دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ | 23 - 12 - 2024

Communist party of iran

خیزش انقلابی پرده ها را به کنار میزند!


نصرت تیمورزاده

در چهارمین ماه از خیزش انقلابی قرار گرفته ایم. در همین مدت کوتاه آنچه را که زنان ومردان شجاع، آزادیخواه و برابری طلب در چهار گوشه ایران آموخته و تجربه کرده اند درس های گرانبهائی هستند که  در شرایط عادی ده ها سال  لازم بود که بدانیم چگونه باید خود را سازمان بدهیم، چگونه باید آرزوها، آمال وافق هایمان را گام به گام صیقل بدهیم. چگونه همبستگی سراسری را بوجود آوریم  و بالاخره تا حد بسیار زیادی جبهه های مختلف نبردمان را به هم پیوند بزنیم. به جرأت می توانیم بگوئیم که خیزش انقلابی دیگر در اعتراضات خود به شعارها و مطالبات سلبی اکتفاء نکرده و بسیاری از مطالبات ایجابی خود را هم به وسط جامعه کشانده است. تمام کوشش هائی که انجام می شد که خیزش انقلابی را در چهارچوب مطالبه مخالفت با حجاب اجباری محدود سازد، با شکست روبرو شده است.  زمانیکه در خیابان از جانب زنان شجاع فریاد زده می شود: “درد ما درد نونه، حجاب شده بهونه”.

زمانیکه اعضاء تشکل دانش آموزان انقلابی تهران با شجاعت کم نظیری بر دیوارها می نویسند: “شرایط عادی نیست، شرایط انقلابی است!”، چه چیزی آشکارتر از بیان این شکست است و درست همین شرایط انقلابی است که دشمنان انقلاب را برای سرکوب انقلاب به میدان آورده است وهمین امر هشیاری فراوانی از همه آنانی می خواهد که دل در گرو پیروزی این خیزش انقلابی بسته اند. همه آنانی که در خیابان ها و میادین سینه های خود را در مقابل دشمن خونخوار سپر کرده اند و همه آنهائی که این خیزش را در کارخانه، در دانشگاه ومدارس و در خیابانها و میادین هدایت می کنند.


این خیزش انقلابی اما با یک دشمن طرف نیست. هر چند که تفاوت های بسیاری میان آنان موجود است. یکی بیش از چهل و سه سال است که این مردم را به فقرو بردگی مزدی به اسارت کشانده و هر ذره از مقاومت آنان را به گلوله و زندان و شلاق  پاسخ داده است و دیگری نیروئی است که به نام اپوزیسیون در رؤیای بازگشت به قدرت و یا بازسازی همین نظم غارتگرانه واحیانا این بار بدون اسلام سیاسی به دریوزگی در آستان نیروهای امپریالیستی و یا برخی از نیروهای منطقه ای  پناه برده است

هر کدام از اینان با سلاح ها وترفندهای خود به صحنه آمده اند. ضد انقلاب حاکم با تنها سلاح خود  یعنی سرکوب که بیش از چهل و سه سال علیه مردم بکار گرفته، به میدان آمده است. در جریان همین خیزش بیش از هفتصد نفر از زنان و مردان را به قتل رسانده است، هزاران نفر را مجروح کرده و دهها هزار نفر را به بند کشیده  و برای تعدادی از همین به بند کشیده شدگان حکم اعدام صادر کرده و منتظر فرصت مناسبی است که احکام ضد انسانی و وحشیانه خود را به اجرا بگذارد.این جنایتکاران همانگونه که محسن شکاری و مجید رضا رهنورد را اعدام کردند، در سحرگاه شنبه هفدهم تیرماه محمد حسینی و محمد مهدی کرمی را نیز اعدام کردند و این در حالی بود که پدر و مادر این دو جوان معترض و تعداد دیگری از اعضاء خانواده از سر شب در مقابل درب زندان بودند و برای دیدار اصرار کردند، اما نگذاشتند آنان حتی در دقایق آخر فرزاندانشان را ببینند. چه کسی میتواند این پیام  محمد مهدی را فراموش کند که خطاب به پدرش نوشته بود که “بابا حکم من اعدام است، به مامان چیزی نگو”.


در مقابله با این دشمن بیش از چهار دهه است که مبارزه و مقاومت کرده ایم. اعتراضات واعتصابات وخیزش های شکوهمندی را آفریده ایم و اکنون در ماه چهام یک خیزش اتنقلابی عظیمی هستیم که  حتی دشمنانش را در خارج از مرزها به فکر سوء استفاده و یا سوار شدن بر آن انداخته است و همه آنهائی که از کلمه انقلاب وحشت داشته و لزره بر اندامشان می افتاد و به نا چار سخن از انقلاب به میان می آورند. ما در مقابله با دشمن حاکم  بارها گفته ایم که” مرگ بر جمهوری اسلامی”،   قسم به خون یاران، ایستاده ایم تا پایان”. در همین هفته گذشته جوانان انقلابی زاهدان با شعار ” نه کولبری، نه سوختبری، آزادی وبرابری” نه تنها همبستگی خود را با کولبرانی که برای تهیه لقمه نانی در هر فرصتی به گلوله بسته شده اند، اعلام کردند  بلکه فراتر  از آن اعلام کردند که برای ” آزادی و برابری” می جنگند. شوراها و کمیته های جوانان محلات در کردستان، تهران، اصفهان، شیراز و در خیابانها و میادین و یا حتی در مراسم به خاکسپاری عزیزانشان  همبستگی خود را با خیزش سرتاسری با سوختبران در زاهدان، با کولبران در کردستان،  با معلمان و دانشجویان، با به بند کشیده شدگان و با کارگران اعتصابی اعلام کرده اند. خیزش انقلاب اکنون می داند که در مقابل این رژیم خونخوار باید با اعتراضات گسترده سراسری و میلیونی، با اعتصابات سیاسی  سراسری کارگران و همه مزد و حقوق بگیران به میدان بیاید تا هم نیروی دشمن را پراکنده کند وهم نیروهای خود را برای نبرد نهائی حفظ  کند. آنجه که روشن است در مقابله با این دشمن  تجارب زیادی کسب کرده ایم واین تجارب را در نبردهای خود با آنان دائما پخته تر خواهیم ساخت.


یک دشمن بالقوه دیگر خیزش انقلابی بدون تردید اپوزیسیون پرو غرب است که در کمین نشسته و کوشش می کند از نفرت و کینه ای که میلیونها تن از مردم از این رژیم دارند، بهره جسته واگر قادر شود جای پائی برای خود در جامعه بیابد. این دشمن یک پایش در واشنگتن، یک پایش در  تورنتو، یک بالش در برلین  و یک بالش در پاریس است. در سال نود برخی از اینها همراه با سردار سپاهی که از رژیم بریده و در خارج مستقر شده بود” دولت در تبعید” تشکیل دادند.” فرشگرد ” و” ققنوس” را از آستین بیرون کشیدند. در دوره ای به دنبال “رژیم چنج” به آستان بوسی سران امپریالیسم آمریکا رفتند. زمانی به یمن سرازیر شدن پول های عربستان سعودی تلویزیون بیست و چهار ساعته ” ایران اینترنشنال” در اختیارشان قرار می گیرد، زمانی “شورای مدیریت دوران گذار” و زمانی “شورا ی ملی تصمیم” را علم میکند. اینجا وآنجا ظاهرا برخی از شعارهای خیزش انقلابی را هم تکرار میکند. واکنون در دقایق آغازین سال جدید میلادی برابر با یازدهم دیماه  ترکیبی از اینها یک تجمع  جدید را از طریق انتشار یک توئیت همزمان با مضمونی یکسان  اعلام کردند. هر چند که رضا پهلوی در مرکز این تجمع قرار گرفته است، ولی ترکیب جمع شدگان  کمی تغییر نموده است. این بار  یکی دو چهره هنری و ورزشی و  یک پدر و شوهر داغدیده از شلیک جنایتکارانه جمهوری اسلامی به هواپیمای اوکرائینی در سال نود وهشت، همان شخصی که گویا  فقط در جامه داغدیدگان  فرخوان تظاهرات هشتاد هزار نفره برلین را میدهد، در اینت جمع توئیت نویسان ششگانه حضور پیدا کرده اند. والبته بلافاصله  مدیاهای بورژوائی از جمله تلویزیون “ایران اینترنشنال” در بوق هایشان   شکل گیری ” ائتلاف اپوزیسیون” را دمیدند. اینان گویا از نود و شش به این سو و بویژه خیزش انقلابی جاری در خیابان ها و میادین شعار “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه ، چه رهبر” را نشنیده اند.


توئیت زنان  دست راستی و پرو غرب بلافاصله جوابشان  را از داخل گرفتند. “کانال مستقل کارگران هفت تپه ” در دوازدهم دیماه که هنوز مرکب توئیت نویسان خشک نشده بود، نوشت: “تشکیل ائتلاف دست راستی ها در خارج کشور، اتفاق مثبت و آموزنده ای بود زیرا این افراد، خودشان خیلی ساده و یکدست نشان دادند چقدر مستبد، توطئه گر، پشت پرده بازی کن، غیرشفاف، یک جانبه، ضد اکثریت، قدرت طلب، تبانی گر و بی ربط به مبارزه واقعی ما هستند. رهبران عملی مبارزه ما خود ماییم و دوستان زندانی ما. مجموع افراد جمع شده در آن ائتلاف کذائی، سرجمع و همگی روی هم، اندازه یک فعال کارگری و معلمی داخل کشور، سابقه و تجربه مبارزه ندارند. از این مهمتر اینکه جمع شدید که ثابت کنید به عنوان اقلیتی غیر کارگر بر اکثریت کارگر حکمرانی کنید!. نماینده ما اکثریت کارگر و زحمتکش و مزد بگیر، از میان خود ماست نه از میان درباری ها و پروژه بگیرهای دولت های سرمایه داری. ما از حکومت جمهوری اسلامی عبور کرده و خود بنای سیستمی جدید را خواهیم گذاشت” .  “جوانان انقلابی محلات کردستان” در بیانیه چهاردهم دیماه خودتحت عنوان “ائتلاف شما علیه ما امر تازه ای نیست” نوشتند: “ائتلاف تعدادی از چهره هایی که یا به سبب شهرت در زمینه ی ورزشی، برای مردم آشنا هستند و یا به ضرب بمباران و تبلیغات رسانه های پرو غرب به مردم عرضه شده اند با همراهی شخصی مانند رضا پهلوی، نه دور از انتظار بود و نه امر تازه ای است .در واقع همین رژیمی که مردم ایران علیه آن هستند، نتیجه توافق همان کشورهائی است که اکنون در تلاش برای آلترناتیو سازی جدیدی هستند تا بتوانند مانند گذشته در راستای منافعشان در ایران وبه نوعی در خاورمیانه فعالیت کنند. ما به عنوان نیروهای رادیکال و واقعی این جنبش، به عنوان کسی که انقلاب به آنها تعلق دارد و با دستان ماهم به سرانجام خواهد رسید، از این ائتلاف نه غافلگیر شده ایم و نه برایشان وقعی قائلیم. وظیفه و استراتژی ما روشن است این انقلاب، انقلاب ما مردم تحت ستم ملی، کارگران، زنان، جوانان، به حاشیه رانده شده ها، بیکاران، اقلیت های جنسی جنسیتی و… است پس رهبرانش هم ائتلافی از فعالین راستین و رادیکال این عرصه ها و تشکلات، کمیته ها و شوراهایی هستند که با دستان آنان و به بهای جان عزیزترین عزیزانمان در کف خیابان و در زندانهای جمهوری اسلامی به وجود آمده اند”. و در روز جمعه شانزدهم دیماه مردم در زاهدان در راه پیمائی خود فریاد زدند: “نه سلطنت، نه رهبری- دمکراسی ، برابری”. در  ایذه در راه پیمائی مردم ، پرچمی به دست گرفته شده بود که بر روی آن نوشته بودند”این سر برای هیچ رژیمی خم شدنی نیست “.


همه این نوشته ها و شعارها از فعالین ورهبران شوراها و مدافعین خیابان نشان بلوغ خیزش انقلابی جاری است. با این وجود نباید ذره ای هوشیاری خود را در مواجه با این دشمنان  از دست بدهیم. سرنوشت حامد اسماعیلیون نشان داد که رفتن به دنبال اپوزیسیون هائی از این نوع نها می تواند اینها را به مهره های سوخته ای تبدیل کند که قبل از آنها  این راه را رفته بودند. مگر غیر از این است که اهداف این اپوزیسیون با هر شکل و شمایل و با هر نامی که بر خود نهد، چیزی جز بازسازی همین نظم سرمایه داری نخواهد بود. نظمی که بویژه از مزد بگیر جهان جنوب می خواهد که ارزان باشد و خاموش. اینها حتی در قد و قامت “کرزای و چلبی”  نیستند. بیشتر شبیه “زلنسکی” هستند که مدال ناتو بر شانه اش آویزان کرده اند.سرنوشت “کرزاها و چلبی ها”  را دیدیم .دیدیم که اربابانشان سر بزنگاه آنان را به وحشیانی جون باندهای تروریستی در سوریه وعراق و یا طالبان در افغانستان فروختند. زمانیکه این اپوزیسیون خود فروخته خواهان “منطقه پرواز ممنوعه” بود تا شاید از یمن پرواز ممنوعه به اصطلاح دولتی شبیه اقلیم در کردستان عراق را برایش سرهم بندی کنند،  مردم  با چشمان باز و در همسایگی خود سرنوشت این نوع مناطق پرواز ممنوعه و این نوع رژیم چنج ها از بالا را میدیدند. مگر غیر از این است که شیرازه این جوامع از هم پاشیده است و فساد و بی حقوقی مردم بیداد می کند.


این اپوزیسیون بی مقدار به یمن مدیاهائی که در اختیارشان قرار گرفته است کوشش می کنند که به جامعه بقبولانند که خیزش باید رهبر داشته باشد  و گویا اینان زاده شده اند که رهبر باشتد. اینان در دل تمام این نوع عوامفریبی هایشان نمی خواهند بفهمند و یا  نمی فهمند که خیزش انقلابی در جریان مبارزات شکوهمندش در طول  بیش از چهار ماه خود بهترین کادر ها و رهبران را برای اداره جامعه پرورش داده است. همین ها رهبران واقعی جامعه هستند، همین ها که خیزش را در این مدت سازماندهی کرده اند، شعارها، آرمان ها و آفق هایش را صیقل داده اند. و آنوقت چرا باید رهبری این جامعه را به دست کسانی بسپارند که هنوز که پایشان در هواست و برای کارگر، برای زن و برای آزادی برای کمونیست ها و چپ ها شمشیر میکشند. خیزش انقلابی بارها و بارها در شعارها ومطالباتش علیه این اپوزیسیون و علیه ترفندهایش موضع گرفته است. مگر هیمن جمعه گذشته شانزدهم دیماه مردم در زاهدان در راه پیمائی خود فریاد نزدند “نه سلطنت ، نه رهبری- دمکراسی، برابری” و یا مرگ بر ستمگر – چه شاه باشه ، چه رهبر”.


این غیر طبیعی نیست که با رشد مبارزه طبقاتی و قطبی شدن جامعه زمین زیر پای این اپوزیسیون بورژوائی واربابانشان  داغ شده است. می گویند وقتی باران ببارد، کرم ها سر از خاک برمی آورند. داستان این اپوزیسیون مفلوک هم شبیه همان کرم هاست. ولی آن امر واقعی که در زمین واقعی در جامعه جریان دارد، اینگونه کرم ها را زیر پای خود  له خواهد کرد. جامعه ای که قطبی شده است، جامعه ای که بارها فریاد زده است ” نان، کار، ازادی، اداره شورائی” معلوم نیست چرا باید به دنبال شعارهای “همه با همی” این اپوزیسیون دست ساخته برود. کدام نقطه تلاقی بین مطالبات این خیزش و آنانیکه  نان این مردم را غارت کردند، فرزانش را به تیر بستند و زندانی را ساختند که اکنون همین زنان و مردان شجاع  در آن زندان ها به گلوله بسته می شوند و یا شلاق می خورند، وجود دارد. مگر ذهنیت تاریخی جامعه نتایج همه با هم سال 57 را که با قربانی شده ده ها هزار نفر از فرزاندانش برابر بود فراموش کرده است که یک بار دیگر فراموش کند که بین سرمایه دار و کار گر، بین منادیان جامعه مرد- پدر سالار و جامعه آزاد و برابر، بین دولت استبدادی و قدرت شوراهای مردم، بین خفقان و آزادی بیان و اندیشه دره ای عمیق موجود است که به بهای هستی و نیستی میلیونها انسان کار و زحمت رقم خورده است. این جوانان و زنان شجاع و آزادیخواه همچنانکه قهرمانانه در مقابل رزیم حاکم صف کشیده اند تا به جای آن قدرت برآمده از اراده خود را جایگزین کنند، چرا باید اجازه دهند که بر فراز سرآنها عده ای “رهبر” بسازند و یا نظمی را جایگزین نظم موجود کنند که همه ساختارهایش حفظ خواهد شد و تنها به جای عمامه تاج بر سر “رهبرش” خواهند گذاشت. واقعیت این است که تمام این سناریوهای “رهبر” سازی بویژه در مقابل  خیزش انقلابی جاری با شکست روبرو شده است. در این میان آنچه که به ما به مثابه کمونیستها و نیروهای چپ مربوط است، اینکه نباید ذره ای از افشاء ترفندها و ساخت و پاخت های این نیروها با سران دول امپریالیستی و ارتجاع منطقه کوتاهی کنیم. ما نباید به وزنه چپ اجتماعی که در همه سطوح این خیزش چه در کارخانه و خیابان، جه در دانشگاه و مدارس و چه در شوراها و کمیته های جوانان وزنان پیشرو حضور دارد کم بهاء بدهیم . در عین حال  نباید یک لحظه هم از مرکزی ترین وظائف  خود یعنی حضور دائمی و مستمر در خیزش انقلابی، کمک به سازماندهی گسترده تر خیزش و به میدان آوردن میلیونها تن از مردم به میدان مبارزه، ایجاد شوراها در محیط  زیست و کار و بالاخره وظیفه ارتباط بین فعالین و رهبران خیزش انقلابی، ارتباط بین کمیته ها وشوراهای محلات، ارتباط بین شوراهای معلمان، دانشجویان، زنان و دانش آموزان و بالاخره آماده ساختن جامعه برای یک اعتصاب سیاسی سراسری و سرنگونی انقلابی رژیم سرمایه داری- اسلامی و جابگزینی آن با یک بدیل سوسیالیستی است. اگر همه این وظائف را به درستی به پیش ببریم، آنزمان توانسته یم جامعه را برای مقابله با همه و هرگونه ترفندهای اپوزیسیون پرو غرب و حامیان امپریالیست شان فراهم سازیم.

دهم ژانویه 2023

بیستم دیماه 1401

اشتراک در شبکه های اجتماعی: