حزب کمونیست ایران پس از چهل سال!
شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۲
م. مهرزاد
چهل سال از تاسیس حزب کمونیست ایران در شهریورماه سال ۱۳۶۲ گذشت. در شرایطی حزب کمونیست ایران ایجاد شد که سرکوب های شدید دهه شصت بر پیکر جامعه و جریانات سیاسی بخصوص چپ گسترش یافته بود. در کردستان هنوز مقاومت های توده ای در مقابل نیروهای سرکوبگر رژیم وجود داشت اما در یک نبرد نابرابر رو به عقب نشینی بود. در شرایطی که بسیاری از جریانات چپ رادیکال زیر ضربات رژیم جمهوری اسالمی در حال فروپاشی بودند ایجاد حزب کمونیست ایران بارقه ای از امید را در دل بسیاری از فعالین چپ و سوسیالیست ایجاد کرد. حزب کمونیست ایران با وحدت دو جریان کومله و اتحاد مبارزان کمونیست شکل گرفت. در واقع با پیوند دو مشخصه اصلی که هر یک از این جریانات با آن شناسایی می شدند، مولفه های ایجاد این حزب شکل گرفت. اتحاد مبارزان کمونیست در مرزبندی و مبارزه با پوپولیسم گسترده در چپ رادیکال شناخته میشد ونام کومله با رهبری انقلابی بخش قابل توجهی از جنبش انقلابی و جنگ انقلابی مردم کردستان مترادف بود. در واقع ایجاد حزب کمونیست ایران جدای از پیشینه این دو تشکل نبود و کومله در موضعگیری انقلابی وقاطع علیه جنگ ارتجاعی ایران و عراق در کنار جریاناتی مثل سازمان پیکار قرار داشت و بخش انقلابی با گرایشات سوسیالیستی جنبش کردستان را در مقابل بخش ناسیونالیست آن که عمدتا به رهبری حزب دمکرات بود را نمایندگی می کرد.
برنامه حزب کمونیست ایران محور وحدت و شکل گیری حزب کمونیست ایران بود که مشخصات پیشرو قابل توجهی داشت اما همانند عموم جریانات چپ رادیکال هنوز در بند انقالب بورژوا دمکراتیک گرفتار بود و این بزرگترین مولفه ی سیاسی دست و پاگیر این حزب در آن دوره بود که مانع تعمیم نظریات سوسیالیستی آن میشد.اما به هر شکل حزب کمونیست ایران پتانسیل رادیکال قابل توجهی را به خود جذب کرد و به یکی از قوی ترین جریانات چپ رادیکال ایران تبدیل شد. از ان دوره تا کنون تغییر و تحولات درونی حزب کمونیست به بخش قابل توجهی از تاریخ تحولات احزاب و جریانات چپ رادیکال ایران تبدیل شد. از سر برآوردن جریان مهتدی در جریان جنگ اول خلیج که تبلور سیاست هایی ناسیونالیستی بود تا جدایی بسیاری از اعضا و کادرها موسوم به گرایش کمونیسم کارگری و درنهایت سربرآوردن گرایش راست و سانتر که درتلاش برای شکل دادن به قطب احزاب کورد به جای قطب سوسیالیستی بود، تا کنون رقم خورده است. چند جریان به نام کومله و جناح راست به نام حزب کمونیست فعالیت دارند. بررسی هر یک از این جدایی ها و بحران های درونی البته با اهمیت هستند و خود تاریخی را رقم میزنند که درس هایی برای جنبش کمونیستی ایران دارند. گسست از جریان مهتدی اجتناب ناپذیر بود اما اینکه گرایش کمونیسم کارگری حق داشت که بلافاصله صفوف این حزب را ترک کند یا حزب کمونیست پروسه بهتری برای ترد مهتدی به کار بست هنوز مورد بحث است. آیا سر بر آوردن جریان راست به رهبری ابراهیم علیزاده اجتناب ناپذیر بود یا ناشی از سیاست های مماشات طلبانه با آنها بود همچنان می تواند مورد بحث باشد و … اما آنچه مهمتر و تعیین کننده است و در اینجا موضوع بحث است موقعیت حزب پس از تمام این تغییر و تحولات و فراز و نشیب ها است. انشعابات و گسست ها صفوف این حزب را تضعیف کرد و بخصوص در جریان جدال نظری و تشکیلاتی با جریان راست که چند سال به طول انجامید حزب یکی از بزرگترین انشعابات خود را پشت سر گذاشت که نیروی زیادی از حزب کمونیست گرفت. اما از پس همه این تحولات اکنون حزب کمونیست ایران کجا ایستاده است؟ چه شرایط و ظرفیت هایی دارد؟ چه انتظاراتی از این حزب وجود دارد؟ چه موقعیتی در بین گرایش چپ رادیکال دارد؟ چه موقعیتی در جنبش کارگری و توده ای می تواند داشته باشد؟ و بلاخره اکنون چقدر این حزب تغییر کرده است؟
واقعیت این است که برای بسیاری حتی در درون صفوف حزب کمونیست ایران می تواند اختلاف نظر در مورد رویکردهای درونی در مقاطع بحرانی و انشعابات وجود داشته باشد اما اینها تعیین کنند نیستند آنچه مهم است اینکه حزب کمونیست قادر شد از انواع گرایشات ناسیونالیستی، رفرمیستی و راست عبور کند و بخصوص در آخرین بحران جریان سانتر و راست که در تلاش بود تا بجای قطب سوسیالیستی یک بلوک از احزاب کورد را ایجاد کند نه تنها از این سیاست ها و رویکردها گسست شد بلکه به معنای واقعی کلمه تمامی بندها برای پیشروی و سوسیالیستی بودن گرایش چپ پاره شد و سیستم مهار و سرکوب و مهندسی شده از طرف گرایش راست کنار زده شد. با گذشتن از این مانع بزرگ و تاریخی حزب کمونیست ایران در موقعیت و فرصتی تعیین کننده قرار گرفته است. چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ تشکیلاتی حزب کمونیست ایران انرژی خود را آزاد کرده است تا به تمامی بتواند در میدان مبارزه طبقاتی نقش فعالتر و تاثیرگذارتری ایفا کند. این شرایط نه فقط به اعتبار گسست معمولی و تشکیالتی بلکه در پروسه ای دراز مدت و چند ساله انجام شد که در تمام سطوح اعضا و فعالین آن را به مباحث وارد کرد و همه به نوعی از این پروسه تاثیر پذیرفتند. اجتناب ناپذیر بودن این بحران و انشعاب تحرکی شدید و فعالیتی مستمر در درون تشکیلات ایجاد کرد و در نهایت همانند یک زایمان دردناک گرایش چپ و حزب کمونیست ایران، یکبار دیگر متولد شد. واضح است که هرگز نمی توان مدعی شد که حزبی شکست ناپذیر و فارق از هرگونه بحران و اشتباه پا به میدان گذاشته است. مبارزه طبقاتی و فراز و فرودها ادامه دارد و طبیعتا حزب کمونیست ایران نیز از آنها تاثیر خواهد پذیرفت. اما این واقعیت بزرگ که حزب کمونیست ایران شرایط و وضعیت به مراتب بهتری را پس از انشعاب گرایش راست کسب کرده را نمی توان نادیده گرفت. اگر بخواهیم دقیقتر به این موضوع بپردازیم باید به این سوال پاسخ بگوییم که نمودهای این تغییرات کدام ها هستند؟ و در سیاست های حزب کمونیست ایران چگونه خود را نشان می دهند؟
اولین مورد مبارزه بر سر ایجاد یک آلترناتیو در کردستان که مدت ها در صفوف حزب کمونیست مورد اختلاف بود و ابراهیم علیزاده و همفکران او تلاش داشتند تا با سازش طبقاتی بین کومله سوسیالیست و دیگر نیروهای دست راستی کورد به ایجاد یک آلترناتیو کوردی اقدام کنند این طرح در جریان بحران و در نهایت گسست از گرایش راست برای همیشه کنار زده شد و اقدام حزب کمونیست به ایجاد یک بلوک سوسیالیستی در کردستان به همراه حزب حکمتیست و تعداد قابل توجهی از سوسیالیست های مستقل انجام شد. اینکه این آلترناتیو چقدر بتواند دشتخوش تغییرات بشود و یا تا کجا بتواند به یک آلترناتیو قوی تبدیل گردد قابل پیشبینی نیست و روند مبارزه طبقاتی سرنوشت آن را رقم خواهد زد اما آنچه اهمیت دارد این مسئله است که در مقابل تمام آلترناتیو های دیگر راست و ناسیونالیست آلترناتیو سوسیالیستی و چپی وجود دارد که حزب کمونیست ایران ستون اصلی آن می باشد.
دوم اینکه بلوک همکاری احزاب و سازمان های سوسیالیست به نام : “شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست” هر چند سال ها قبل از انشعاب و تغییر تحولات حزب کمونیست ایران نیز وجود داشت و فعالیت می کرد اما هم در روند خود از یک رویکرد پوپولیستی و جمع اضداد فاصله گرفت و با خروج بسیاری از جریانات غیر کارگری، کیفیت ضروری را پیدا کرد و هم با تحولات حزب کمونیست ایران وزنه سوسیالیستی آن افزایش یافت. تغییر و تحولات جامعه ایران و جنبش عظیم انقلابی سال گذشته، نقش این بلوک سوسیالیستی را در میدان سیاست ایران افزایش داد. هر چند هنوز هم این اتحاد عمل از انسجام الزم در تندپیچ های سیاسی برخوردار نیست و نمونه آن را در جریان حمایت از منشور بیست تشکل داخل کشوری شاهد بودیم اما با تاثیرپذیری جریانات شورا از تحوالت داخل ایران گرایش رادیکال سوسیالیستی در آن تقویت شده است. حزب کمونیست ایران با نگاهی واقع بینانه تر نسبت به این اتحاد عمل که از یکسو همکاری با آن را با اهمیت می داند و از سوی دیگر تمام تخم مرغ های خود را در سبد آن نچیده است، بهتر از گذشته گرایش سوسیالیستی را می تواند تقویت کند.
سوم مبارزه نظری با جریانات انحرافی چه از نوع ناسیونالیست و چه دیگر دست راستی ها و یا در طیف چپ می تواند از طرف حزب پیش برده شود. و این مسئله به مثابه بخشی از میدان مبارزه طبقاتی و نقشی که حزب کمونیست می تواند در آن ایفا کند از اهمیت بسزایی برخوردار است. تا قبل از انشعاب گرایش راست با ابزارهای تشکیلاتی و سیاسی موانع بسیاری برای این کار ایجاد می کرد. گرایش راست و سانتر بیش از جدال نظری با جریانات راست مماشات و نادیده گرفتن سیاست های آنها را عمال اجرا می کرد و دست و پای جناح چپ را نیز بسته بود. اما اکنون شرایط تغییر کرده است و نه فقط شرایط در حزب برای ابراز آزادانه نظر فراهم شده است بلکه انسجام سیاسی نسبتا بهتری بوجود آمده است که در تقابل با جریانات دست راستی و انحرافات درون جنبش می تواند پیش ببرد.
چهارم حزب کمونیست ایران پس از گسست از جریان راست اکنون تماما و به طور روشن مدافع آلترناتیو شورایی است. حزب برای کسب هژمونی طبقه مدافع سرسخت آلترناتیو شورایی است که تا قبل از گسست از گرایش راست، هر چند همواره از طرف گرایش چپ مطرح میشد اما در نهایت کم رنگ بود و گرایش راست تمایلی به اینکه به معنای واقعی کلمه آلترناتیو شورایی مطرح بشود را نداشت. گرایش راست ترجیح میداد آلترناتیو احزاب کورد مطرح شود و شورا صرفا به مثابه یک تابلو برای حزب وجود داشته باشد. اما اکنون حزب کمونیست ایران قادر است به سهم خود این آلترناتیو را هر چه بیشتر تبلیغ و ترویج نماید. در جدال آلترناتیوها، تقویت آلترناتیو شورایی تنها شانس موفقیت طبقه کارگر و مردم زحمتکش در این دوره از مبارزه طبقاتی در ایران است. اینکه کدام یک از آلترناتیوها بتوانند دست باال پیدا کنند و در پیکارهای پیش رو حمایت مردم را به خود جلب کنند سرنوشت ساز است. حزب کمونیست ایران نیز به سهم خود و در کنار دیگر جریانات سوسیالیست نه برای کسب قدرت صرفا یک حزب و جریان بلکه برای کسب قدرت
سیاسی توسط طبقه کارگر با آلترناتیو شورایی مبارزه می کند.
پنجم حزب کمونیست ایران با موقعیت و شرایط جدید خود بیش از پیش می تواند در تحوالت درونی جنبش کارگری و توده ای نقش ایفا کند. حزب به عنوان بخشی از طبقه کارگر ایران در هر قدم و تحرک آن مسئولیت دارد که در حد امکان نقش ایفا کند و در ارتباط با سازماندهی و در رودرویی با رژیم و انحرافات جنبش فعال باشد. جنبش کارگری با مکانیزم ها و ویژگی های خود هر سال چند هزار اعتصاب و تجمع را رقم میزند. اما در جنبش توده ای انقلابی سال گذشته نتوانست با اعتصابات سراسری با این جنبش همراه و متحد شود و این خود به پاشنه آشیل این جنبش انقلابی تبدیل شد. جنبش گسترده توده ای در کنار و متحد جنبش کارگری نیازمند سازماندهی و آگاهی بیشتری است تا احتمال موفقیت بیشتری پیدا کند و حزب کمونیست ایران نیز به سهم خود باید بتواند نقش یک جریان سازمانده و آگاه کننده را ایفا کند. حزب کمونیست ایران از پتانسیل ایفای نقش بیشتر و فعالتر در جنبش کارگری و توده ای برخوردار است و اکنون زمان آن است که از این پتانسیل استفاده کند و فعالین این جنبش ها را تحت تاثیر قرار بدهد.
ششم مسئله ایجاد حزب کارگری است. جنبش کارگری و مردمی ایران همانقدر که نیازمند آلترناتیو شورایی، سازماندهی توده ای، آگاهی سیاسی، فراگیرتر شدن مبارزه کارگران و … است نیازمند یک حزب کارگری و قدرتمند نیز می باشد تا احتمال پیروزی در مقابل رژیمی تا بدین حد سرکوبگر باشد. اگر تعداد انقلابات شکست خورده بیشتر از انقلاب های پیروز شده نباشد قطعا کمتر از آن نیز نیست. و یکی از دالیل شکست هر انقلابی فقدان نیروی سیاسی منسجم و با سیاست ها و تاکتیک های انقلابی است. انقلابی در ایران حتی با آلتر ناتیو شورایی و گستردگی آن می تواند دچار شکست بشود اگر فاقد یک حزب قدرتمند سیاسی سوسیالیستی باشد. ویژگی رژیم جمهوری اسلامی داشتن دستگاه عریض و طویل و با تجربه برای سرکوب است. مزدورانی بسیار و دارای امکاناتی فراوان هستند. واضح است که در جریان یک انقلابی آنها نیز تضعیف می شوند و ضربه پذیر هستند اما این وضعیت پیروزی توده ها را تضمین نمی کند چرا که مبتنی بر جنبشی خودبخودی هستند که در روزهای سرنوشت ساز می تواند اشتباهات بسیاری را رقم بزند. چه زمانی باید تعرض بشود؟ کجا باید عقب نشینی کرد؟ چطور سراسری عمل کنیم؟ چطور مسلح شویم؟ زمان آن چه وقت است؟ و در نهایت چه زمانی در یک انقلاب قیام مسلحانه باید انجام شود؟ همه این مسائل را یک حزب بزرگ کارگری سوسیالیستی و منسجم می تواند تعیین کند و احتمال موفقیت را در مقابل رژیمی مثل جمهوری اسالمی باال ببرد. جنبش خودبخودی شانس موفقیت کمتری دارد و حتی تعدادی سازمان سیاسی چپ و غیر منسجم و یا تعدادی تشکل های توده ای قادر نیستند چنین درجه از سازماندهی حزبی و منسجم را در روزهای سرنوشت ساز انجام بدهند. در نتیجه اینکه ما نیاز به یک حزب قدرتمند کارگری داریم. واضح است که هیچ جریانی و از جمله حزب کمونیست ایران نمی تواند ادعا بکند که چنین حزبی است یا می تواند بالفعل آن را ایجاد کند. اما حزب کمونیست ایران به مثابه یکی از جریانات مارکسیستی قوی و با شرایط جدید بالقوه می تواند در ایجاد چنین حزبی نقش ایفا کند. زمان برای ما همیشه در شرایط اعتلا و بحران های انقلابی باقی نخواهد ماند و لذا دست به کار شدن و داشتن استراتژی برای ایجاد حزبی فراگیر باید در دستور کار باشد.
شهریور ۱۴۰۲