حذف جمهوری اسلامی از دیدارهای سه جانبه در مورد بحران سوریه
شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۰
طی دو سه سال اخیر در جریان رقابتهای امپریالیستی، دیدارهایی میان رؤسای جمهور روسیه، ترکیه و جمهوری اسلامی بر سر مسائل مربوط به بحران سوریه در سوچیٍ روسیه یا در آنکارا صورت گرفته است و این سه دولت به جای مردم سوریه سرنوشت آنان را با جنگهای خانمان بر انداز تعیین کرده اند. جمهوری اسلامی که با توجه به دخالتهای نظامی در جنگهای داخلی این کشور همیشه یک پای ثابت جنایات جنگی در سوریه بوده است، از جانب روسیه در این دیدارها شرکت داده می شد. حسن روحانی نیز در مقام رئیس جمهور با افتخار در آن دیدارها شرکت می کرد. اما روز چهارشنبه هفتم مهر ماه رجب طیب اردوغان برای دیدار با پوتین رئیس جمهور روسیه وارد سوچی شد و بدون حضور جمهوری اسلامی با پوتین بر سر مسائل سوریه دیدار کرد و به گفتگوی محرمانه و معامله با هم پرداختنند. پس از این دیدار نیز نه تنها این دو نامی از ایران نبردند، بلکه اردوغان اعلام نمود که : “قدمها و تصمیمات مشترکی که ترکیه و روسیه در باره سوریه برداشتند، بسیار مهم بوده اند. صلح در سوریه نیز به روابط روسیه و سوریه بستگی دارد”. پوتین نیز اعلام نمود که دیدار با اردوغان “مفید و فراگیر” بود. به این ترتیب جمهوری اسلامی را از این معاملات کنار گذاشته شد.
کنار زدن و کم رنگ کردن نقش جمهوری اسلامی از مسائل مربوط به سوریه توسط روسیه که قدرت اصلی حاکم در سوریه است از یک طرف و دادن امتیاز به ترکیه در این رابطه از طرف دیگر درحالی است که جمهوری اسلامی برای سرپا نگهداشتن حکومت دیکتاتوری بشار اسد تا کنون در جنگ جنایتکارانهٌ ۱۰ ساله ٌ داخلی سوریه شرکت و دخالت فعال داشته است. رژیم اسلامی تا کنون علاوه بر صرف میلیاردها دلار از ثروت و سامان مردم ایران در این جنگ و کشته شدن هزاران نفر از نیروهای سپاه پاسداران و لشکرهای زینبیون و فاطمیون، دهها هزار نفر از مردم بی دفاع سوریه را نیز به قتل رسانده است. در ویرانی شهرها و روستاهای این کشور و آوارگی میلیونها نفر از مردم ستم دیدهٌ سوریه نیز آگاهانه ایفای نقش کرده است. در مقابل آن با وجود آنکه دولت فاشیستی اردوغان با مسلح کردن گروههای تروریست اسلامی سوریه و اِشغال بخشی از این کشور، در مقابل نیروهای بشار اسد و جمهوری اسلامی و حزب الله و دیگر گروههای وابسته جنگیده است، اما به دلائلی بیشتر مورد توجه و طرف معاملهٌ پوتین قرار می گیرد. در چنین شرایطی حضور جمهوری اسلامی در سوریه برای روسیه دردسر ساز بوده و از آنجا که موجب ناخشنودی اسرائیل و دیگر دولتهای عربی می باشد بهتر است از معاملات مربوطه کنار گذاشته شود.
علاوه بر آن از آنجا که تاریخ مصرف جمهوری اسلامی در سوریه برای روسیه تمام شده است، طی دو سه سال گذشته روسیه چشم خود را نیز بر روی صدها مورد حمله اسرائیل به پایگاهها و نیروهای جمهوری اسلامی و حزب الله و عوامل وابسته اش در سوریه بسته است. اما در مقابل چشم به معاملات میلیارد دلاری با ترکیه دارد و از این نظر به قول پوتین با اردوغان دیداری “مفید و فراگیر” داشته است. معنای دیدار “مفید و فراگیر” نیز گسترش مناسبات اقتصادی روسیه با ترکیه می باشد که به اعتراف خود پوتین طی ۹ ماه اخیر به میزان ۵۰ درصد افزایش یافته و میزان سرمایه گذاری روسیه در ترکیه به شش و نیم میلیارد دلار رسیده است. بحث خرید سامانه دفاعی اِس۴۰۰ نیز دوباره از سوی اردوغان به میان آمده است.
بدیهی است که افزایش معاملات اقتصادی روسیه با ترکیه در سوریه در همان حال که میدان مانور جمهوری اسلامی برای بستن قرار دادهای اقتصادی در سوریهٌ بعد از جنگ را محدود تر و کوچک تر خواهد کرد، دولت اردوغان را نیز به عنوان عضو ناتو و همپیمانی استراتژیک با غرب و آمریکا با تنش و چالشهای زیاد و حتی تحریم مواجه خواهد کرد. کما این که تا کنون نیز تعدادی از مقامات نظامی و دفاعی ترکیه به همین دلیل از سوی آمریکا تحریم شده اند، با این وجود روز پنج شنبه هشتم مهر ماه اردوغان در بازگشت از سوچی گفت به همه توافقات خود با روسیه پایبند خواهد بود و روند خرید سامانه موشکی اس ۴۰۰ و تقویت همکاری با روسیه را در سایر زمینه های دفاعی و تسلیحاتی ادامه خواهد داد. اردوغان به خیال خود چنین هزینه ای را در مقابل کاهش بحرانهای داخلی خواهد پرداخت اما پیشبرد این سیاست اردوغان نیز تا کنون بحران اقتصادی ترکیه را عمیق تر و اوضاع معیشتی در ترکیه را بدتر نموده است.
معلوم است که دولت رئیسی قاتل نیز همانند اسلافش همان سیاستهای منطقه ای و دخالت و جنگ افروزی در دیگر کشورها را دنبال می کند. حسین امیر عبدالهیان چند روز قبل در دیدار با قائانی فرمانده قدس سپاه پاسداران با تعریف و تمجید از نیروهای این سپاه، آنان را “سربازان بدون مرز” اسلام نامید که گویا سهم بزرگی در کمک به امنیت و صلح منطقه ای و جهانی داشته اند. اما جمهوری اسلامی با در پیش گرفتن این استراتژی در سیاستهای منطقه ای نمی تواند موقعیت و جایگاهی بدست آورد و اهداف خود را که تضمین بقای حاکمیتش می باشد، متحقق سازد. مشکل اینجاست که این رژیم ضد انسانی و رئیسی و امیر عبدالهان نیز می خواهند نظامی گری، تنش و رویارویی منطقه ای و جهانی را به قیمت فقر و گرسنگی بیشتر توده های مردم ایران پیش ببرند. بدون شک تداوم چنین سیاستهایی بحرانهای همه جانبه رژیم را تشدید، و اوضاع معیشتی کارگران و توده های مردم تهیدست ایران را نیز بد تر از گذشته خواهد کرد.