جمعی از زنان فعال داخل کشور:دست فاشیست ها و بنیادگرایان از ایران و خاورمیانه کوتاه
چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳
بیش از یک سال است که شاهد جنایات هولناکی هستیم، جنایاتی که از ۷۰ – ۸۰ سال پیش خاورمیانه را به آشوب کشیده و هدفی جز گرفتن اراضی مردم فلسطین و کشتار و اخراج آنان و تثبیت حضور و نفوذ اربابان سرمایه از جمله اسرائیل ندارد. جنایاتی که اکنون ابعاد دهشتناکی یافته و با کشتار مردم غیرنظامی، و تخریب کلیه نمادهای انسانی از جمله خانه و مدرسه، دانشگاه، بیمارستان و … همچنان ادامه دارد.
از همان روزهای آغازینِ جنگِ اخیر نیروهای مترقی و مردمی در اقصا نقاط جهان با تظاهرات وسیع و مستمر خود جنگ و جنایات حاصل از آن را محکوم کردهاند و خواهان صلح و به رسمیت شناختن حقوق فسلطینیان شدهاند. در این میان دولتهای غربی که حامیان و سوخترسانان به این جنایات هستند و ابتدا به صراحت از جنگ جاری به اشکال مختلف حمایت میکردند، درپی ناتوانی و شکستشان در سرکوب این نیروهای مترقی، بهناچار تحت فشار افکار عمومی کشورهایشان با عوامفریبی درحالی که مدام شعار آتشبس میدهند و برای کشتهشدنِ مردم عادی اشک تمساح میریزند، همچنان به کمکهای تسلیحاتی و لجستیکی خود از جنایتکاران صهیونیستی اسرائیل ادامه میدهند و برخی با سکوت خود عملا از این جنایات حمایت میکنند. تلاشهای نهادهای بینالمللی در پایان دادن به چنین نسلکشی نیز گاه به سکوت و در بهترین حالت به صدور «تاسفنامه» محدود شده است.
از سوی دیگر خواست و مبارزات بهحق مردم فلسطین برای داشتن کشوری مستقل و پایان دادن به جنایات هر روزهی اشغالگران در چند دههی اخیر نیز توسط گروههای ارتجاعی و بنیادگرا به گروگان گرفته شده است. گروههایی که در میانهی این بحران و در دو سه دههی اخیر به «حمایت» از مردم فلسطین در صحنهی سیاسی بروز و ظهور پیدا کردهاند، خود در سرکوب مبارزات مردم و ترویج خشونت از نوع اسلامی کارنامهی سیاهی دارند. این گروهها موجب شکاف جدی در نیروهایی شدند که برای حقوق انسانی خود مبارزه میکردند، و به بحرانِ اشغال که پیش از آن جنبشی ملی و ضد استعماری بود رنگ و بوی شیعی و بنیادگرا دادند. از جمله جمهوری اسلامی و گروههای اسلامگرای رنگارنگ متاثر از اخوانالمسلمین همچون حماس، حزبالله، حوثیها و… که اغلب آنها تحت حمایتهای مالی، تسلیحاتی و لجستیکی ایران و برخی کشورهای منطقه هستند. چنین مداخلاتی بحران را هر روز پیچیدهتر کرد تا آنجا که مانع حمایت بخشهایی از نیروهای مترقی و ضد ارتجاع از جنبش فلسطین شد.
همه میدانیم هدف اصلی حامیان این جنایات ایجاد پایگاهی مطمئن و دائمی برای کنترل منطقه در دستان سرمایه، فروش اسلحه و سلطه و کنترل بر چاههای نفت، و سرکوب جنبشهای مترقی منطقه و مقاصد غیرانسانی از این دست، حتی به قیمت کشتار و آوارهکردن میلیونها شهروند غیرنظامی در چند منطقه، از غزه و کرانهی باختری تا لبنان و سوریه و یمن و احتمالا ایران است. اما بهرغم سکوت و بیتفاوتی دولتهای عرب و همدستی و همراهی جهان سرمایه، مردم ایران و منطقه اجازه نخواهند داد بمبافکنها و موشک های مرتجعان بنیادگرا دستاوردهای مبارزات چند دههی اخیرشان را نابود کنند، نه به آنانی که بهدنبال قتل عام مردم فلسطین برای تصاحب زمین بیشتر هستند و نه به آنانی که بهدنبال توسعهی حوزهی نفوذ اسلامی و شیعی خود هستند.
هر جنگی و در هر مقطعی از تاریخ فرصتی است برای حاکمان تا بخشهایی از بحرانهای خود را حل کنند و بهقیمت کشتار طبقات محروم، قدرت را با هم تقسیم و تجدیدتقسیم کنند، و در کنار و همراه آن باعث توقف و یا وقفهی جنبشهای مترقیِ اجتماعی شوند و زمان بیشتری برای حیات خود بخرند. قطعا تنها با استمرار و پیگیری این جنبشها است که مردم میتوانند نهتنها جنگطلبان را خلع سلاح کنند که به مطالبات خود نیز دستیابند. در میانهی جنگ و بحرانهای اینچنینی تاسف بارتر و ترسناکتر از وقفه در جنبشهای اجتماعی، سربرآوردن و یا ظهور عناصری فرصتطلب در اپوزیسیون است که نه هیچ تعلقی به جنبشها دارند و نه تجربه و درکی از دهشت «جنگ»، و با بلاهت تمام به استقبال نئوفاشیستی میروند تا آنرا با فاشیستی دیگر جایگزین کنند.
ما «جمعی از زنان فعال داخل کشور» در کشوری که هشت سال گرفتار جنگ و بمباران شهرها بوده، دهشت جنگ را دیده و پیامدهای آن را هنوز میبیند، همواره خود را متعلق به جنبشِ جهانیِ ضدجنگ … دانسته و میدانیم و با تمامی مردم ایران و منطقه که قربانی تنشها هستند همپیمان هستیم؛ جنگ و منازعاتی که تنها و تنها برای کسب پول، قدرت و سلطهی سرمایه و ارتجاع بر مردم تحمیل شده و میشود و یکی دیگر از نتایج دهشتناک آن مسابقهی تسلیحاتی و نابودی کرهی زمین است.
جمعی از زنان فعال داخل کشور – مهر ماه ١۴٠٣