جنبش انقلابی ژینا، موازنه قدرت
یکشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۲
با گذشت یکسال از آغاز جنبش انقلابی جاری یک ارزیابی عینی از موقعیت این جنبش آنگونه که قابل پیش بینی بود نشان می دهد که این جنبش نتوانسته است به اهداف روشن خود دست یابد. این جنبش انقلابی از همان روزهای اول اهداف روشنی را پیش پای خود نهاد. هدفش سرنگونی جمهوری اسلامی، تأمین آزادی و پایان دادن به اشکال گوناگون تبعیض و ستمگری در جامعه ایران بود. شعار مرگ بر خامنه ای، مرگ بر دیکتاتور که به شعار سراسری معترضان تبدیل شده بود همین خواست سرنگونی رژیم را بیان می کرد. چون مردم خامنه ای را به عنوان نماد حاکمیت و دیکتاتوری رژیم جمهوری اسلامی می شناسند. یا شعارهایی مانند “زن، زندگی، آزادی”، “نه توسری نه روسری، آزادی و برابری” و “نان کار آزادی، اداره شورایی” بیانگر ماهیت برابری طلبانه، آزادیخواهانه و ضدیت با هر گونه تبعیضی را نشان می داد. اما این جنبش به این اهداف روشن خود نرسیده و نتوانسته جمهوری اسلامی را سرنگون کند. چون این اهدافی که به روشنی در شعارهای این جنبش منعکس می شد، با نیرویی که به میدان این نبرد آورده بود تناسبی نداشت. برای تحقق این هدف و سرنگونی این رژیم باید به نیروی قوی تر آز آن هم به لحاظ سازمانیابی، هم به لحاظ رهبری، و بسیج توده ای وارد میدان نبرد شد.
این جنبش همه نیروی خود را به میدان نبرد نیاورده و ملزومات سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی را فراهم نکرده است. اما اگر جنبش انقلابی قادر نشده است رژیم اسلامی را به زیر بکشد، رژیم جمهوری اسلامی هم نتوانسته تودەهای بپاخاسته را شکست دهد و مرعوب کند. جنبش انقلابی جاری به رغم فاصله گرفتن از اعتراض ها و جنگ و گریزهای خیابانی سه ماهه اول، به اشکال مختلف و برای نمونه در شکل اعتراضات سراسری بازنشستگان، جنبش مقاومت زنان در برابر حجاب اسلامی، ادامه اعتراضات تودەای در سیستان و بلوچستان، اعتصابات و اعتراضات کارگری، اعتراضات پرشور دانشجویان، تجمعات اعتراضی موضعی و … ادامه دارد. اگر رژیم توانست اعتراضات خیابانی را با سرکوب خونین فروکش دهد، این جنبش انقلابی هم با پیشتازی زنان و اقدامات نمادینی که انجام دادند یکی از پایه های نظام اسلامی را ویران کردند. ایدئولوژی اسلامی به عنوان یکی از پایەهای نظام اسلامی فروریخت. جنبش انقلابی جاری یکی از پایەهای جمهوری اسلامی را قطع کرده است. این تصادفی نیست که مرتضی جوادی آملی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی رژیم اسلامی، کلیت نظام اسلامی و جامعه را مثل خانه زلزلهزده تشبیه کرده است.
اگر رژیم توانست اعتراضات خیابانی را با سرکوب خونین فروکش دهد، تودەهای بپاخاسته هم با رزم و مقاومت و شجاعتی که در کف خیابان از خود نشان دادند، با تداوم مبارزه، با اعتراضات توده ای موضعی، به ویژه زنان با مقاومت شجاعانه خود در برابر تهاجم رژیم جهت تحمیل حجاب اسلامی، اختلافات جناح های درونی حاکمیت را دامن زده و انسجام نیروهای سرکوب را متزلزل کردەاند. نشست سری فرماندهان سپاه پاسداران و بسیج با خامنەای و اعترافات آنان به ریزش و نافرمانی نیروهای تحت فرمان گویای همین حقیقت ساده است. این نشست ها و تدابیر اتخاذ شده نشان می دهد که سران حکومت اسلامی هم از این خیزش انقلابی درس گرفتەاند، دیدند که نمی توانند همزمان در چند جبهه بجنگند. فشار این جنبش با پتانسیل انقلابی و با گستردگی و پیچیدگی هایش چنان سرنوشت نظام اسلامی را با مخاطره روبرو کرده است که کادر رهبری سپاه و خامنه ای برای نجات این نظام تمام نیروی خود را در جبهه جنگ با معترضان متمرکز کرده اند. سیاست تنش زدایی و سازش های مصلحت گرایانه با قدرت های رقیب منطقەای در خاورمیانه که تا قبل از این خیزش تودەای در تمام کانون های بحران منطقه با آنها درگیر جنگ بودند، بند و بست های آشکار و پنهان با آمریکا و دیگر قدرتهای غربی برای مبادله زندانیان و آزاد کردن پول های بلوکه شده، تلاش برای پیوستن به پیمان شانگهای و گروه بریکس همه اینها در راستای تقویت موقعیت رژیم در نبرد با جنبش انقلابی جاری قابل توضیح است. رژیم جمهوری اسلامی به عنوان ضدانقلابی که از دل به خون کشیدن یک انقلاب تودەای به قدرت رسیده است سر سازش با کارگران و زحمتکشان و فرودستان این جامعه را ندارد. همانطور که امروز سازش با قدرتهای منطقەای و جهانی را با تشدید سرکوب در داخل توأم کرده است، فردا هم هر گونه گشایشی ولو جزئی در زندگی اقتصادی مردم، حتی کاهش چند درصد نرخ تورم را با تشدید سرکوب توأم خواهد کرد. بنابراین این رژیم هیچ راهی را برای عقب نشینی تودەهای بپاخاسته باقی نگذاشته است، باید مبارزه را آگاهانه تر، نقشه مندتر، سازمانیافته تر و با بسیج نیرویی چند برابر قدرتمند تر ادامه داد. بدون تردید اتکای مستأصلانه رژیم به حربه سرکوب به طور قطع موقعیت آن را شکننده تر کرده است، با به میدان آمدن طبقه کارگر با سلاح اعتصابات سراسری و تودەای کردن اعتراضات خیابانی می توان ماشین سرکوب رژیم را زمینگیر کرد. حفظ پتانسیل و ظرفیت اعتلایی این جنبش نیز ناشی از همین واقعیت است که رژیم جمهوری اسلامی فقط با تکیه بر گسترش دامنه سرکوب توانسته تا حدی از دامنه اعتراضات خیابانی بکاهد و به بقای خود ادامه دهد. این اوضاع در حالی که رژیم جمهوری اسلامی ترسیده است و ترس تودەها فرو ریخته و دستگاه ایدئولوژیک رژیم هم توان مشروعیت بخشیدن به این اوضاع را از دست داده، امکان فوران آتش خشم و اعتراض مردم را زنده نگاه داشته است.
سخن روز: شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له