خروش خیزش انقلابی، زوزه رهبر درمانده با مضحکۀ “سلام فرمانده”
یکشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۱
در حالی که یک ماه از خیزش انقلابی و سراسری در ایران که قتل دولتی و جنایتکارانه ژینا امینی “مهسا” جرقه آن را زد می گذرد و درحالی که جمهوری اسلامی در این مدت از هیچ جنایتی برای به شکست کشاندن آن دریغ نورزیده است، اما تا کنون نتوانسته این خیزش انقلابی را سرکوب نماید. در سیر گسترش این خیزش انقلابی با پیشتازی زنان، علاوه بر جنبش دانشجویی، اینک کارگران صنایع نفت و پتروشیمی و برخی دیگر از مراکز کارگری نیز به میدان اعتصاب و اعتراض آمده اند و جنبش اعتراضی علیه جمهوری اسلامی وارد فاز دیگری شده است. تا جائیکه کارگران نیز با شعار “مرگ بر دیکتاتور”، “امسال سال خونه خامنه ای سرنگونه” تجمع های اعتراضی خود را در همبستگی با این خیزش انقلابی برگزار می کنند. مردان و زنان آزاده هر روزه با حکم الغای قوانین اسلامی از جمله لغو حجاب اجباری پا به خیابان گذاشته و حکم شان را در کف خیابان به اجرا می گذارند. هر روزه شعارهائی از قبیل” مرگ بر جمهوری اسلامی”، “مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر”، “نه روسری نه توسری، آزادی برابری”، “نان کار آزادی، اداره شورایی” و غیره که خصلت نمای ماهیت انقلابی این خیزش است و مستقیمأ سرنگونی کل حاکمیت جمهوری اسلامی را نشانه گرفته است در فضای شهرها طنین انداز است.
چنین شرایطی سران رژیم اسلامی را آنچنان سراسیمه و بر آشفته کرده است که بعضأ به هَذیان گویی نیز دچار می شوند. روز چهارشنبه بیستم مهر ماه علی خامنه ای در دیدار با اعضای نهاد ارتجاعی “مجمع تشخیص مصلحت نظام” طی سخنانی تلاش نمود با سفسطه و توسل به دروغپردازی به نیروها و عوامل روحیه باختۀ رژیم که بشدت نگران وضعیت خود در آینده سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی هستند، روحیه بدهد. او در بخشی از سخنانش گفت:” دشمنان وقتی موفقیت جمهوری اسلامی و هواداران نظام در مقابله با کرونا را دیدند، وقتی برگزاری راهپیمایی اربعین را دیدند، دست به طراحی اغتشاش زدند. دشمنان نظام وقتی از نفوذ سرود «سلام فرمانده» در بین میلیونها جوان در سراسر منطقه و جهان ناراحت بودند به دنبال ایجاد اغتشاش در اول مهر رفتند. اینها عکس العمل های ناشیانه و ابلهانه و برنامه ریزی دشمن برای اغتشاش است”. بیانات خامنه ای با چنین ادبیاتی از فرط ترس و نگرانی از سرنگونی حکومتش مرزهای دروغ را پشت سر گذاشته و باید آنرا هَذیان گویی به حساب آورد. خامنه ای درحالی زنان و مردان جوان بپا خاسته از ستم و نابرابری، فقر و گرسنگی و تبعیض جنسیتی و بی حقوقی های سیاسی را “ابله” و عوامل دشمن می نامد که یک ماه است فریادهای رسای مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر جمهوری اسلامی و مرگ بر خامنه ای را که در شهرهای مختلف ایران طنین انداز شده اند. خامنه ای خبر دارد که این شعارها در همه جا آذین بخش در و دیوار کوچه و خیابانها نیز شده اند. با این حال او با تجاهُل می خواهد نشان دهد که آنها را نشنیده است. چه کسی “ابله” است خامنه ای یا رزمندگان کف خیابان؟
خیزش یک ماه اخیر به خامنه ای و دیگر سران جنایتکار رژیم فهمانده است که نخواهند توانست سیل خروشان خیزش انقلابی که برای سرنگونی جمهوری اسلامی به راه افتاده است را متوقف کنند. او می داند که نیروهای رژیم روحیه باخته و در حال ریزش هستند. می داند که عوامل حتی بقول خودش “خواص” رژیم نیز به غرولند و انتقاد از رژیم افتاده اند و با بهانه های گوناگون تلاش می کنند از حکومت فاصله بگیرند تا برای آیندۀ خود مَفری پیدا کنند. آنها ابعاد خیزش انقلابی و عظیم سراسری در یک ماه گذشته را دیده اند که چگونه پایه های حاکمیت دزد و فاسد جمهوری اسلامی را نشانه گرفته و به لرزه درآورده است، آنها چگونه ادعای خامنه ای را باور کنند که آن خیزش علنی و زنده را “حوادث جزئی و اغتشاش پراکندۀ دشمن” می نامد؟ اگر این خیزش “حوادث جزیی و اغتشاشات پراکنده” است چه لزومی دارد به آنان التماس کند که “ایستادگی کنید، به وعدۀ الهی مبنی بر پیروزی قطعی یقین دارم.”؟
البته کارگران اعتصابی و مردم معترض همان روز و بعد از آن نیز با گسترش و تداوم اعتراضات پاسخ مناسب به موعظه های خامنه ای دادند. نوید تداوم و گسترش اعتراضات هر روزه و همراه با مردم سراسر کشور را “شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت” قبلأ با انتشار اطلاعیه ای داده بودند. در اطلاعیه مزبور خطاب به همه کارگران صنایع نفت و پتروشیمی در همه پالایشگاهها، در سکوهای نفتی و در بخش حفاری اعلام شده بود که:” اکنون زمان آن رسیده تا بطور گسترده دست به اعتراض زده و خود را آماده اعتصاب کمر شکن سراسری نمائیم”.
در تداوم این خیزش انقلابی علاوه بر شعارهایی که به درست بر ضرورت سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی تأکید می کنند لازم است از هم اکنون شعارهای دیگری که چشم انداز این خیزش و اقدامات مراحل بعدی و پس از سرنگونی را نیز مشخص نمایند بر سر زبانها افتند. همزمان با شعارهای مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر جمهوری اسلامی، شعارهایی از قبیل “انحلال کلیۀ دستگاههای سرکوب و تحمیق”، “نان کار آزادی ادارۀ شورایی”، آزادی، برابری، اداره شورایی”، “آزادیهای بی قید و شرط سیاسی”، “تأمین بیمه بیکاری”، ” الغای کلیه قوانین تبعیض آمیز و نابرابری های جنیستی، ملی و مذهبی”، “جدایی دین از دولت”، “لغو مجازات اعدام”، “ممنوعیت و “لغو کلیه سیاستهای ضد زیست محیطی” و غیره نیز تکرار و بر پارچه و پلاکاردها نوشته شود و هرچه بیشتر به گفتمان جامعه تبدیل و توده گیر شوند. تحقق این شعارها باید برای کارگران و دیگر اقشار تهیدست جامعه، برای جوانان انقلابی که هم اکنون در کف خیابان و در دانشگاهها برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی می رزمند، قربانی می دهند و برای آن هزینه می پردازند، شاخص سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و پیروزی انقلاب باشند. پیروزی انقلاب در گرو آن است که در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی زنان و مردان کارگر و زحمتکش، تولید کنندگان اصلی ثروت جامعه، تهیدستان شهری، همین رزمندگان کف خیابان در ساختار یک حکومت شورایی قدرت را در دست گیرند و جامعه را اداره کنند و اجازه ندهند تجربۀ تلخ قیام بهمن سال ٥٧ دوباره تکرار گردد.
شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له