حکومت اسلامی سرمایه داران مسبب اصلی فاجعه فروریختن ساختمان متروپل در آبادان
دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱

یک هفته از فروریختن ساختمان بزرگ”متروپل” در خیابان امیری آبادان میگذرد. گزارشهای منتشر شده از کشته شدن دستکم ۲۸ نفر و زیر آوار ماندن ۱۵۰ نفر خبر میدهند. مردم آبادان که هنوز از غم و اندوه عزیزانشان در سرکوب های اخیر و نگرانی از سرنوشت صدها بازداشتی در روزهای اخیر فارغ نشده بودند، اینبار باید در کنار خرابه های برج فروریخته متروپل صدای بستگانشان را میشنیدند، که در زیر خروارها سنگ وآهن دفن شده بودند. در حالیکه مردم خود در فکر نجات عزیزانشان بودند، از نیروهای امنیتی تنها کاری که برآمد، محاصره محل فاجعه و بستن راه های منتهی به این محل بود. حضور شهردار آبادان در محل فاجعه، نمیتوانست خشم مردمی را که شاهد زنده بگور شدن بستگانشان بودند، را برنیانگیزد. آنان در قامت وی نمایندۀ مستقیم حکومت اسلامی سرمایه داران فاسد را میدیدند، که مسبب واقعی این فاجعه هستند. بر اساس گزارش های مستند از بیش از یک سال پیش دهها بار توسط متخصصین این حوزه، با سند و مدرک، هشدار داده شد ه بود که ساختمان متروپل آبادان فرو خواهد ریخت، اما هلدینگ ساختمانسازی عبدالباقی با دادن رشوه به شهرداری و باقی مسئولین حکومتی، این پروژه را ادامه دادند. امروز مردم آبادان با از دست دادن عزیزانشان و نشستن در سوگ آنان تاوان فساد و رشوه خواری در دستگاه حکومتی را می پردازند.
این اولین بار نیست که صاحبان سرمایه با اختلاسگری ودادن رشوه های کلان به مقامات دولتی با جان و مال مردم بازی میکنند. در همین سه چهارسال گذشته، ریزش دهها ساختمان مسکن مهر، همان پروژه ای که در زمان احمدی نژاد با آب وتاب وبا اختصاص هزاران میلیارد تومان واختلاسهای نجومی، اولین کلنگش را زدند گزارش شده است. بارها وبارها اخبار و تصاویر فروریختن ساختمانهای چند طبقه ای مسکن مهر بر سر ساکنینش از تبریز تا سرپل ذهاب، از اهواز تا گیلان به رسانه ها راه یافتند. هنوز فروریختن ساختمان پلاسکو یکی از نمادهای مراکز خرید در تهران بعد از پنج سال از خاطره ها محو نشده است. حادثه ای که در سوم دیماه نود و پنج در جلوی چشم میلیونها بیننده رخ داد، چه آنهائی که با چشمان حیرت زده در محل بودند وچه آنهائی که تصاویر تکان دهندۀ فاجعه را از طریق برنامه های زنده تلویزیونی دنبال میکردند. در مورد خطر فروریختن ساختمان پلاسکو هم قبلا متخصصین هشدار داده بودند. اما مدتهاست که چشم مقامات فاسد حکومتی کور و گوشهایشان کر شده است.
مردم این را به تجربه دریافته اند که راهی به جز شورش واعتراض علیه وضعیت موجود ندارند. تمام گزارشها و ویدئوهائی که در شبکه های اجتماعی از یک روز بعد از این فاجعه منتشر شده اند، خشم و اعتراض مردم آبادان را در جریان راه پیمائیهای خیابانی به تصویر می کشد. مردمی که رژیم اسلامی را عامل این فاجعه و عدم احساس مسئولیت برای نجات بستگان زیر آوار مانده شان می دانستند به خیابان آمدند. آنها به درستی مسبب تمام این فاجعه ها را رژیم حاکم میدانند. این بار هم مثل گذشته و در جریان خیزش اخیر شعارها علیه “عبدالباقی” صاحب برج متروپل و مقامات محلی بلافاصله متوجه سران رژیم شد. “باقی جنایت میکند، مسؤل حمایت میکند”، “میکشم میکشم ،آنکه برادرم کشت”، “آخوند برو گم شو”، “نترسید نترسید، ما همه با هم هستیم”. پژواک اعتراضات مردم داغدار وخشمگین آبادان در روزهای بعد در راه پیمائی ها واعتراضات مردم دهها شهر دیگر انعکاس یافت. تنها در روز ششم خرداد در آبادان هزاران نفر با شعار “مرگ بر دیکتاتور” ” مرگ برخامنه ای” شهر را به میدان یک شورش همگانی علیه رژیم تبدیل کردند. مزدوران و نیروهای ضد شورش رژیم با گاز اشک آور وتیراندازی به سوی مردم در صدد پراکنده کردن آنها برآمدند. ویدئوهای منتشر شده، نشان از یک رودرروئی آشکار و تمام عیار بین مردم و سرکوبگران را دارند. نیروهای سرکوبگر حکومت اسلامی سرمایه داران همه جا با گاز آشک آور به صف معترضین که درهمبستگی با مردم آبادان به خیابان آمده بودند حمله کردند.
همزمان تعدادی از تشکلهای کارگری با انتشار فراخوان هائی همدردی خود را با مردم آبادان اعلام کردند. “انجمن صنفی فرهنگیان اسلام آباد غرب” در تسلیت نامه خود نوشتند “تا کی باید این مردم نجیب و رنجدیده، با جان خویش تاوان رابطه و رانت و واسطه و بد مدیریتی و بی مدیریتی را بدهند، مگر دیگر نایی مانده، تا در نی بیداد، فریاد دادخواهی را سر دهند. ما معلمین، همدردان و همنوایان بینوایان این سامان، خود را شریک غم های جانفرسای مردم مصیبت زده آبادان دانسته و یاد و خاطرۀ آن شادروانان بخصوص همکار فقیدمان، معلم سرفراز جناب صیداوی را گرامی می داریم”.
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت “در اطلاعیۀ خود به همین مناسبت نوشتند “شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت مراتب تسلیت و همدردی خود را به خانواده های جانباختگان ساختمان متروپل اعلام داشته و خود را با اعتراضات مردم خشمگین این شهر به بساط مافیایی حاکم که آفریننده چنین فجایعی است همراه میداند. از نظر ما مردم، بساط مافیائی سرمایه داری حاکم و حمایتهای حکومتی از افراد چون عبدالباقی مالک ساختمان متروپل، عامل اصلی چنین فجایعی است. مسببین این جنایت آشکار، باید محاکمه شوند”.
کارکنان پالایشگاه و پتروشیمی آبادان با انتشار فراخوانی خطاب به “مردم شریف و داغدیدۀ آبادان، خرمشهر، شادگان وشهرهای اطراف” نوشتند که “ما کارکنان پالایشگاه و پتروشیمی آبادان معتقدیم که بجای بهره مندی از ثروت سرشار این آب و خاک فقط ظلم، فساد، تباهی و تیره روزی و مرگ است که نصیب ما میشود و از حاصل کار و تلاش ما آرامش و آسایش برای ظالمان و رانتخواران و بی کفایتان حاصل شده است. ما به خوبی میدانیم که شکایت بردن از دزدان و غارتگران نزد حامیان آنها کاری عبث و بیهوده است و حاصلی جز تلف کردن وقت و انرژی ما ندارد و امیدی به استیفای حقمان از دستگاه های حامی دزدان نداریم”. و در ادامه نوشتند که: “برای قطع دست دزدها، مسببین و عاملین این فجایع و گرفتن سهم شهرمان از این بی شرفها در روز پنجشنبه مورخ پنجم خرداد ۱۴۰۱ با حضور در مراسم عزاداری عزیزان از دست رفته و ابراز همدردی با خانواده های جان باختگان اعتصاب خود را آغاز خواهیم کرد” .
کانون نویسندگان ایران در بیانیه همدردی با مردم آبادان نوشت “این بار هم روش ونمایش فرقی با گذشته نکرده است. این بار هم اولین واکنش حاکمیت به این فاجعه، نه اعزام نیروهای امدادگر، بلکه گسیل ادوات وتجهیزات سرکوب بوده است و اخبار رسمیاش با سانسور فریاد معترضان، قطع اینترنت و جعل وقایع منتشر میشود. صدای اعتراض اما بلندتر از سرکوب و انسداد است و حقایق را میتوان از دهان مردم داغدیده شنید؛ مردمی که زیر ضرب گلوله و باتوم و گاز اشکآور، خودشان، هم دستبهکار آواربرداری و امداد شدهاند و هم دستبهکار خروشیدن و فاش کردن و اعتراض”.
به جرأت میتوان گفت که بهترین همدردی با مردم داغدیده آبادان و مردمی که عزیزان خود را در جریان شورش اخیر از دست دادند، گسترش اعتراضات عمومی در شهرها و سازمان دادن اعتصابات سراسری کارگران است. در بستر این مبارزات همگانی و اعتصابات سراسری است که میتوان عزم و اراده خود را متشکل کرد و قدرت سرکوب رژیم را زمین گیر نمود و شرایط را برای پیشروی به سوی اعتلاء انقلابی فراهم آورد.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له