبعیض هایی پا به میدان اعتراض و مبارزه گذاشته اند که ریشه در مناسبات سرمایه داری ایران دارند.

به این اعتبار این جنبش نه فقط هدف سرنگونی جمهوری اسلامی را در پیش روی خود قرار داده، بلکه ماهیتاٌ جنبشی ضد سرمایه داری است. مردم به حق به امکانات نهفته در ایران برای برپایی جامعه ای آزاد، برابر و مرفه چشم دوخته اند. بنابراین باید افق سوسیالیستی، افق حکومت شورایی کارگران و فرودستان را در برابر این جنبش قرار داد. باید سعی کرد شعارهایی از نوع” نان، کار، آزادی، اداره شورایی”، “آزادی، برابری، اداره شورایی” که از جانب معترضان در این جنبش انقلابی طرح شده اند را با کمپین های سیاسی- تبلیغی هر چه توده ای تر کرد. باید تبیین روشنی را از این شعارها به میان توده ها ببریم. باید پیگیرانه و به طور تعطیل ناپذیر مواضع و استراتژی سیاسی بخش های مختلف اپوزیسیون بورژوایی ایران برای به شکست کشاندن این جنبش را برای مردم روشن کرد. باید تناقض برنامه های اقتصادی آنان که همان سرمایه داری مبتنی بر الگوی بازار آزاد و نئولیبرالیسم با مدیریت غیر اسلامی است را با پلاتفرم های مطالباتی آنها و وعده هایی که به مردم می دهند را آشکارا نشان داد. آنها که بدیل شان سرمایه داری با مدیریت غیر اسلامی است نمی توانند وعده رفاه به مردم بدهند. سرمایه داری با مدیریت غیر اسلامی هم یک حکومت استبدادی است.


به میدان آمدن طبقه کارگر با اعتصابات یکپارچه و سراسری در مراکز کلیدی با تلفیق خواسته های اقتصادی و سیاسی، برای نمونه با طرح خواست آزادی زندانیان سیاسی، لغو مجازات اعدام و لغو حجاب اجباری عنصری تعیین کننده در پیشروی و پیروزی این جنبش انقلابی است. طبقه کارگر به رغم موانع عدیده ای که سر راه دارد، اما می تواند با تکیه بر دستاوردهای مبارزات تاکنونی، با تکیه بر وجود رهبران کاردانی که دارد، با تکیه بر تجربه شکل دادن به کمیته های اعتصاب و کمیته های کارخانه که جوانه ها و نطفه های شوراهای کارگری هستند بر این موانع غلبه کند. با غلبه بر این موانع و تحزب یابی کمونیستی است که می توان به تأمین هژمونی طبقه کارگر بر جنبش انقلابی جاری کمک کرد. یکی از درس های مهم این خیزش انقلابی برای طبقه کارگر این بوده است که ابداٌ کافی نیست که قدرت رژیم جمهوری اسلامی تضعیف و محدود بشود، این قدرت باید نابود گردد و برای نابود کردن دولت بورژوایی پیشروان و رهبران جنبش کارگری باید در حزب کمونیستی خود متشکل شوند.  طبقه کارگر بدون حزب سیاسی کمونیستی نمی تواند از منافع خاص طبقاتی خودش در عرصه های مختلف مبارزه اقتصادی، سیاسی  و اجتماعی دفاع کند و در میدان جدال ها و کشمکش های طبقاتی جنبش های پیشرو اجتماعی به ویژه جنبش زنان را با خود همراه و برای سازماندهی انقلاب کارگری و تصرف قدرت سیاسی خیز بردارد.


یکی دیگر از ملزومات سرنگونی جمهوری اسلامی توده ای کردن این جنبش انقلابی است. باید موانع ذهنی سر راه پیوستن توده ها به جنبش انقلابی جاری را برطرف کرد.  در این تردیدی نیست که این جنبش انقلابی از حمایت میلیونی مردم ایران برخوردار است. ایستادگی زنان و مردان آزاده در برابر نیروهای سرکوبگر، شجاعت زنان بی حجاب در برابر تهاجم گسترده رژیم، شور و شوق و مبارزه جویی زندانیان سیاسی در شکنجه گاهها به لحاظ روانشناسی اجتماعی بیانگر آن است که این مقاومت و شور مبارزاتی از حمایت میلیونی و مقبولیت اجتماعی برخوردار است. بنابراین باید راه مشارکت فعال توده های میلیونی در اعتراضات خیابانی را هموار کرد. اگر سرکوب مدام و خونین آنها را از حضور فعال در صحنه سیاسی محتاط کرده است، باید نشان داد که تنها با به میدان آمدن توده ها در ابعاد میلیونی می توان ماشین سرکوب رژیم را زمینگیر و انسجام آن را در هم کوبید. چنانچه توده های مردم از جنگ داخلی و سوریه ای شدن ایران نگران هستند باید به آنها یادآور شد که در سوریه و لیبی تنها زمانی که در نتیجه یک مبارزه مسلحانه زودرس طبق نقشه بالایی ها، توده ها به حاشیه مبارزه رانده شدند این کشورها به دام جنگ داخلی و نیابتی افتادند. بنابراین تنها حضور مردم در صحنه سیاسی است که می تواند تضمین کند جنبش انقلابی جاری به سرنوشت خیزش های توده ای در سوریه و لیبی دچار نمی گردد. 

سخن روز: تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له
https://alternative-shorai.tv (https://alternative-shorai.tv/)
https://cpiran.org
https://komala.co
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
https://t.me/KomalaCpiranTv

اشتراک در شبکه های اجتماعی: