شنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ | 21 - 09 - 2024

Communist party of iran

حمله‌ی «پیجرهای هالیوودی» پیامی واضح فرستاد: اسرائیل خواهان جنگی دیگر است!


دئون لووی

منتشر شده در هاآرتص

ترجمه جنوب جهانی

اکنون این موضوع به وضوح و به شکلی مکتوب، در هزاران نسخه‌ی انفجاری اعلام شده است: اسرائیل جنگ می‌خواهد، آن هم جنگی بزرگ. هیچ روش دیگری برای درک عملیات پر زرق و برق و انفجاری به سبک هالیوود در لبنان وجود ندارد جز اینکه پیامی محکم به دشمن فرستاده شده که نشان‌دهنده‌ی نیت واقعی اسرائیل است. هزار انفجار و ۳۰۰۰ زخمی، دعوتی برای جنگ است. این جنگ آغاز خواهد شد.

هالیوود در حال نوشتن فیلمنامه‌هاست، اما در دنیای واقعی، برخلاف فیلم‌های اکشن و علمی-تخیلی، روز بعدی هم وجود دارد. هر کسی که از پیجرهای انفجاری هیجان‌زده شده، باید به سینما برود، زیرا در دنیای واقعی باید هدف مشخصی برای هر اقدامی تعیین شود. ما در المپیک فناوری نیستیم که مدال‌هایی برای شگفت‌انگیزترین عملیات‌ها اهدا کنیم. ما در میانه‌ی جنایت‌آمیزترین و بیهوده‌ترین جنگی هستیم که اسرائیل تاکنون آغاز کرده است. و به نظر می‌رسد که اسرائیل خواهان جنگ دیگری است.

غیرقابل باور است که پس از یک سال جنگ ناموفق در غزه، که به هیچ هدفی نرسید و هیچ دستاوردی برای اسرائیل نداشت جز ارضای حس انتقام‌جویی، اسرائیل خواهان جنگ دیگری است. غیرقابل باور است که پس از پرداخت هزینه‌های سنگین در جنگ غزه، که اسرائیل همچنان هزینه‌اش را پرداخت می‌کند، باز هم خواهان جنگ است. تصور آن دشوار است، اما این یک واقعیت است.

همانند جنگ در غزه، پیجرهای انفجاری در لبنان نیز بی‌معنی هستند. تقدیر از برنامه‌ریزان و مجریان، ما رفح را تسخیر کردیم و پیجرها را منفجر کردیم؛ کلاه افتخار بر سر نیروهای دفاعی اسرائیل و موساد، اما حالا چه؟

آیا وضعیت ساکنان شمال بهبود یافت وقتی پیجرها به صدا درآمدند؟ آیا اسرائیل اکنون در جای امن‌تری قرار دارد؟ آیا سرنوشت گروگان‌ها بهتر شده است؟ آیا جایگاه اسرائیل در جهان ارتقا یافته است؟ آیا تهدید ایران کاهش یافته است؟ آیا حتی یک چیز به نفع اسرائیل تغییر کرده است به جز باد انداختن در غبغب غروری بی‌جا در میان افراد امنیتی؟

مانند ترورهای پر افتخاری که هیچ نتیجه‌ای نداشتند، قهرمانی‌های پیجرها نیز چیزی جز یک ترفند سینمایی نیستند. به جز کف زدن در استودیوهای تلویزیونی توسط افرادی که برای هر عرب مرده یا مجروحی کف میزنند، وضعیت اسرائیل در روز پس از این عملیات قهرمانانه بدتر از روز قبل از آن است، حتی اگر در اسرائیل برای این عملیات شیرینی پخش کرده باشند.

جنگ در شمال به سرعت و با سرعتی نگران‌کننده نزدیک‌تر شد. این می‌تواند جلوگیری‌شدنی‌ترین جنگ در تاریخ کشور باشد. همچنین می‌تواند بزرگ‌ترین کشتار باشد. وقتی حزب‌الله صریحاً می‌گوید که به محض امضای توافق آتش‌بس با حماس تیراندازی را متوقف می‌کند و اسرائیل حاضر به توقف جنگ در غزه نیست، عملاً حزب‌الله را به حمله دعوت می‌کند. این چیزی است که جنگ انتخابی به آن شباهت دارد.

اگر جنگ در غزه وضعیت اسرائیل را بدتر کرد، جنگ در شمال هزار برابر بدتر خواهد بود. غزه می‌تواند مقدمه‌ای برای فاجعه‌ی جنگ بعدی باشد: تلفات، تخریب، دشمنی‌های جهانی، وحشت و نفرتی که برای نسل‌ها ادامه خواهد یافت می‌تواند وضعیتی ایجاد کند که در آن دلتنگ نبردهای وحشتناک و پرهزینه‌ی محله شجاعیه‌ی غزه شویم. و آیا این چیزی است که ما می‌خواهیم با دستان خودمان بر سر خود بیاوریم؟

اما اوضاع ساده‌تر از آن چیزی است که به نظر می‌رسد. آتش‌بس در غزه آتش‌بس در شمال را به همراه خواهد داشت. سپس می‌توانیم در مورد توافق صحبت کنیم. حتی اگر این توافق به دست نیاید، واقعیتی بدون جنگ در شمال برای اسرائیل بهتر است. هیچ‌کس با اطمینان نمی‌داند که پس از جنگ دیگر چه شکلی خواهیم داشت. چقدر خونریزی خواهیم کرد و چقدر ضربه خواهیم خورد قبل از اینکه ظاهراً پیروز شویم. همان‌طور که بهتر بود اگر جنگ در غزه آغاز نمی‌شد – که آن هم به وضوح جنگی انتخابی بود – اکنون هم بهتر است که جنگ در شمال رخ ندهد.

شاید هنوز بتوان از آن جلوگیری کرد (که بعد از پیجرهای انفجاری بسیار بعید به نظر می‌رسد). اما برای این کار، اسرائیل باید از باور به اینکه می‌تواند همه چیز را با زور و اسلحه و پیجرهای انفجاری و ترور و جنگ حل کند، دست بردارد. من با ساده‌لوحی خود باور داشتم که اسرائیل این درس را در غزه آموخته است. اما روز بعد از پیجرها، می‌توان با اطمینان و تاسف گفت: اینگونه نیست. کاملاً برعکس.

اشتراک در شبکه های اجتماعی: