جاده های ایران، کمینگاه مرگ
پنجشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۱
خبر گزاری رسمی رژیم جمهوری اسلامی ایرنا به نقل از مقام های مسئول از کشته شدن ۴۸۶ نفر از شهرواندن ایرانی در تصادفات جاده ای از آغاز تعطیلات نوروزی تا ششم فروردین خبر داده است. جدای از سرعت غیر مجاز و عدم توانایی در کنترل وسائل نقلیه وضعیت بسیار نامناسب جاده ها از عوامل اصلی بالا بودن تلفات در تصادفات رانندگی ایران اعلام شده است. بنا به آمار سازمان پزشکی قانونی در ایران در نوروز ساال گذشته حدود ۱۰۸۰ نفر در تصادفات جاده ای در ایران جان خود را از دست داده اند. بر اساس گزارش ها و آمارهای اعلام شده استان های سیستان و بلوچستان، فارس، خراسان رضوی، خوزستان و کرمان بالاترین تصادفات در ایران را دارند. بر اساس گزارش پلیس راهنمایی و رانندگی ایران سالانه بیش از ۲۳ هزار نفر و هر ساعت سه نفر در اثر تصادفات رانندگی جان خود را از دست می دهند و ده ها هزار نفر مجروح می شوند. در نتیجه تصادفات جاده ای و حوادث رانندگی علاوه بر ضایعات انسانی، سالانه ۱۸ میلیارد دلار نیز زیان مالی وارد می شود. به باور کارشناسان به غیر از عامل انسانی، وضعیت نامناسب جاده ها، بی کفایتی کارگزاران رژیم در امر مدیریت ترافیک درون و برون شهری و استاندارد پائین خودروهای داخلی در آمار بالای تصادفات نقش دارند.
این آمار نشان می دهد کهجاده های ایران در زمره مرگبارترین جاده های جهان قرار دارند. فجایع انسانی در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، تنها به گسترش ابعاد جنایات هر روزه حکومتی محدود نمی شود. انواع حوادث و سوانح قابل پیش بینی و قابل پیشگیری هم در کمین نشسته اند تا جان انسان ها را بگیرند. جمهوری اسلامی تنها به خاطر شمار اعدام زندانیان بی دفاع نیست که حائز رتبه اول در جهان است، این رژیم محیط کار و زیست طبیعی کارگران و زحمتکشان را هم به کمینگاه مرگ تبدیل ساخته است. هر آن می توان شاهد حادثه ای دلخراش، رویدادی غیرمنتظره و فاجعه ای انسانی بود.
این رژیم در حالی که خود روز و ساعت و لحظه مرگ انسان ها را تعیین می کند و در خفا و آشکار، طناب مرگ به گردن انسان ها می آویزد، چنان محیط کار و زیست انسان ها را ناامن کرده است که هیچ روزی نیست که اخباری دردناک و جانکاه به گوش نرسد. جمهوری اسلامی علاوه بر جنایات روزمره اش، چنان در قبال سلامتی محیط زیست شهروندان کشور نامسئول و چنان محیط کار و زندگی مردم و به ویژه کارگران را ناامن کرده است که هر گوشه ای از محیط کار و زیست مردم، به بستر مستعدی برای وقوع هر حادثه و سانحه تلخ و ناگوار تبدیل شده است.
آمار مرگ و میر در ایران سرسام آور شده اند. مرگ و میر بر اثر آلودگی هوا، مرگ و میر بر اثر تصادفات رانندگی، مرگ و میر بر اثر سوانح طبیعی. مرگ میر کودکان به دلیل مشکلات درمان و تغذیه. تکرار هر روزه مرگ و میر انسانها، چنان عادی شده که انگار حوادثی پیش پا افتاده اند و نیازی به بررسی آنها نیست. مردم به تکرار آنها عادت کرده اند. جانکاه ترین مرگ و میرهایی که بسیار غیر منتظره و بسیار دردناک اند، مرگ و میر بر اثر تصادفات رانندگی است. آمار مرگ و میر بر اثر تصادفات رانندگی، وحشتناک و باور نکردنی است.
گفتنی است که جاده های ایران به دلیل عدم رسیدگی از سوی دستگاههای دولتی و همچنین بی کفایتی کارگزاران رژیم در امر مدیریت ترافیک درون و برون شهری در زمره مرگبارترین جاده ها در سطح جهان بشمار می روند. در شهرها به دلیل فقدان پل ها و تونل های عبور عابر پیاده، و در بسیاری از نقاط به دلیل کمبود ابتدایی ترین خدمات از قبیل چراغ راهنمایی، خط کشی خیابان ها، تابلو علائم رانندگی و غیره صورت گرفته اند که به راحتی قابل پیشگیری هستند. بر اساس آماری که زیر نظر وزارت راه و ترابری منتشر شده است، آمار تصادفات جاده ای در ایران در مقایسه با سایر کشورها به نسبت جمعیت، بالاترین جایگاه جهانی را دارد.
کشف علل واقعی مرگ و میر انسان ها به هر دلیل و از جمله به دلیل سوانح رانندگی، بدون بررسی ماهیت نظام حکومتی و سیستم مدیریتی و اراده سیاسی آن جامعه میسر نیست. درست است که کسی نمی تواند به دقت زمان وقوع زلزله و برخی از بلایای طبیعی را تعیین کند، اما اگر اراده ای مسئول در کار باشد و سیستم مدیریتی به فساد اداری و مالی آلوده نباشد، حتی ابعاد فجایع ناشی از بلایای طبیعی را هم بدرجات زیادی می توان کاهش داد. در دستگاه اداری فاسد و عقب مانده جمهوری اسلامی، نه اساسا طرح هایی برای پیشگیری از وقوع حوادث وجود دارد و نه سیستم اداری بی کفایت و فاسد جمهوری سرمایه داری اسلامی قادر به پیاده کردن طرح های کارشناسی شده، هست. هر طرحی هم که داشته باشند اساسا محملی برای سوءاستفاده مالی و غارت و چپاول است.
برای پیشگیری از رویدادها، به ویژه رویدادهای قابل پیش بینی و قابل پیش گیری، و چه در واکنش به رویدادهای غیرمنتظره، اگر جمهوری اسلامی طرح های ضد انسانی نظامی و امنیتی خود را که اساسا در خدمت سرکوب مردم قرار دارند، کنار بگذارد و بخشی از این هزینه های گزاف را بدون حیف و میل کردن به پروژه ایمن سازی، بازسازی، تعمیر جاده ها و آموزش عمومی اختصاص دهد؛ نه تلفاتی در این حد خواهیم داشت و نه خساراتی در این حد خواهیم دید. اگر از آن ده ها میلیارد دلاری که رژیم اسلامی صرف پروژه های اتمی می کند و یا آن میلیارها دلاری که هزینه سرپا نگاه داشتن جریان فوق ارتجاعی حزب الله در لبنان و حشد الشعبی در عراق می نماید تا از آنها ابزاری برای بقای خود بسازد، به ایجاد یک سیستم حمل و نقل عمومی مرتب، احداث خطوط راه آهن، تعریض و ترمیم جاده ها و آموزش و کنترل ترددها، اختصاص داده شود، شاهد مرگ سه نفر در هر ساعت نخواهیم بود.
اما رژیمی که جز به بقای خود به چیز دیگری نمی اندیشد، رژیمی که با موج بگیر و ببندها فضای سرکوب را تشدید ساخته است، رژیمی که محیط کار و زندگی مردم را ناامن، محیط زیست آنان را تخریب، جاده ها را مرگبار و انسان ها را به مرگ و میر زودرس محکوم می کند. چنین رژیمی را فقط با مبارزه متحدانه می توان به زانو در آورد. این رژیم را تنها با مبارزه یکپارچه و متحدانه می توان به زیر کشید.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومهله