خیزش و خشم و اعتراض توده ها پایه های رژیم اسلامی را نشانه گرفته است
شنبه ۲ مهر ۱۴۰۱
بیش از یک هفته از مرگ جانگاه و تراژیک مهسا (ژینا) امینی به دست جنایتکاران حاکم جمهوری اسلامی می گذرد. اما آتش خشم و اعتراض مردم ایران همچنان شعله ور است و پایه های رژیم جهل و خرافه اسلامی سرمایه را نشانه گرفته است و در حال گسترش می باشد. گرچه شقاوت و توحش حاکمان در کشتن مهسا وجدان هر انسانی را عمیقأ جریجه دار کرده است، اما مرگ این دختر جوان جرقه ای بود که خشم فرو خفته و تلنبار شدۀ ٤۳سالۀ مردم ایران را منفجر ساخت. جوانان عاصی از این اوضاع، زنان و مردانی که در بیش از چهل سال گذشته، جمهوری اسلامی آزادی، زندگی، معیشت، رفاه و آسایش را از آنان سلب کرده است، جان عزیزانشان را گرفته و فقر و گرسنگی و بیکاری را به آنان تحمیل کرده است در این هفت روز نشان دادند که به چیزی کمتر از سرنگونی این حاکمیت زن ستیز راضی نخواهند شد. زیرا راه دیگری برای نجات زندگیشان از شر این نظام پیش رو ندارند. راههای دیگر را که اصلاح طبان و دیگر لیبرالهای متوهم برای نجات از طریق دخالت آمریکا و غرب طرح کرده اند، پوچ و بی نتیجه بوده اند. این مردم خشمگین در خیزش دیماه ٩٦ با شعار “اصلاح طلب – اصولگرا دیگه تمومه ماجرا”، با بانگ رسا اعلام کردند که این رژیم دزد و فاسد سرمایه قابل اصلاح نیست. بنا براین عمر حکومت اسلامی مدتهاست به سر آمده است.
در خیزش کنونی و “خیزش مهسا”، زنان رزمنده با طرح مطالبات و شعارهای کوبنده همچون: “ما همه مهسا هستیم بجنگ تا بجنگیم”، “نه به آپارتاید جنسیتی”، “بیگاری، بیکاری، حجاب زن اجباری”، با باز کردن روسری ها و برپایی مراسم پرشور سوزاندن حجاب این نماد تحقیر و بی حقوقی زن، تعرض قدرتمند سیاسی را به ایدئولوژی و پایه های پوسیدۀ نظام جمهوری اسلامی نمودند. زنان و مردان در این خیزش سراسری با شعارهایی از قبیل، “تنها ره رهایی، اداره شورایی”، “ستمکش بپاخیز کاخ ستم فرو ریز”، “از کردستان تا تهران خونین تمام ایران”، جنبش های اجتماعی زنان، جنبش انقلابی کردستان، جنبش کارگری و دانشجویی جنبش معلمان و بازنشستگان را به هم پیوند داد. اینک این خیزش از حمایت و پشتیبانی جنبش کارگری و دیگر جنبشها برخوردار است. کارگران مجتمع نیشکر “هفت تپه”، نفت و فولاد، سندیکای شرکت واحد و دیگر نهادهای کارگری با صدور اطلاعیه و بیانیه هایی از این جنبش حمایت کرده اند. در همین رابطه سه تشکل بازنشستگان نیز طی بیانیه ای اعلام کرده اند که : “ما بخشی از بدنه اجتماعی مردم و جنبش اعتراضی علیه همه وضعیت نفرت انگیزی هستیم که شما مسببان در بیش از چهار دهه بر هست و نیست ما مردم آوار کرده اید. اینک روند جدال ما و میلیونها تن از فرزندانمان در موقعیت تاریخساز دیگری قرارگرفته است. ما نه تنها هر لحظه در صفوف اعتراضات این مردم خواهیم بود، که بزرگترین جنبش اعتراضی نود و نه درصدی های جامعه را در خیابان بجلو خواهیم آورد”.
این خیزش جسورانه در همان حال با برداشتن و سوزاندن حجاب مرز و فاصله خود را با هر جریان حجاب به سر دیگری از جمله مجاهدین کشیده و نشان داد که دیگر هیچ جریانی نمی تواند دوباره این نماد تحقیر و تبعیض جنسیتی را به جامعه تحمیل نماید. همچنین با شعار:”مرگ بر ستمگر چه شاه باشد چه رهبر” تکلیف خود را با بازمانده های حاکمیت ظلم و ستم پادشاهی نیز روشن نمود.
اما سران رژیم اسلامی از این خیزش به وحشت افتاده اند و خود را برای رویارویی بیشتر با مردم آماده می کنند. رژیم نیروهای سرکوب مزدورش را به جان مردم انداخته در هفتۀ اخیر علاوه بر “ژینا” بیش از ٣٠ نفر دیگر از مردم در کردستان و دیگر شهرهای ایران با تیراندازی مستقیم نیروهای سرکوب رژیم جان باخته اند و بیش از ٨٠٠ نفر زخمی شده و صدها نفر را نیز دستگیر کرده اند. اما این جنایات رژیم، مردم به جان آمده را نترسانده است زیرا در حکومت دزدان و فاسدان آنان چیزی برای از دست دادن ندارند. در مقابل این حاکمان جنایتکار جمهوری اسلامی هستند که به وحشت افتاده اند. روز دوشنبه علی خامنەای با چهرۀ عبوس و نگران به بهانۀ سالروز آغاز جنگ ارتجاعی و جنایتکارانه ایران و عراق فرماندهان ارتش و پاسداران را گرد آورد تا به آنها هشدار دهد که نظامشان در خطر جدی قرار دارد. او پس از سفسطه های خرافی و بازگویی ماجرای جنگ ضد انسانی هشت ساله ایران و عراق، بدون نام بردن از اعتراضاتی که اکنون درایران در جریان است و در آن نوک حمله معترضان با شعار “مرگ بر خامنه ای، مرگ بر دیکتاتور” متوجه او به مثابه مظهر این حکومت جنایتکار و ورشکسته می باشد، به فرماندهان ارتش و سپاه هشدار داد که نباید غافل شوند و تأخیر کنند. خامنه ای با تعریف و تمجید از آنان تحت نام “پیشکسوتان” گفت :” امروز هم اگر همت شود می توان از آن مدل بی نظیر( جنگ) استفاده کرد و صاحبان فکر می توانند در بررسی های خود از این مدل به عنوان ابزار اقتدار ملی استفاده کنند. زیرا جنگ با وجود همه مشکلات آن برای ملت ایران، برکات و پیشرفت به ارمغان آورده است”.
اما جنبش اعتراضی با وجود همه دستاوردهای تا کنونی، از کمبود هایی نیز رنج می برد. أولا این جنبش هنوز به معنای واقع توده ای نشده است. ترکیب سنی اعتراضات بیشتر دختران و پسران جوان و پر شوری هستند که برای رهایی از زندگی فلاکتبار و محرومیتهایی که این رژیم برایشان بوجود آورده است، سینه خود را در مقابل گلوله مزدوران حکومت اسلامی سپر می کنند.
لازم است در سراسر ایران و بویژه در کلان شهرها مردم در ابعاد ده ها و صدها هزار نفری به خیابان ها سرازیر شوند. توده ای تر شدن این خیزش مانع آن می شود که نیروهای سرکوبگر بتوانند این اعتراض ها را به جنگ و گریز خیابانی سوق دهند. نیروی دشمن یارای مقابله با این سیل جمعیت را نخواهد داشت. در این تردیدی نیست که قلب طبقه کارگر با این اعتراضات می تپد، اما اگر طبقه کارگر که طی چند سال اخیر با اعتصابات و اعتراضات شکوهمند خود فضای سیاسی ایران را تحت تأثیر قرار داده است، با اعتصاب سراسری به میدان نیاید و ماشین سرکوب رژیم را فلج و زمینگیر نکند، نمی تواند تداوم و پیشروی این خیزش انقلابی را تضمین کند.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له