دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ | 23 - 12 - 2024

Communist party of iran

خیزش خوزستان، خیزش های عظیم تری را نوید می دهد!

در میان خیل وسیع نیروهای امنیتی و سرکوبگر رژیم که از نقاط مختلف ایران به خوزستان گسیل شده اند، شب سه شنبه برای ششمین شب پی در پی مردم در شهرهای مختلف خوزستان به خیابان آمدند و علیه سران حکومت اسلامی شعار سر دادند. در این شب شهر ایذه در شرق خوزستان مرکز رودرروئی نیروهای سرکوبگر با توده های عاصی و خشمگینی بود که بحران کمبود آب علاوه بر بیکاری و فقر و فلاکت اقتصادی زندگی را برای آنها غیر قابل تحمل کرده است. ویدیوهای پخش شده در شبکه های اجتماعی نشان می دهد که نیروهای امنیتی با تیراندازی و پرتاب گاز اشک به مقابله با معترضان پرداخته و تعدادی از معترضان را دستگیر کرده اند. برخی از کاربران این شبکه ها خبر می دهند که با جانباختن یک جوان شانزده ساله به نام محمد عبدالهی  شمار جانباختگان این خیزش توده ای به پنج نفر رسیده است. در حالی که اعتراضات حق طلبانه مردم خوزستان از حمایت و همدلی مردم در نقاط مختلف ایران برخوردار است، کارگزاران رژیم جمهوری با سراسیمگی نیروهای امنیتی بیشتری به منطقه اعزام کرده اند. اعتراض به بی آبی که بیش از بیست شهر این استان گسترش یافته همه جا با فریاد رسای مرگ بر خامنه ای و مرگ بر جمهوری اسلامی همراه شده است.


اگرچه اینبار تشدید بحران کم آبی در تابستان داغ بود که باروت خشم مردم را جرقه زد و خیزش توده ای خوزستان را برپا کرد، اما معضل مردم خوزستان فقط چند روز بی آبی نیست که سپاه پاسداران با فرمان اعزام تانکرهای آب وعده حل آن را بدهد. مردم خوزستان با کلیت رژیم جمهوری اسلامی، با نگاه امنیتی آن و با آن سیاست های کلان و استراتژیک در زمینه اقتصادی و زیست محیطی مشکل دارند که این منطقه را به نابودی کشانده است. بحران کمبود آب در این منطقه یکشبه بوجود نیامده است که با اعزام تانکرهای آب توسط سپاه پاسداران برطرف گردد. خوزستان در حالی با بحران فاجعه بار کم آبی روبرو شده است که این استان با داشتن سه رودخانه بزرگ و تالابهای زیاد همیشه یکی از مناطق پر آب ایران بوده است. بنابراین با مد نظر قرار دادن پیامدهای پدیده خشک سالی، در حقیقت این سیاست های ضد زیست محیطی و سود پرستانه جمهوری اسلامی از جمله، سد سازیهای بی رویه، انحراف غیر کارشناسانه آبهای سطحی و حفر چاههای عمیق متعدد بوده که سیستم اکولوژی منطقه را بهم زده و بحران کم آبی را به مرز فاجعه باری رسانده است.


اما این تنها محیط زیست نیست که در خوزستان قربانی تعرض سود پرستانه جمهوری اسلامی قرار گرفته است. طی سه دهه گذشته کارگران صنایع نفت و گاز و پتروشیمی که عمدتا در این مناطق کار و زندگی می کنند در خط مقدم تعرض رژیم جمهوری اسلامی برای ارزان سازی نیروی کار قرار گرفته اند. طی این سال ها یکی از مهمترین سیاست های رژیم جمهوری اسلامی برای گسترش انباشت سرمایه در ایران در دوره بعد از جنگ ایران و عراق موقتی سازی، زدن از مزایای کارگران و ارزان سازی نیروی کار شاغل در این صنایع بوده است. بعد از آنکه مطابق دستورالعمل دولت به وزارت نفت بخش زیادی از فعالیت ها و مشاغل صنعت نفت به شرکت های پیمانکاری واگذار شدند؛ این شرکت ها بخش زیادی از دستمزد کارگران را به غارت بردند و از زیر بار هر گونه مسئولیتی در قبال حقوق کارگران در زمینه حق بیمه و امکانات ایمنی و رفاهی شانه خالی کردند. از طرف دیگر بخشی از پیامد خصوصی سازی ها بر سر کارگران مجتمع صنعتی هفت تپه و گروه صنعتی ملی فولاد اهواز خراب شده است. کارگران در این مراکز صنعتی فقط با نیروی اعتراض و اعتصابات پی در پی توانسته اند دستمزدهای پایین تر از خط فقر را از گلوی کارفرما و مدیریت کارخانه بیرون بکشند. اگر چه اعتراض به بحران کم آبی جرقه خیزش مردم خوزستان را زده است اما این خیزش علیه بی حقوقی ها، محرومیت ها و اوضاع فلاکتباری است که بیش از هفتاد در صد مردم این منطقه از آن رنج می برند. این خیزش خیزش های عظیم تری را نوید می دهد. بیش از هفتاد درصد مردم این منطقه در زیر خط فقر زندگی می کنند. بی جهت نیست که کارگران صنایع نفت و پترو شیمی و هفت تپه و گروه ملی فولاد خود را بخشی از اعتراض مردم خوزستان می دانند. سیاست های سرمایه دارانه همه جا مبارزه برای بهبود محیط زیست را به مبارزه برای بهبود زندگی و معیشت پیوند می زند.


جمعی از کارگران گروه ملی فولاد طی بیانیه کوتاهی که داده اند اعلام کرده اند: «در این روزها که مردم خوزستان در شرایط اسفبار زندگی میکنند بار دیگر اعلام میکنیم که همراه آنان بوده و هستیم چون میان مطالبات معترضان خیابانی با مطالبات کارگری منافاتی وجود ندارد و این اعتراضات را عمدتاً خانواده های کارگری شکل داده اند». کارگران خطاب به کارگزاران رژیم تأکید کرده اند که «اگر بحران آب و برق به طور اساسی و مطابق با خواست اکثریت مردم حل نگردد بار دیگر خیابان‌های اهواز را با سازماندهی مشخص کارگران به لرزه در خواهیم آورد تا از رفتار خود پشیمانتان کنیم».


خیزش قهرمانانه مردم خوزستان که با فریاد مرگ بر جمهوری اسلامی، مرگ بر خامنه ای همراه شده است فقط در همبستگی با اعتصاب سراسری و با شکوه کارگران پیمانی نفت و پتروشیمی، در همبستگی با کارگران هفت تپه و فولاد اهواز، در همبستگی با اعتراضات بازنشستگان و معلمان و دانشجویان و جنبش های اعتراضی در سراسر ایران است که می تواند جایگاه واقعی خود را در به عقب نشاندن حکومت اسلامی و مبارزه برای سرنگونی آن باز یابد. در دل این اعتصابات، خیزش های توده ای و جنبش های اعتراضی است که شرایط برپائی تشکل های پایدار کارگری، ایجاد شوراهای محلات و نهادهای حاکمیت کارگری و توده ای و ملزومات نبرد نهایی برای سرنگونی انقلابی جمهوری فراهم می آید.

اشتراک در شبکه های اجتماعی: