جریان انشعابی در بیراهه مبارزه برای رفع ستم ملی و پیشبرد انقلاب ژینا
شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲
جریان انشعابی از حزب کمونیست ایران و کومه له تحت رهبری ابراهیم علیزاده طی بیانیه ای زیر عنوان «سیاست کومه له در مورد همکاری و اتحاد عمل با احزاب و نیروهای سیاسی فعال در کردستان» سیاست خود را در قبال همکاری و اتحاد عمل با این نیروها را بروز کرده است. این بیانیه از آنجا که از “احزاب و نیروهای سیاسی فعال در کردستان” نامی نمی برد تردیدی باقی نمی گذارد که منظور آن همکاری با “حزب دمکرات کردستان ایران” و “سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران”، سازمان “پژاک” و احتمالا سازمان خبات است که سابقا در همراهی با دیگر “احزاب و نیروهای فعال” با آن اطلاعیه مشترک صادر کرده است. در عالم واقع تأکید جریان انشعابی بر همکاری و اتحاد عمل با “احزاب و نیروهای سیاسی فعال در کردستان” همانطور که در آخرین نشست با رهبری حزب دمکرات کردستان ایران بر آن تأکید شده است، به معنای اتحاد عمل و همکاری با جبهه نیروهای ناسیونالیست در کردستان است. این بیانیه در پیوستگی با سیاست تاکنونی جریان انشعابی، چرخش به راست بیشتر آن را به وضوح نشان می دهد.
تأکید بر اتحاد عمل با این احزاب و نیروها در حالی است که سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران تحت رهبری عبدالله مهتدی که یک پای مرکز همکاری احزاب و نیروهای سیاسی در کردستان است، رسما و علنا وارد ائتلاف و هم پیمانی با جریان ضد انقلابی رضا پهلوی و سلطنت طلبان شده است. عبدالله مهتدی در شرایطی وارد ائتلاف و هم پیمانی با رضا پهلوی این وارث خاندان سلطنتی شده است که وی بارها و بارها پایبندی به اصل”حفظ تمامیت سرزمینی و یکپارچگی کشور ایران” را شرط هر نوع همکاری تعیین کرده است. اما این شرط عظمت طلبانه ناسیونالیسم ایرانی و اقتدار گرایی فردی رضا پهلوی مانع ائتلاف و هم پیمانی عبدالله مهتدی با پروژه آلترناتیو سازی وی نشده است. تأکید رضا پهلوی و سلطنت طلبان بر تمامیت ارضی ایران آشکارا به معنای ضدیت با حق تعیین سرنوشت ملت کرد در کردستان ایران و به معنای ضدیت با هر نوع مبارزه برای رفع ستمگری ملی تحت عنوان مخالفت با تجزیه طلبی است.
“سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران” و حزب دمکرات کردستان در اواخر سپتامبر ۲۰۱۹ نیز بعد از یک دوره تلاش های علنی و پشت پرده با برخی از نیروهای اپوزیسیون بورژوایی پرو غرب ایران سرانجام طی همایشی در بنای “امپریال کالج” لندن “شورای مدیریت گذار” را تأسیس کردند. اکنون هم سازمان زحمتکشان و هم حزب دمکرات کردستان ایران از اعضای شورای مدیریت گذار هستند. همان زمان حسن شریعتمداری دبیرکل این شورا اعلام کرد سلطنت طلبان در این شورا حضور دارند. یکی از اشتراکات پایه ای شورای مدیریت گذار با ائتلاف رضا پهلوی و سلطنت طلبان همان تأکید بر تمامیت ارضی ایران است. همزمان حزب دمکرات کردستان ایران در همکاری و هم پیمانی نزدیکی با سازمان مجاهدین خلق ایران قرار دارد که برای برپائی یک حکومت اسلامی دیگر در ایران فعالیت می کند.
همانطور که کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران بارها در اسناد رسمی خود اعلام کرده است، آنچه که “سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران” و حزب دمکرات کردستان ایران تحت نام مبارزه برای رفع ستم ملی دنبال می کنند نه رفع این ستمگری، بلکه داشتن سهمی از حاکمیت محلی در جوار دولت مرکزی است. اگر زمانی تصور می کردند دستیابی به این هدف از طریق همگرایی با اصلاح طلبان حکومتی و از طریق سازشها در بالای حکومت ممکن است، اکنون بر این باورند که از طریق همکاری و ائتلاف با اپوزیسیون بورژوازی پرو غرب ایران و سلطنت طلبان و با تقلیل خواستهای مردم کردستان و یا دخالت قدرتهای بزرگ امکان پذیر است. بنابراین بر خلاف ادعای جریان انشعابی از کومه له و حزب کمونیست ایران همکاری و اتحاد عمل با احزاب ناسیونالیست در کردستان با استراتژی سیاسی که در پیش گرفته اند نه تنها کمکی به «هموار نمودن راه مبارزه برای رفع ستم ملی» نمی کند، بلکه مبارزه برای رفع ستمگری ملی در کردستان را به بیراهه می برد. جریان انشعابی در شرایطی بر ضرورت « تامین هماهنگی احزاب سیاسی فعال در کردستان در زمینه پیشبرد انقلاب ژینا و تقویت نقش پیشاهنگ زنان در این انقلاب» تأکید می کند که هم پیمانی سازمان زحمتکشان به رهبری عبدالله مهتدی با رضا پهلوی و سلطنت طلبان و هم چنین حضور حزب دمکرات کردستان در شورای مدیریت گذار و همگرایی و همکاری گسترده با سازمان مجاهدین خلق که برای یک حکومت اسلامی دیگر در ایران تلاش می کند در ضدیت آشکار با جنبش انقلابی ژینا قرار دارند.
جریان انشعابی یکی از ارکان اتحاد عمل و همکاری با “احزب و نیروهای فعال در کردستان” در اوضاع سیاسی کنونی را «برسمیت شناختن اصل حق حاکمیت مردم در اداره جامعه در کردستان از طریق ارگانهای منتخب تودەای» بر شمرده است. تأکید بر برسمیت شناختن اصل حق حاکمیت مردم در اداره جامعه از جانب احزب و نیروهای فعال در کردستان در حالی است که حزب دمکرات کردستان ایران و سازمان زحمتکشان تا کنون سیاست و موضع خود را در قبال این مسئله اعلام کرده اند. رهبری حزب دمکرات و سازمان زحمتکشان به مناسبت های مختلف اعلام کرده اند که بزرگترین کار اجماع شکل گرفته در مرکز همکاری احزاب و نیروهای سیاسی در کردستان” را ایجاد نیروی پیشمرگ کردستان و شکل دادن به یک ارتش و سپاه ملی و میهنی” می دانند، تا با تکیه بر آن “اداره مشترک کردستان را برای یک دوره گذار ( چراغ زرد) برای عبور از دوره بحرانی و بی ثباتی در دست بگیرند». این “احزاب و نیروهای فعال در کردستان” هیچگاه پنهان نکرده اند که می خواهند تجربه کردستان عراق در کردستان ایران هم تکرار شود. آنها می دانند که این نیروی خیزش و قیام کارگران و مردم زحمتکش و ستمدیده در شهرهای کردستان است که سرانجام بساط نهادهای حاکمیت جمهوری اسلامی در کردستان را در هم می پیچد و به سلطه این رژیم در کردستان پایان می دهد. این احزاب ارتش یکپارچه و میهنی کردستان را برای کنترل دامنه قیام توده های مردم می خواهند. تا به قول خود آنان سیلوها را از دست قیام کنندگان نجات دهند. آنها می خواهند مردم قیام کنند رژیم را به زیر بکشند و حاکمیت و اداره کردستان را تا انتخابات پارلمان تحویل احزاب بدهند. از نظر این احزاب و نیروها مطابق نقشه راهی که دارند تأمین اصل حق حاکمیت مردم در اداره جامعه کردستان از طریق انتخابات پارلمانی و تثبیت یک نظام پارلمانی تأمین و تضمین می شود. بنابراین در دل اوضاع سیاسی کنونی و در حالی که خواست اداره شورایی و حکومت شورایی به یک شعار و خواست مطرح در جنبش انقلابی جاری در کردستان تبدیل شده است، مسکوت گذاشتن بدیل حکومتی و بدیل شورایی و عدم تأکید بر دخالت مستقیم توده ها در اداره و مدیریت جامعه از جانب جریان انشعابی عملا راه سازش و بند و بست بر سر “حاکمیت مردم” به سبک و سیاق احزاب ناسیونالیست در کردستان را باز می گذارد.
این در حالی است که حاکمیت مردم و به زعم ما حاکمیت شورائی مردم در کردستان فقط و فقط می تواند محصول یک جنبش توده ای از پایین باشد. یعنی همان جنبش و خیزش توده ای در شهرهای کردستان که جلوه هایی از آن را در اعتراضات زنان و مردان آزادیخواه و مبارز در شهرهای کردستان در هفت ماهه گذشته شاهد بودیم. این خیزش های شهری می توانند موجبات سقوط و در هم پاشیدن نیروها و پایه های حاکمیت جمهوری اسلامی در کردستان را فراهم آورند و به اشغالگری آن در کردستان پایان دهند. فقط چنین جنبشی برخاسته از اعماق جامعه قادر خواهد شد در دل خود شوراها، نهادها و ارگانهای حاکمیت توده ای خود را در شهرها و روستاهای کردستان را برپا کند و با سازمان دادن یک ساختار قدرت سیاسی برای اداره جامعه پیروزی خود را قطعیت بخشد. همانطور که بارها گفته ایم و در اسناد کنگره ها هم بر آن تأکید کرده ایم یکی از پیش شرط های تحقق حاکمیت شورائی مردم در کردستان عقیم گذاشتن تلاش های احزاب بورژوایی در کردستان برای جایگزین کردن نهادهای حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی با ارگانهای فوق مردمی بورژوازی محلی خواهد بود. سرمایه داران و احزاب بورژوایی در هیچ کجای دنیا حکومت را دو دستی تحویل مردم نداده اند تا در کردستان ایران پس از “دوره گذار” و “چراغ زرد” حکومت را به توده ها تحویل بدهند. در جریان بحران های سیاسی و انقلابی همیشه مسئله حاکمیت یکی از مسائل مورد کشمکش حاد طبقات بالا و احزاب سیاسی متعلق به آنان با توده های مردم محروم بوده است. این باورها که در تجربه تاریخی بارها به اثبات رسیده اند یکی از پایه های استراتژی سوسیالیستی کومه له در جنبش انقلابی کردستان است.
با توجه به نکات فوق و تغییراتی که در صف بندی نیروهای سیاسی اپوزیسیون بورژوایی در ایران و کردستان به وقوع پیوسته اند، اگر چه تلاش برای تنظیم یک مناسبات مسالمت آمیز و متمدنانه در مبارزه سیاسی بر مبنای برسمیت شناختن آزادی های بی قید و شراط سیاسی، عدم توسل به اسلحه برای پیشبرد مبارزه سیاسی، عدم تمکین به تفرقه افکنی رژیم اسلامی و ضدانقلاب سلطنت طلب و … با احزاب و نیروهای ناسیونالیست در کردستان قابل درک است، اما همکاری و اتحاد عمل با این نیروها نه تنها کمکی به «هموار نمودن راه مبارزه برای رفع ستم ملی» نمی کند، بلکه مبارزه برای رفع ستمگری ملی در کردستان را به بیراهه می برد و نه فقط به پیشبرد انقلاب ژینا کمکی نمی کند، بلکه در ضدیت آشکار با منافع جنبش انقلابی ژینا قرار دارد.
سخن روز: شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له