جنبش انقلابی به پیش میرود!
دوشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۱
خیزش انقلابی ژینا اکنون وارد نهمین هفتۀ خود گشته است. قتل دولتی ” ژینا ” جرقه جنبش عظیمی را زد که پتانسیل انفجاری موجود در جامعه را به میدان آورد. ما بارها و بارها در تحلیل هایمان از خیزش انقلابی “ژینا” گفته بودیم وهمچنان میگوئیم که خیزش جاری ادامۀ خیزش دیماه نود و شش و آبان نود وهشت است. گفته بودیم با وجود این خطا خواهد بود که تصور کنیم این خیزش ادامۀ خطی دو جنبش فوق است. هر کدام از آن جنبش ها در پاسخ به روند تکاملی که جامعه طی میکرد، در پاسخ به گسستی که میان مردم و هژمونی اصلاح طلبان بوجود آمده بود و یا در پیشروی جنبش اعتراضی و تعرضش به نوک هرم قدرت شکل گرفتند. گفته بودیم که خود آن خیزشها هم بدون در نظر گرفتن دورۀ جدیدی از اعتراضات قدرتمند کارگری در صنایع و مؤسسات تولیدی غیر قابل تصور بود. ما بارها وبارها گفته بودیم که جنبش کارگری با کیفیت و کمیت بسیار قابل توجهی به میدان آمده است. ما شاهد این بودیم که اعتصابات پرشکوهی را کارگران هفت تپه، آذر آب، هپکو، کارگران پیمانی صنایع نفت، گاز و پتروشیمی، معلمان، رانندگان کامیونها، شورش مردم در اصفهان و خوزستان بر سر آب در دورۀ چهار پنج سالۀ گذشته، چهره واقعی جامعه را به تصویر کشیدند. جامعه بطور واقعی دیده بود که یک نسل جدیدی از رهبران و فعالین کارگری به میدان آمده اند که نقش ارزنده ای در محل کار و زیست خود دارند. همین نسل جدید بود که با شجاعت طراحی های سوختۀ رژیم را نقش بر آب کرد. شعار عمیقا انقلابی “نان، کار، آزادی، ادارۀ شورائی” به حلقۀ ارتباط بسیاری از جنبش های اعتراضی تبدیل گشت. اکنون نیز با وجود همۀ شعارهای پیشروی که در خیابانها، در دانشگاهها، در مدارس و بر دیوار خیابانها نقش میبندد و فریاد کشیده میشوند، همچنان در جامعه به مثابه یک شعار استراتژیک نقش خود را حفظ کرده است. بدون تردید در پروسۀ دو ماهۀ گذشته بسیاری از شعارهایمان دقیقتر شده و این هم چندان غریب نبود. جامعه همچنان با سرعت شگفت آوری به سوی قطبی شدن حرکت میکند. در همین فاصله دیدیم که نمایندگان نیروهای سیاسی طبقات گوناگون وارد میدان شده و افقهایشان را در مقابل جامعه قرار داده اند. در حالیکه نیروهای اپوزیسیون بورژوازی با خیل نام های متفاوت ودر یک هماهنگی تمام عیار با تبلیغات دول امپریالیستی و امکانات لجستیکی کوشش میکنند مرزهای طبقاتی موجود در این خیزش را مخدوش نموده و زمینه را برای دخالتهای بعدی همراه سازند. با توجه به تجربۀ انقلاب پنجاه وهفت و تجارب تحولاتی که در یک دهه پیش در کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا اتفاق افتاد نباید ذره ای ازهوشیاریمان نسبت به این خطرات بکاهیم. با این وجود پروسۀ رشد خیزش بسیار امیدوار کننده است. این را نه تنها با پیوستن مردم بیشتری به این اعتراضات آشکارا میبینیم، بلکه در شعارهائی که بر دیوارها نقش میبندند. ما بارها وبارها گفتیم که مهم است احزاب وسازمانهای کمونیست و چپ و فعالین و رهبران در کارخانه وخیابان دید روشنی از مفهوم سرنگونی داشته و این مفهوم انقلابی از سرنگونی رژیم را به ذهنیت خیزش انقلابی وبه ذهنیت توده های شرکت کننده در انقلاب تبدیل کنند.
زمانی که گروه “آفتابکاران” با تیتر “این صدای انقلاب ماست، میشنوید؟” در خیابانهای تهران اطلاعیه های کوتاهی به دیوارها میچسبانند، هوشیاری فعالین را میبینیم. انها در مقابل کوشش اپوزیسیون بورژوائی که خود را “برانداز” مینامند، مینویسند: “چرا ما برانداز نیستیم، چون سرنگونی برای ما کافی نیست، ما میخواهیم اگر جمهوری اسلامی سرنگون شد، دیگر زنان و مردان برابر باشند، مردم بتوانند برای خودشان تصمیم بگیرند، مالکیت خصوصی از بین برود و کارگران از دسترنج خود بهره ببرند، بحران آب حل شود. توزیع ثروت درهمه جای کشور عادلانه باشد، مردم غیر فارس باید بتوانند به زبان خودشان آموزش ببینند و آموزش بدهند. کسی به خاطر گرایش یا هویت جنسی اش از جامعه حذف نشود. دانشگاهها را دانشجویان، اساتید و کارمندان اداره کنند، سربازی اجباری نباشد. جنگل ها را غارت نکنند، کسی مجبور به کولبری وسوختبری نشود که به او شلیک کنند. کودکی مجبور به کار نشود و کودکان کودکی کنند، آموزش، بهداشت و مسکن مناسب رایگان در دسترس همه باشد، بازنشسته ها در آسایش زندگی کنند. معلم و دانش آموزان مدارس را اداره کنند، ما میخواهیم فقر نباشد و خیلی آرزوهای دیگری داریم که زمانی میتوانیم به آنها دست پیدا کنیم، که فقط به بر اندازی جمهوری اسلامی راضی نشویم. سرنگونی جمهوری اسلامی شرط لازم برای دست پیدا کردن اکثریت مردم به آرزوهایشان است. اما شرط کافی نیست. به همین دلیل ما برانداز نیستیم. ما انقلابی هستیم. چون انقلاب یعنی سرنگونی نظم ستمگرانۀ حاکم، تغییر ریشه ای همۀ اشکال ستم و سرکوب به نفع اکثریت مردم زحمتکش” .
در بیانیه های منتشر شده از جانب تشکلات کارگری، شوراهای محلات، شوراهای دانشجوئی و دانش آموزان و شوراهای مادران پیشرو تکامل این جنبش را میبینیم. زمانیکه نوزده تشکل دانشجوئی و دانش آموزی در بیانیۀ خودخطاب به کارگران، معلمان و پرستاران مینویسند: “ما دانشجویان فریاد زدیم “فرزند کارگرانیم، کنارشان میمانیم”، گرما در وجودمان دوید وقتی که خبر اعتصابات نفت را شنیدیم، ما خواب نداشتیم وقتی معلم را وقیحانه “جاسوس” خطاب کردند، ما هم ساچمه خوردیم وقتی حقآب کشاورز خورده شد، ما دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی هم کنار پزشکان و پرستاران جان دادیم وقتی که گفتند “بسیجیها و آخوندها به کادر درمان مقابله برابر کرونا را یاد دادند!”، وقتی گشت ارشاد را چماق کردند بر سر زنان، ما دانشجویان فعالانه حجاب کنار زدیم تا بگوییم “انقیاد نمیپذیریم و نابرابری نابود است!”. بله ما کنار شما بوده و هستیم، چون یقین داریم که یا همه آزاد میشویم، یا هیچکس! چرا که آزادی تک تک ما به آزادی یکدیگر گره خورده”. و آنگاه پیام نهائی خود را اعلام میکنند که : ” حالا زمان آن رسیده یک گام دیگر به جلو بیاییم. ما دانشجویان و دانشآموزان سراسر کشور از شما میخواهیم اقدامات تعیینکنندۀ اعتصابی و اعتراضی در جهت همراهی با اعتراضات فعلی و این مرحله از انقلابمان را در سطوح سراسریتر، عملی کنید. انقلاب مان به حضور فعالانه و نقش تعیینکنندۀ شما برای ایجاد اعتصاب سراسری نیاز دارد”. بدون تردید اعتصاب سرتاسری کارگران دینامیزم خود را دارد، در عین حال جامعه بدون تردید بی صبرانه منتظر ورود قدرتمند طبقه کارگراست که به مثابه طبقۀ رهبری کنندۀ جامعه ظاهر شود. این امر بیش از همه نیاز به تحرک، مسئولیت و به جلو آمدن فعالین و رهبران کارگری را دارد.
شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له