جنبش جاری، انقلابی و برخاسته از تضادهای طبقاتی است!
یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۲
عباس منصوران
جنبش انقلابی برای سرنگونی تبهکارترین حکومت طبقاتی در ایران، با قهرمانی و شجاعت و مقاومتی تاریخی، شبانه روز با شکوه و امید، همانند رودخانهای در فلات زندگی جاری و از مبارزه بازنایستاده است. این جنبش در برآمد ۲۵ شهریور۱۴۰۱، نام ژینا (مهسا) را بهسان رمز خود برگزید تا نماد پیکار و پیشتازی زنان برای از هم گسستن زنجیر بردگیاشان باشد. اینک، چشمان جهانیان، به سوی جنبش جاری در ایران، در انتظار ساعت انقلاب خیره مانده است. سرچشمهی این رود خروشان، از فرات و دجله که زندگیبخش حیات انسان در «میان رودان» بوده و هستند و از نیل و آمازون و گنگ، پرخروشتر و فراگیرتراست. جنبش انقلابی نه تنها فلات ایران، بلکه پیوند و پویشی فرامنطقهای بهخود گرفته است.
رویکرد اعتراضهای اجتماعی، از دی ۹۶ و آبانماه ۹۸، تابستان۱۴۰۰ و از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ تا کنون که در همین روزها، سالروز خود را در مبارزهای تاریخی به پیش میبرد، تداوم یک جنبش اجتماعی و مبارزهطبقاتی بودهاست. کارگران و تهیدستان شهر و روستا و لایههای میانه و پایینی خردهبورژوازی رانده شده به حاشیه و به گرداب نداری، بیکاری و بیخانمانی، و فرودستان، نیروهای اصلی برآمدهای فراگیراز ۹۶ تا کنون بودهاند. جنبش جاری اما، با ژرفا، بافت و رادیکالیسم، چهرهی یک جنبش انقلابی و طبقاتی را به نمایش میگذارد. فقر مطلق یعنی، نگرانی برای نان شب و زنده ماندن تا فردا، شورش گرسنگان را از همان سال ۹۶ در زهدان داشت. سیستان وبلوچستان با حضور زنان، جوانان و شعارهای رادیکال و همبستگی با سراسر ایران، به راستی که خطاب به کارگران و فرودستان و نیروهای انقلابی در کردستان و سراسر ایران، چشم و چراغ ایران شدهاند.
ابَر تورمِ لگام گسیخته و دستمزد ۷ میلیون تومانی اگر انگلخور نشود که نزدیک به ۵ برابر زیر خط فقر را برای کارگران شاغل رقم میزند، نیرویمادی جنبشی را پرتوان ساختهاست که جز به سرنگونی و خودرهایی به گزینهی دیگری نمیاندیشد.
شرایط زندگی، زیست و استثمار طبقه کارگر افزون بر ۶۰ میلیونی با خانواده و فرودستان و زحمتکشان، نیروی جنبشی و پویندهگی، کوبشی، ژرفا و تنگناهای مرگ آور تحمیلی از سوی حکومت انگلسالاران را به نمایش میگذارد. به آمار حکومتی، سال ۱۳۹۹، نرخ بیکاری افزون بر ۵۰درصدی زنان، و نیز بیکاری زنانی که پیش از بیکاری بین ۲۵ تا ۳۰ سال سابقه کاری داشتهاند، نسبت به سال ۱۳۹۸ با بیش از ۱۴۱ درصد افزایش نشان میدهد. آمار دولتی، میانگین نرخ بیکاری زنان را ۷۰ درصد بیشتر از نرخ بیکاری مردان را به نمایش میگذارد. بنا به این آمار که تنها باید به صورت نسبی به آن نگریستِ، از جمعیت نزدیک به ۸۳ میلیونی کل ساکنین ایران در سال ۱۳۹۹، نزدیک به ۶۳ میلیون تن، در سن کار (از ۱۵ سال به بالا) قرارداشتهاند. از جمعیت بیش از ۳۱ میلیونی زنان در سن کار، در سال ۱۳۹۹ بیش از ۸۱درصد نیروی غیرفعال گزارش داده شده که پس از دو سال بحران و رکود تورمی نقظهای، به کاهش ارزش پول ایران، یعنی کاهش قدرت خرید بیش از ۱۰۰درصدی و ورشکستگی و تعطیلی مراکز کار و تولید، بسیار فراتر از بحران رفته و به نقطهی انفجار رسیدهاست. بر مبنای همین آمارهای ناقص دولتی، در سال ۱۳۹۹، از هر سه شاغلی که به لشکر بیکاران رانده شدند، دو تن زنان بودند، در میان افراد ۶۳درصد از مردان در سن کار، تنها ۱۲درصد زنان گزارش داده شده است. از هر ۱۰۰ شاغل در ایران، ۸۴ نفر مردان گزارش شدهاند.
لازم به توضیح است که بنا به مصوبههای حکومت باندها، جمعیت فعال به معنای داشتن شغل نیست، تنها افراد ۱۵ سال به بالایی که تمایل به کار و توانایی کار کردن دارند را در بر میگیرد. قوانین و مرکز آمار حکومت اسلامی، جمعیت غیر فعال را کسانی معرفی کردهاند که توانایی و تمایل به کارکردن ندارند و جمعت شاغل را کسانی که در هفته تنها یکساعت کرده باشند، شاغل به شمار میآورند. بنا به همین آمار نسبی، جمعیت در سن کار نزدیک به ۶۳ میلیون و شاغلین را نزدیک به ۲۳ میلیون گزارش شده. در این آمار شعبده بازان بازار فساد و چپاول، بیکاران را نزدیک به۵/۲ (دومیلیون و نیم) گزارش شده که تنها کافی است به لشگر بیکاران در سراسر ایران و به ویژه در استانهای محروم از زندگی رانده شده بنگریم!
آمار دولتی، بیش از۴۰ میلیون تن از جمعیت سن کار را غیرفعال گزارش داده که در این میان افزون بر۶ میلیون به دلیل تحصیل و ۲۲ میلیون به دلیل مسئولیتهای شخصی و خانوادگی و نزدیک به ۹ میلیون به دلیل سایر موارد گزارش دادهاند. با این همه، آنچه از این آمار حوزوی و سرشار از تناقض و دروغ، میتوان دریافت، به صورت زیر آمده است (۱):
حکومت اسلامی با فروپاشی شدید و مهار ناپذیر بنیادهای اقتصادی و مالی، ساختاری واداری و تمامی دستگاهای بورکراتیک و نظامی، امنیتی، دینی و… غرق در تمامی فسادهای مافیایی و دیگر بنیادهای فساد سیستماتیک خویش روبرواست.
در چنین شرایطی با هزینههای سنگین پرداخت شرایط جنگی و سرکوب به نیروهای سرکوبگر و مزدور، پرداخت هزینههای جنگی و دخالگتری در دیگر کشورها، پرداخت به تبهکاران «واگنری» در سوریه و عراق و ایران بنگریم. این پروژهی تبهکارانه، به مشاورت راسپوتین کرملین (آلسکاندر دوگین-طراح اوراآسیا، آخرزمانی، طراح راهپیمایی اربعین به سوی عراق، با کارگزاری نیروی قدس به فرماندهی قاسم سلیمانی در سوریه و عراق و لبنان و یمن و… متشکل از نیروهای اسلامیو غیراسلامی مزدور پاکستانی، عراقی، افعانستانی، حزبالله، بسیج ووو… جنگهای نیابتی و فروافتادن بهمرداب خونین جنگ ناتو- بلوک روسیه در اکراین رهبری میشود.
حکومت اسلامی، در چنین شرایط با نیروی افزون بر ۷۵ میلیونی جنبش انقلابی روبرواست. این خیزش با تمامی نشانههای خود، یک خیزش طبقاتی است. نگاهها به سوی ایران است، رسانههای امپریالیستی نگران و همانند حکومتهایشان سراسیمه شدهاند. اسلام سیاسی برای سرمایه جهانی، سرشار از سود مافوق بوده است که دیگر امیدی برای ماندگاریآش نیست. برپایی جنگ و بحران و ایجاد زمینهها برای حضور نظامی به ویژه در خاورمیانه و جنگ بلوکهای غرب به رهبری آمریکا و ناتو و شرق به رهبری روسیه پوتین و چین و… با حاکمیت بحران و اسلام سیاسی به رهبری حکومت اسلامی در ایران و پی آمدههای طالبانی و داعشی آن، یک برنامهریزی سرمایهی جهانی نئولیبرال بود.
حکومت باندهای حاکم با چنین شرایط روبرو است:
– با شورش گرسنهگان، برای نان و آب و سرپناه و زندگی،
– شورش بیکاران در میان موج مبارزات مردم، در همایش و درگیری،
زمینهها و راستای جنبش
– جنبش جارى، طبقاتى / اجتماعى و انقلابى است،و ریشه در جنبشهاى اجتماعى، طبقاتی و انقلابى در سال هاى گذشته، بهمن 57 و تمامى این 44 سال دانست.
– ماهیت طبقاتی
نیمه دوم سال۱۳۸۰ سازمانیابی ارگانهای تودهای کارگری – و سندیکایی، و فرارویی بهسوی شوراگرایی و مجامع عمومی ووو در هفت تپه و فولاد اهواز، جنبش کارگری شعار نان، کار، آزادی، اداره شورایی گرایید! جنبش کارگری، اداره شورایی را به بیانیهی انقلابی و تبلیغات جنبش آراست و در سال ۹۶ رویکرد شوراگرایی بخود گرفت. این یک نقطه چرخش انقلابی در جنبش کارگری بود. کارگران فولاد اهواز، پیشتر با چنین رویکردی به اعتصاب پرداخته بودند.
– جنبش جاری، از بستر شکاف طبقاتی و مبارزه طبقاتی ریشه گرفته است.
– زمینه ساز جنبش، تضاد طبقاتی است.
– نیروهای متضاد، از یک سوی حکومت کنندگان، در یک سوی و در سوی دیگر حکومت شوندگان با وزن کارگری، فرودستان و گرسنگان و محرومان و دادخواهان قرار گرفتهاند.
– حکومت شوندگان، بیش از ۴۰ میلیون کارگر با خانواده، ده میلیون کارگر صنعتی با ۲۴ میلیون حاشیه نشین،
– بیش از ۵۰ میلیون جوان زیر ۳۰ سال و بیشتر بیکار،
– نیمی از افراد جامعه که زنان در تاریخ نزدیک به ۲۵ هزار سال پیش، بی هویت و به بردگی کشانده شدند و بیش از همه سرکوب و محروم،
– میلیونها دستفروش و کودکان کار،
– بازنشستهگان، مال باختگان و میلیونها تهی دستان شهر و روستا،
بنابراین این جنبش در مناسبات طبقاتی و سیاسی جامعه ریشه دارد.
– جنبش با پویندگی، تمامی سیستم حاکم را نشانه گرفته و مرگ بر کلیت نظام را در سراسر ایران بر پرچم خود نوشته است.
– تاریخ، جنبشی اینچنین فراگیر که در سراسر ایران و شهرها و روستاها را در این یکسال به جنبش و امید، فرا خواند، به یاد ندارد،
– ترس و هراس تودهها شکسته شده و قدرتمند نمایی حکومت در برابر ارادهی تودها فروشکسته است.
– این جنبش کمبودهایی دارد که در روند تجربی خود هر لحظه، به روند اعتلایی خود، به اعتلاء انقلابی رویکرد دارد،
– باید هشیارانه تا شرایط انقلابی از هراقدام شتابزده و نا به هنگام خود داری شود.
– پیروزی جنبش، در گرو تداوم، و حضور در خیابانها، و حفظ سنگرها میباشد و رهبری انقلابی سراسری طبقه کارگری میباشد.
جنبهی اجتماعی
جنبههای اجتماعی- طبقاتی که در بیاننامهی زن، زندگی، آزادی در جهان طنین افکند، نه یک شعار، بلکه یک منشور انقلابی است.
محور مبارزهی جوانان و کل جامعه با حکومت شوندگان، کار و آزادی و زندگی است.
دستاوردها
– جنبش ۲۵ شهریور، اعلام یک روند انقلابی است،
– این جنبش بااین استخوانبندی و مادیت، خواهان دگرگونی است، بنابراین ماهیتی طبقاتی، انقلابی ودگرگونخواه است،
– از همان آغاز از رفرمخواهی واصلاح طلبان و هر رنگ و ریب مذهبی، عبور کرد. با مذهب و با تقدس دینی و دین خویی و توهمهای دینی و تابوهای اسلام درافتاد و همه را بر خاک افکند،
– شادمانی و رقص و رزم را در هم آمیخت،
– به سوی زندگی جهت گرفت،
– پیدایش اعتماد به نفس و خودیابی،
– اراده و تجربهی رزم و تسخیرخیابانها و سنگر بندی،
– به عقب راندن حکومت و بی بازگشت ساختن رژیم به دوران اعمال قدرت و سلطهی پیش از جنبش زن، زندگی، آزادی!
– گیسوبری، سوگ حماسی و اعتراض و سوزاندن روسری و پرتاب عمامه به خاک را با تمامی خشم، به جنبش انقلابی پیوند داد،
– و اعلام کرد که: گشت ارشاد بهانه است، کل نظام نشانه است.
– اتحاد سراسری بین اتنیستیههای ساکن ایران، در برابر نفرت افکنی تاریخی حکومتها ایستاد
– جلب پشتیبانیهای بینالمللی، به ویژه زنان جهان، برانگیختن شور و امید در میان خلقهای منطقه، زنان و فرودستان را آفرید،
– مهر تاریخی پیشتازی و حضور انقلابی زنان را بر منشور جنبش انقلابی کوبید.
– سازمانیابی مبتکرانه شورا گرایی در میان بخشهایی از کارگران، کمیتههای مبارزاتی در محلات، زنان، جوانان، دانشجویان، دانشآموزان را برپا کرد،
– نازیآبادها به روند انقلابی پیوستند و پدیده اکباتانها ووو در تهران و صدراها و مالی آبادها را در شیراز و ایذه و اصفهان و زاهدان و ایرانشهر و مازندران و گیلان و آذربایجان و ایلام و کرمانشاهان و بوشهر و افزون بر ۱۶۰ شهر و صدها روستا و دانشگاه و مدارس سراسر ایران آفریده شدند،
– نیروهای راست و سلطنت طلب و مجاهدین درماندگی و ماهیت ضدمردمی خود را نشان دادند و این یک دستاورد ضروری بوده است.
– حملهی شیمیایی به مدارس دختران و در برخی موارد پسران، خوابگاهای دانشجویان دختر
– بیوتروریسم با باکتری شیگلا و غیره در سراسر ایران، از ۹ آدرماه ۱۳۴۰ تا اردیبهشت ۱۴۰۱نه تنها برای حکومت اسلامی آخرین تلاش مذبوحانه بود، بلکه درماندگی حکومت اسلامی را برملا کرد.
ضعف ها و کمبودها
کمبود رهبری انقلابی و طبقاتی سازمانیافتهی سراسری کارگری
کمبود رهبری سازمانیافته سراسری زنان،
علاوه بر فاکتورهای تاریخی، سرکوب و کشتار و ممنوعیتهای از سال ۵۷ اسیرکشان، کشتن کمونیستها ، آزادیخواهان و پیشتازان جنبش کارگری،
سکتاریسم مزمن و زخمهای کهنهی درون نیروهای چپ و به ویژه منفردین در اصرار به سازمان گریزی،اتحاد، وحدت، همبستگی، همراهی،
کم توجهی به تلاشهای بورژوازی اپوزیسیون که پیروزی خود را در براندازی و نه سرنگونی و در پارلمانهای کشورهای امپریالیستی،اتحادیه اروپا و … میبینند و به مداخله کشورهای سرمایهداری امید بسته اند و مشروطه را مثال میآورند.
در این مورد امید مردم را میربایند و منحرف میکنند که به سوی مداخله و پشتیبانی غرب دل ببندند.
– نقش رفرمیسم تریدیونیونیستى که پدیده اى جهانى است و در خارج از ایران به درون تزریق مى شود، در برابر شوراگرایى، مجمع نمایندگان و مجامع عمومى، یکى از مهمترین تهدیدات سرنوشت ساز جنبش کارگرى و سوسیالیستى است.
سازمانیابی سراسری و منطقهای
– نمونه کردستان با ویژگی حزب گرایی و تجربهها و آزمونهای سازمانیابی،
سازمانیابی همکاری نیروهای چپ و کمونیست در یک بلوک انقلابی- کارگری در کردستان که نزدیک به یکسال پیش سازمان یافته و به پیش میرود،
– تلاش برا ی تنش زدایی بین احزاب مختلف و همکاریهای موردی و اصولی، امنیتی و مانند اینها در منطقه کردستان.
– تلاش برای ایجاد همبستگی و پیوند مبارزاتی با نیروهای چپ و رادیکال و کارگری و پیشرو دیگر مناطق از جمله سیستان و بلوچستان،آذربایجان، عرب و ترکمن ..
– تلاش برای پیوندهای انترناسیونالیستی کارگری،
– حضور گرایشهای سوسیالیستی در پراتیک مبارزاتی کارگران تولیدی و خدماتی، نمونه فرهنگیان و کارگران و کارکنان درمان و بهداشت و… دادخواهان، مطالبات بازنشستهگان و کولبران و … و جنبش خیابان و دانشگاه و مدارس … که در سطح کلان و سراسری، از توان و عهدهی یک حزب و سازمان سیاسی خارج است، یک بلوک چپ و کمونیست با اشتراکات اصولی و تدوین شده و مشخص، در پراتیک و عمل و تئوری را میطلبد.
چشم انداز و وظایف
وظایف نیروهای انقلابی، همان است که همیشه بوده است:
آگاهی بخشی، همراه با تبلیغ و ترویج و شرکت بیدریغ در سازمانیابی جنبشهای کارگری و اجتماعی و فعال در سوخت و ساز مبارزاتی،
جنبش جاری، با ابتکارهای نو و پیشرو، زنده و پویا، به پیش میرود و واپس نمینشیند.
درماندگی و بحران ها و بن بست رژیم شدت یافته و عمق مییابند،
خواست سرنگونی انقلابی و طبقاتی باید به هدف جنبش تبدیل شود،
تبلیغ اداره شواریی با رهبری کارگران پیشتاز برای تبدیل آن به ذهنیت و فرهنگ جنبش سراسری،
با ایجاد کانونهای همبستگی، سازمانیابی کمیتههای همیاری، صندوق اعتصابات، کمکهای پزشکی، درمانی و انتقال مجروحین به درمانگاههای امن، کمیتههای محلات و پیوندها و رسانهای کردن فوری و کارآی رخدادها و اخبار جنبش و غیره،
چنین تجربههایی در جامعه وجود دارند و باید به تقویت آنان پرداخت
حضور مادی و زنده در جنبش، دوشادوش خیزشگران، کارگران و زنان و تمامی به پاخاستگان و معترضین جامعه، اعتماد واعتبار هر مبارزی را در پیخواهد داشت.
ادارهی شورایی با گزینش مورد اعتمادترین و رزمندهترین و وفادارترین انسانهای مبارز و مبتکر ساختار مییابد.
آخر مرداد ۱۴۰۱
منبع
– گزارش جامع بازار کار ایران در سال۱۳۹۹ به گزارش سایت دیوار
(https://divar.ir/daal/wp-content/uploads/2022/03/Labor-Market-Report-Divar.pdf)