دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ | 23 - 12 - 2024

Communist party of iran

خشونت سیستماتیک علیه زنان، معنا دار است


در هفته های گذشته، با رسانه ای شدن تجاوز چندین نفر از اعضای وابسته به نهادهای امنیتی رژیم اسلامی به زنان جوان سردشتی، بار دیگر مسئله ی خشونت و مشخصا خشونت سازمان یافته ی دولتی علیه زنان، از طرف فعالین عرصه ی زنان، نیروهای و سازمانهای مترقی و مخالف جمهوری اسلامی مورد بحث قرار گرفت. تجاوز گروهی چندین نفر از عوامل وابسته به نهادهای امنیتی از چند زاویه مورد اهمیت است.


اول اینکه شهر سردشت به عنوان یکی از شهرهای مرزی و عدم برخورداری این شهر از کمترین امکانات تفریحی و رفاهی اجتماعی به ویژه برای زنان، ساختار سیاستهای کلان جمهوری اسلامی علیه اقلیتهای ملی و مذهبی را به نحو آشکارتری عیان می کند. از این روست که  مسئله ی اقلیتهای ملی و سابقه ی تاریخی آنها، به طور اخص کردستان در رابطه با جمهوری اسلامی و مقاومتی که  مردم کردستان از همان روزهای سرکار آمدن این رژیم زن ستیز از خود نشان داده اند در سازمان دادن گروههای متجاوزی که سابقه ی چندین ساله دارند، بی تاثیر نبوده است.


نکته ی دیگر که اتفاقا نشان از یک تحول کیفی در ساختار جامعه ی پرتب و تاب ایران دارد، عدم سکوت زنان قربانی، خانواده هایشان و فعالین مدنی بوده است. طبق گزارش ها، ” شماری از فعالان مدنی شهر سردشت با وجود تهدیدهای دادستان این شهر روز شنبه ۳ مهرماه برابر با ۲۵ سپتامبر در اعتراض به تجاوز یک گروه چند نفره به شماری از زنان و دختران این شهر در فلکه سرچشمه این شهر تجمع و با قربانیان و خانواده های آنها ابراز همدردی کردند. این تجمع اعتراضی در حالی برگزا شد که دادستان سردشت اعلام کرده بود که با هرگونه تجمع و اعتراضی برخورد خواهد شد. بر اساس گزارش ها هفته ی گذشته برخی از فعالین مدنی سردشت به همراه چند صفحه اینستاگرامی فعال در حوزه حقوق زنان با انتشار مطالبی از وجود یک باند چند نفره تجاوز به زنان و دختران در شهرستان سردشت خبر داده بودند.”


حضور اجتماعی فعالین مدنی و قربانیان چنین جنایتهایی و پافشاری آنها برای برخورد با متجاوزین نشان می دهد که سیاست چند وجهی سرکوبی که جمهوری اسلامی طی بیش از چهار دهه در پی گرفته بود، جز شکستی فضاحت بار نیست.  زنان قربانی نه تنها در مقابل این تجاوزات سکوت نکرده اند بلکه با اطلاع رسانی و پی گیری جمعی توانستند این باند تبهکار را که در حمایت پوششهای نهادهای امنیتی بود را رسوا کنند و اکنون سه تن از متهمان در بازداشت هستند. این در حالی است که قبلا این افراد مورد شکایت قرار گرفته اند ولی عملا این شکایت نتیجه ای نداشته است. نازیلا افخمی وبلاگ نویسی که این خبر را انعکاس داده بود در مصاحبه با ایران وایر گفته است. “هرچند رضا سور و «علی آبتین»، عضو دیگر باند تجاوز به زنان، پس از شکایت خانواده این دختر نوجوان، بازداشت شده‌اند؛ اما پس از چهار ماه تاکنون حکمی برای آن‌ها صادر نشده است” وی می افزاید ” جالب این جاست یکی از متجاوزینی که با نام “رضا سور” از او یاد می شود چند سال قبل خواهرش، شرافت، را به اتهام ناموسی به طرز فجیعی در مقابل چشمان فرزندش، به قتل رسانده است؛ بدون این که مجازات گردد.”


نارضایتی عمومی در شهرستان سردشت و عکس العملی که در دیگر شهرها و خارج از ایران صورت گرفته، منجر به حمله مسلحانه و پرتاب نارنجک به خانه ی پدری ناسکه افخمی فعال دفاع از حقوق زنان شد. پرتاب نارنجک به خانه ی یک فعال زن، عکس العمل یک نیروی  متجاوز رده پایین وابسته به نهادهای امنیتی نیست، بلکه تنها پاسخ و تلاش جمهوری اسلامی است برای سرکوب موج عظیم خیزشهای اجتماعی و به صورت مشخص مبارزه ی هر روزه ی زنانی که از هر امکانی برای افشای جنایتهای جمهوری اسلامی تلاش می کنند. تجمعات هر روزه ی معلمان، بازنشستگان، پرستاران و …. به ما نشان می دهند که زنان معترض نه تنها صفوف خود را گسترش داده اند، بلکه به شکلی به رهبری و همکاری با دیگر جنبشهای اعتراضی دست یافته اند که عملکردشان را در برخی از زمینه ها مثال زدنی کرده است. افشای جنایتهایی که در زندانهای زنان می گذرد، آنهم در بطن مخوفترین مکانهایی که هر لحظه بیم هولناکترین شکنجه ها می رود، یکی از درخشانترین این نمونه هاست. بدون شک خشونت سیستماتیک دولتی علیه زنان معنایش هراس جمهوری اسلامی از مبارزه ی آنان است.


سویه ی دیگر مبارزات اجتماعی فقط به سزای عمل رسیدن متجاوزین نیست، بلکه فراهم آوردن زمینه ای است برای نشان دادن شناعت تجاوز و خشونت جنسی علیه زنان، نشان دادن تابوهای بسیار دست و پاگیر و خفه کننده فرهنگ پدرسالاری و مردسالاری، شناساسندن لایه ها، سطوح و زیر بم های خشونت و تعرض جنسی به زنان، کودکان و حتی   دیگر اقلیتهای جنسی، و یافتن سرمنشا اصلی چنین جنایتهایی که در نهایت به جمهوری اسلامی بر می گردد و در عین حال زمینه سازی برای پیشگیری از چنین جنایتهایی علیه زنان است. هر اندازه میزان فراگیر شدن موضوعاتی که با امر رهایی زنان مرتبط است، افزایش یابد به تبع آن میزان شناخت مناسبات ستمگرانه در ساختارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هم افزایش پیدا می کند و این افزایش آگاهی است که می تواند به تغییرات کیفی و کمی بسیاری منجر شود، کما اینکه عکس العمل مردم در رابطه با این باند حکومتی، گویای آمادگی برای تغییر و تحولات اجتماعی است. ابتکارهای اجتماعی و فراهم اوردن تجربیات اجتماعی و تشریک مساعی در این زمینه ها و تسری آن به بخش های دیگر مبارزاتی می تواند، به همبستگی بیشتر جنبش های اجتماعی یاری رساند. پی گیری مردم شهر سردشت وهمگرایی فعالین عرصه های گوناگون   نشان می دهد که مردم می توانند با تشکیل کمیته ها و شورای محلات و همکاری با هم نه تنها از خود دفاع کنند بلکه علیه نیروهایی که جان و هستی آنها را به گروگان گرفته است مقابله نمایند.

اشتراک در شبکه های اجتماعی: