یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳ | 29 - 12 - 2024

Communist party of iran

جنگ ادامه سیاست است به شیوه دیگر


اگر بپذیریم که سیاست هائی که منجر به جنگ میشوند بسیار بیش از آغاز جنگ شکل گرفته اند تا ضرورت جنگ به مثابه ادامه سیاست را ضروری سازند، در آنصورت ساده انگاری خواهد بود اگر تصور کنیم جنگ جاری در اوکراین با تهاجم روسیه در بامداد  بیست چهارم فوریه آغاز شده است. فاکتورهایی در جریان جنگ و در میدان نبرد دخالت میکنند که بسیاری از آنان ممکن است برای کسانی که فرمان آغاز جنگ را صادر کرده اند، قابل پیش بینی نباشند. آلمان در قرن گذشته دوبار نه تنها اروپا بلکه بخشهای بزرگی از جهان را به میدان دو جنگ خونین کشاند که میلیونها انسان قربانی شدند. نه آخرین قیصر آلمان در جنگ جهانی اول و نه هیتلر در جنگ جهانی دوم  تصور شکست را نداشتند و در سودای کسب بازارهای جدید و سود آوری سرمایه ی به اصطلاح ملی شیپور جنگ را نواختند. در هردو جنگ تبلیغات کرکننده در دفاع از “منافع ملی” در بوق و کرنا دمیده شده و میلیونها انسان در پشت این به اصطلاح “منافع ملی” به خط کشیده شدند.

 
بعدها اما این جنگها به نام دفاع از حقوق اقلیتهای ملی در یوگسلاوی، به نام جنگ علیه “تروریسم” در افغانستان، در عراق به بهانه وجود سلاحهای شیمائی که هیچگاه پیدا نشدند، در سوریه ولیبی به نام مبارزه علیه “دیکتاتورها” توسط جهان سرمایه داری به پیش برده شدند. در همه این جنگهای خونین آنچه را که به تصویر کشیدند قدرت نظامیشان، آخرین فن آوریهای جنگیشان و تبلیغات کر کننده شان در مورد به اصطلاح ارزشهای جهان متمدن غرب در برابر جهان پیرامونی به اصطلاح وحشی بود. اگر از پایان تهاجم اروپای “متمدن” به یوگسلاوی که خود در اروپا قرار گرفته بود بگذریم، اکنون بیش از سه دهه است که بمب ها بر سر مردمی فرود میآیند که فرسنگها از اروپا فاصله دارند. آنجا دیگر صحبتی از مردمانی که قربانی این جنگهای نیابتی میشوند، موجود نیست. کسی نمیگوید چگونه صدها هزار کودک عراقی به یمن تحریم های جهان متمدن قربانی شدند. کسی نمیگوید چگونه در جریان هشت سال جنگ ایران وعراق میلیونها انسان از هر دوطرف گوشت دم توپ شدند تا انحصارات اسلحه سازی چرخهایشان متوقف نگردد. رسانه های بستر اصلی فرصت این را نداشتند که داستان صدها هزار لیبیائی که به یمن تهاجم ناتو یا در خود لیبی و یا در آبهای خروشان مدیترانه جان باختند، نقل کنند. اکنون اما همه آنهائی که در مرزهای خود سیم خاردار جهت ممانعت از ورود پناهجویان  مکزیکی، آفریقائی وخاورمیانه ای میکشند به جنب وجوش افتاده اند. بوی تعفن راسیسم از زبان دولتمردان وخبرنگاران ومفسرین شنیده میشود. تصاویر پناهجویان اوکراینی در مدیاها با جملاتی از این نوع همراه است ” این یک کشور جهان سومی نیست، اینجا اروپاست. اینها مردم مرفه طبقه متوسط اوکراین هستند، نه کسانی که سعی میکنند از آفریقا فرار کنند. شبیه هر خانواده اروپائی هستند که در همسایگی شما زندگی میکنند”.


نماینده ایرلند در پارلمان اروپا حق داشت که با انزجاری عمیق از پشت تریبون خطاب به آنانی که صندلیهای پارلمان را اشغال کرده بودند وآنانی که سخنان نمایندگان را میشنیدند بگوید ” بلی در اوکراین جنگ است. ولی نه فقط درآنجا. از اجلاس قبلی تا الان پنج میلیون افغانستانی با قحطی شدید روبرو شدند، ولی از پوشش شبانه روزی رسانه ها محروم مانده اند”. واقعیت این است که جنگ در اوکراین به وحشیانه ترین شیوه به پیش برده میشود. ” کارل فن کلاوزویچ ” که از او به عنوان یکی از برجسته ترین تئوریسین نظامی نام برده میشود گفته بود که” اولین قربانی در جنگها حقیقت است” و در جای دیگری گفته بود که “در پیروزی جنگ تسخیر افکار عمومی اهمیت مرکزی دارد”.


طرفین این جنگ یعنی روسیه از یک سو وناتو از سوی دیگر با تحریم وممنوع کردن رسانه های یکدیگر تمام کوشش خود را به کار میبرند که افکار عمومی در هر دو طرف جبهه جنگ از ماهیت واقعی جنگ و سیاستهائی که منجر به این جنگ شده اند  بی خبر بمانند. اگر در تبلیغات غرب پوتین دیوانه ای است که حد و مرزی برای جاه طلبی هایش موجود نیست. در تبلیغات روسیه حتی به کار بردن کلمه جنگ جرم است. بزعم دستگاه تبلیغات روسیه آنچه را که روسیه انجام میدهد “عملیات ویژه ” برای “آزادسازی” مردم اوکراین، دفاع از اقلیتهای روس زبان و پاکسازی اوکراین از نئونازیهاست. روسیه باید بتواند با این تبلیغات، ناسیونالیست عظمت­طلب روس را برای دفاع از میهن به خط کند و افکار عمومی را مسموم نماید. زلنسکی با دمیدن بر احساسات ناسیونالیستی در جامعه و فاشیسم نهادینه شده در نهادهای حکومتی و بویژه پس از “انقلاب مخملی” در ۲۰۱۴ جوانان اوکرائینی را به قربانگاه جنگ میفرستد.  او با در خواست حفاظت فضای هوائی اوکراین از طرف ناتو میکوشد که جنگ در اوکراین را به سوی جنگی بکشاند که میتواند به انهدام بخش بزرگی از جهان بیانجامد. اعضای ناتو با به تصویر کشیدن خرابیهای جنگ و آواره شدن میلیونها تن از مردم عادی، و با ارسال تسلیحات نظامی و میلیاردها دلار میکوشد آتش جنگ را همچنان شعله ور نگه دارد.


با وجود تمام این تبلیغات وتصاویری که هر دقیقه وثانیه در تسخیر ذهنیت مردم به کار میرود، باید آشکارا گفت که این جنگ، جنگ سرمایه د اران است. جنگ برای گسترش مناطق نفوذ و جنگ برای تجدید آرایش جهان است. اگر میلیونها انسان دارند همه روزه از تبعات ناشی از این جنگ قربانی میشوند، همزمان دور جدیدی از مسابقات تسلیحاتی آغاز گشته است که جهان را با خطرات عظیمی روبرو خواهد ساخت. تا همینجا هم حتی مردمی که مستقیما در این جنگ شرکت ندارند، از تبعات  آن رنج میبرند. اگر در میدان جنگ نظامیان و غیر نظامیان، قربانی میشوند، در آنسو کافی است به افزایش شتاب آور قیمت حامل ها انرژی و به قیمت سرسام آور غلات نظر بیفکنیم  تا بازندگان این جنگ چه در میدان جنگ وچه در خارج از آن  و در فاصله هزاران کیلومتر را ببینیم. عراق، سوریه، لبنان، یمن، مراکش تنها بخشی از کشورهائی هستند که مردم در آنجاها دارند بخشی از هزینه های این جنگ را تحمل می کنند.


در شرایطی که این جنگ ضد انسانی وتبهکارانه همچنان جریان دارد  کمونیستها، نیروهای چپ، بشریت مترقی وضد جنگ وظیفه دارند که پرده از فریبکاری طرفین این جنگ ضد انسانی برداشته و با صدای رسا اعلام کنند که این یک جنگ خونین بین سرمایه داران است که ربطی به منافع اکثریت مردم جهان ندارد. هیچ دلیلی وجود ندارد که بردگان مزدی در روسیه واوکراین سلاحهایشان را به سینه یکدیگر نشانه روند. آشکارا باید گفت هرگونه همسوئی با طرفین این جنگ شریک شدن در تبعات ضد انسانی این جنگ است. بردگان مزدی باید اسلحه های خود را بسوی آنانی بگیرند که پاسدار نظم غارتگرانه وپاسدار جنگ و جدال سرمایه داران هستند. کارگران هفت تپه حق داشتند وقتی نوشتند که  “این جنگ، جنگ برای منافع کارگران روسیه یا دفاع از منافع کارگران اوکراین نیست. این جنگ اصلا جنگی برای منافع هیچ کارگری نیست. از هیچ طرف این جنگ احمقانه و ظالمانه و کارگرکش نباید دفاع کرد، بلکه باید از کارگران، مزدبگیران هر دو طرف و یا همه طرفها حمایت کرد و ازشون خواست که علیه این جنگ متحد بشن”.


سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه‌له

https://alternative-shorai.tv

اشتراک در شبکه های اجتماعی: