جنبش دانشجویی، یک پای خیزش انقلابی مهسا
سه شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱
هنوز سه روز از آغاز خیزش ژینا نگذشته بود که دانشجویان با اولین اطلاعیه های خود اعلام کردند که به این جنبش پیوسته اند. جنبشی که در مرکز آن تعرض زنان آزاده به مهمترین ارکان ایدئولوژیک رژیم قرار گرفته بود. قتل وحشیانه ژینا پتانسیل عظیم خشم و اعتراض زنان را به میدان آورده بود. زنان و مردان آزاده خیابان را به سنگر و میدان رویاروئی با سرکوبگران رژیم جمهوری اسلامی تبدیل کردند. تردیدی وجود نداشت که دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب برای رویاروئی با دشمن به میدان این نبرد می پیوندند.
تاریخ جنبش دانشجوئی دستکم از زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و باز گرداندن پهلوی دوم به قدرت با کودتای امپریالیستی نشان از این دارد که دانشجویان به مثابه جنبش اجتماعی سیاسی و به مثابه شاخک حسی جامعه، بازتاب خواستها ومطالبات اقشار وطبقات گوناگون بوده و با توجه به سطح مبارزه طبقاتی، سریعا متأثر از چالشهای نیروهای سیاسی طبقات و اقشار گوناگون اجتماعی میگردند.
این امر از زمان به قدرت خزیدن ضد انقلاب در بهمن ۵۷ همچنان بر جای مانده است. در حالیکه جدال عمیقی بر سر چگونگی ادامه انقلاب جریان داشت، دانشگاه یکی از مکانهائی بود که نیروهای سیاسی گوناگون در مقابل هم صف آرائی میکنند. با این تفاوت که هر رهگذر ساده ای هم میتوانست این امر را مشاهده نماید که دانشگاهها به پایگاه نیروهای چپ و سازمانهائی که خود را مدافع طبقه کارگر و کمونیسم میدانستند، تبدیل شده بود. رژیم تنها با به اصطلاح ” انقلاب فرهنگی” و هجوم افسار گسیخته باندهای حزب اللهی و به بند کشیدن هزاران تن از دانشجویان واستادان توانست یک دوره، سکوت قبرستانی بر دانشگاهها حاکم گرداند. اما در ۱۸ تیر ۷۸ یکبار دیگر دانشجویان، دانشگاه و خیابان را به میدان اعتراض علیه رژیم اسلامی تبدیل کردند. آن اعتراض هر چند به شیوه ای خونین سرکوب شد، ولی در دل همین شکست و سرکوب یکبار دیگر نطفه جنبش چپ دانشجوئی بسته شده وهمچون آتش زیر خاکستر در مناسبت های مختلف شعله برکشید. در اوایل دهه ۸۰ دانشگاههای ایران به میدان اعتراض علیه پادگانی کردن محیط دانشگاهها و دفاع از آزادی بیان تبدیل شدند. در خیزش دیماه، همراه مردم با سردادن شعار ” اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمامه ماجرا” تحولی مهمی را در آگاهی توده های مردم و جنبشهای اجتماعی رقم زدند.
جنبش دانشجوئی از آنزمان به بعد برای پشتیبانی از اعتصاب معلمان، در دفاع از کارگران اعتصابی هفت تپه و فولاد اهواز و برای آزادی زندانیان سیاسی به حرکت در میآید. شعار”فرزند کارگرانیم، در کنارشان میمانیم”ُ دانشجوُ کارگر اتحاد اتحاد”، جهت گیری استراتژیک بخش چپ جنبش دانشجویی را نشان می دهد. درآبان نود وهشت در دل جنبش اعتراضی تهیدستان شهری قرار گرفته و به خون کشیده میشوند. ولی تنها چند هفته بعد تر در سالگرد شانزدهم آذر شجاعانه بازهم قدم به میدان گذاشته و در اطلاعیه های خود مینویسند که ” ما دانشجو نیستیم مگر نسبت خود را با خونهای ریخته شده و با بازداشت همکلاسیهایمان و با فضای امنیتی دانشگاه مشخص سازیم. سکوت در این وضعیت یعنی همدستی با سرکوب، همدستی با کشتار رفیقانمان”. ما یقین داریم که بار دیگر مشتهای گره کرده مان علیه کشتار خونین معترضین خیابان، بازداشت رفیقانمان و تداوم سلطه ستم واستثمار است که دانشگاه را به طنین صدای رهائی و برابری بدل خواهد ساخت”. اکنون با عروج خیزش انقلابی مهسا، دانشجویان به عهد خود وفا کرده و به “صدای رهائی و برابری ” تبدیل گشته اند. اگر در آنزمان میگفتند از” هفت تپه تا تهران، زحمتکشان در زندان” ، اکنون میگویند “از کردستان تا تهران ، خونین تمام ایران”، ” از زاهدان تا تهران، خونین تمام ایران”. اگر در آنزمان میگفتند” تبعیض جنسیتی محکوم است، محکوم است”.اکنون فریاد میزنند ” زن، زندگی، آزادی”. اگر آنروز فریاد میزدند ” دانشجو آگاه است، با کارگر همراه است” امروز فریاد میزند” کار، نان، آزادی، اداره شورائی”.
از آغاز خیزش جاری در ایران تا به حال ده ها تن از فعالان جنبش دانشجویی بازداشت شدهاند. دانشجویان از آغاز سال تحصیلی جدید از حضور در کلاسهای درس خودداری کردهاند. دانشجویان همچنین خواستار آزادی دانشجویان در بند و کلیه زندانیان سیاسی شده اند. فعالین دانشجویی در بیش از صد و یازده دانشگاه همصدا با هم در بیانیههای مختلف، در اعتراض به سرکوب بیرحمانهی دانشگاه و در اعتراض به خشونت گسترده علیه مردم معترض، هم دانشگاهیهای خود را دعوت به تحریم کلاسها کرده و از اساتید خود خواستەاند تا در این مسیر آنها را همراهی و حمایت کنند.
و اکنون درهفته سوم خیزش انقلابی مهسا با وجود همه سرکوبگریها وبازداشتها، دیگر نمیتوان جنبش دانشجوئی ودانشجویان را از این خیزش جدا کرد. آنان نه تنها در اکثر دانشگاەها اعلام اعتصاب کرده اند، نه تنها استادان را دعوت به پیوستن به اعتصاب وپشتیبانی از خیزش جاری میکنند، بلکه یک پای ثابت اعترضات خیابانی را تشکیل میدهند. هر جا که لازم بوده درب دانشگاهها راشکسته و به خیابان میآیند. فریاد رسای دانشجویان با شعار”آزادی، آزادی، آزادی”، “بهش نگین اعتراض، اسمش شده انقلاب”، ” قرار ما هر روزه، فکر نکنین امروزه”، ” فقر و فساد و بیداد، مرگ بر این استبداد”، “آزادی، برابری، اداره شورایی” همه جا طنین انداز است.
در روز یکشنبه ۱۱ مهر سرکوبگران، دانشگاه شریف را به محاصره در آورده و با یورش وحشیانه به دانشجویان دهها تن را به گلوله بستند، دها تن دیگر را به بند کشیدند، اما به رغم این سرکوبگری ها دانشجویان با عزم و اراده بر تداوم اعتراضات خود پای فشردند.
واقعیت این است که دستکم در تحولاتی که از دیماه نود وشش به نفع مزد وحقوق بگیران ، به نفع تهیدستان ، به نفع حاشیه نشینان و به نفع حنبش رهائی زن بوجود آمده است، بخش چپ جنبش دانشجویی با صدای رسا اعلام کرده اند که در قطب جنبش های اعتراضی پیشرو جامعه قرار گرفته اند و اکنون که خیابانها به سنگر اعتراض علیه رژیم حکام تبدیل شده دانشجویان یک پای این خیزش انقلابی هستند. بدون تردید دانشجویان اعتصابی در انتظار ورود قدرتمند طبقه کارگر از طریق اعتصاب عمومی و سرتاسری برای تضمین پیشروی این خیزش انقلابی علیه رژیم جمهوری اسلامی هستند. فراموش نکنیم که در بسیاری از کشورهای جهان نیروهای چپ وترقیخواه به سرنوشت این خیزش انقلابی چشم دوخته اند. وبیش از همه این زنان منطقه خاورمیانه اند که در کشمکش وجدالهایشان با اسلام سیاسی و آپارتاید جنسیتی، تحقق آرزوها ی خود را در تحولات انقلابی وزیر ورو کننده جاری در ایران میبینند.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له