تشکل یابی توده ای زنان، ضامن تثبیت دستاوردها ی تاکنونی
سه شنبه ۱ فروردین ۱۴۰۲
آپارتاید جنسیتی و چهره زنانه فقر تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، زنان در ایران را به یکی از سازش ناپذیرترین دشمنان رژیم اسلامی تبدیل کرده است. زنان در ایران یک ماه بعد از به قدرت رسیدن رژیم اسلامی، بزرگترین تظاهرات خیابانی را در ٨ مارس علیه حجاب این نماد آپارتاید جنسیتی و نظم دینی سازمان دادند. بعد از آن و در طول چهل و چهار سال گذشته حکومت اسلامی با توسل به زندان، سنگسار، اعدام، اسید پاشی، و با تکیه بر فرهنگ ارتجاعی مردسالارانه و تحمیل محدودیتها و بی حقوقی های زیاد سعی کرد زنان را به عنوان انسانهای درجه دوم و ضعیف به کنج خانه برگرداند. اما علیرغم این سرکوبگری ها جنبش زنان با آگاهی به حقوق خود و شناخت از دشمن، یک لحظه از مبارزه دست نکشیده و در هر فرصتی، خشم و اعتراض خود علیه این سیاستها و بی حقوقی ها را فریاد زده است. تصادفی نیست وقتی ندا آقاسلطان چهره اعتراض های توده ای ٨٨ میشود؛ وقتی سپیده قلیان صدای اعتراض کارگران هفت تپه میشود؛ زنان با مشت های گره کرده در میان گلوله و گاز اشک آور به نمادهای شجاعت در خیزش های دی ماه ٩٦ و آبان ٩٨ تبدیل می شوند؛ و در اعتراضات معلمان، بازنشستگان، پرستاران و در اعتراض های توده ای علیه کمبود آب و تخریب محیط زیست نقش برجسته ای ایفا می کنند. با این پیشینه است که جنبش انقلابی جاری با نام رمز ژینا به پیشتازی زنان و رزمندگی ژیناها و ساریناها و نیکاها به یکی از با شکوه ترین و برجسته ترین رویدادهای سیاسی ایران و جهان تبدیل شده است.
در این خیزش، زنان و مردان و جوانان انقلابی عاصی از وضع موجود توانسته اند تناسب قوای سیاسی را به سود جنبش های اعتراضی تغییر دهند. زنان عملا خیلی از قوانین و اجبارهای جمهوری اسلامی را زیر پا نهاده و در واقع پایه های ایدئولوژیک جمهوری اسلامی را مورد تعرض قرار داده اند. زنان نیروهای سرکوبگر رژیم را بطور بیسابقه ای درمانده کرده اند. برای اولین بار خواست پایان دادن به ستمگری علیه زنان به مطالبه محوری اعتراضات تبدیل شد و همه اقشار ستمدیده جامعه و نیروهای پیشرو و آزادیخواه حول آن، خیابانها را صحنه رویارویی با رژیم اسلامی تبدیل کردند. زنان و جوانان و دانشجویان در تشکلها و انجمن ها و کمیته های محلات متشکل شدند و در کنارهم علیه ستم و تبعیض و فقر و فلاکت همصدا شدند. زنانی که هیچوقت الگوی زن مسلمان برای رژیم نشدند، برای ایران و جهان الگوی زن رهایی بخش و الگوی شجاعت و رزمندگی شدند. اینها همه دستاوردهایی است که در نتیجه آگاهی و مبارزات زنان و دیگر اقشار فرودست و آزادیخواه جامعه کسب شده و باید هم در مقابل تهدیدات و هم برای پیشروی بیشتر جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی، آنها را حفظ کرد.
حفظ این دستاوردها و تداوم مبارزات زنان حول مطالبات خود چه حال و چه در آینده، تشکل یابی زنان در همه عرصه ها را به امری حیاتی تبدیل کرده است. با سازمانیابی است که می توان دستاوردهای تاکنونی را تثبیت کرد. زنان کارگر، زنان بیکار، زنان کار خانگی، زنان در بخش کشاورزی و دیگر اقشار زنان همه باید بتوانند حول مطالبات خود در تشکلهای مستقل از دولت خود، چه در محیط کار و چه در محل زندگیشان سازمان یابند. این تشکلها آن ظرفهایی هستند که میتوانند خواسته ها و مطالبات زنان در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی ، سیاسی را به بهترین نحو نمایندگی کرده و به ابزار پیشبرد مبارزه زنان در این دوره انقلابی تبدیل شوند. با تکیه بر این تشکل ها است که می توان مبارزه مؤثری را علیه سیاستهای زن ستیزانه، علیه خشونت دولتی و خانوادگی، علیه مردسالاری و قتلهای ناموسی، علیه تبعیضات جنسیتی در عرصه های مختلف حیات اجتماعی پیش برد. ما تجربه شکست انقلات ٥٧ و استقرار حاکمیت ارتجاع و زن ستیز جمهوری اسلامی را داریم. در فقدان تشکل توده ای و سراسری زنان و کارگران که بتوانند در کنار دیگر نیروهای پیشرو و آزادیخواه جامعه از دستاوردهای خود دفاع کنند، زحمات و جانفشانیهای زنان و کارگران و توده های بپا خاسته قربانی تبانی ارتجاع و سرمایه جهانی شد و زنان در ایران برای بیش از چهار دهه به بازندگان اصلی شکست انقلاب و قربانیان ضد انقلاب برآمده از قیام توده ها تبدیل شدند. این امر در همین دوره هم میتواند صدق کند و در صورت نداشتن تشکلهای سراسری قوی زنان و کارگران، امکان به بیراهه رفتن خیزش انقلابی کنونی و دزدیدن آن توسط نیروهای راست و پرو غرب وجود دارد.
ما کمونیستها معتقدیم که رهایی کامل زن و از ریشه کندن تبعیض ها و معضلاتی که در جامعه با آن روبرو هستند از طریق اصلاح تدریجی نظام سرمایه داری قابل تحقق نیستند. تشکلهای توده ای زنان و سازمان یابی آنها می تواند بر متن مبارزه برای بهبود شرایط کار و زندگی و ارتقای اعتماد بنفس آنها چشم انداز روشنی را برای ریشه کن کردن تبعیض ها و نابرابری ها در پیش روی جنبش زنان قرار دهند. همچنین طی این مبارزات متشکل است که زنان کارگر پی میبرند که به رغم اهمیت رهایی بخش مبارزه علیه تبعیض های جنسیتی و تحقق مطالباتی همچون دسترسی به حق سقط جنین، یا مبارزه علیه آزار و اذیت و تجاوز جنسی، اما نباید چشم انداز مبارزات خود را به همین خواسته ها محدود کنند. زنان کارگر لازم است در جنبشهای فراطبقاتی و برای مطالبات مشترک با دیگر زنان شرکت کنند، اما در نهایت مجبورند صف خود را از صف زنان بورژوا جدا کنند، چون متوجه خواهند شد که تامین خیلی از خواستهای کارگران و زنان ستمدیده به درگیر شدن با سرمایه داران و دولت بورژوای حامی آنها و در نهایت به لغو مالکیت خصوصی و به زیر کشیدن نظم سرمایه بستگی دارد، امری که با نگاه زن بورژوا به عنوان حامی نظم سرمایه در تضاد است. برای مثال حتی دسترسی به سقط جنین برای زن کارگر و زن بورژوا به یک معنا نیست. زنان سرمایه دار و بورژوا توان مالی برای برخورداری از بهترین امکانات برای سقط جنین و مراقبتهای پزشکی و بهداشتی دارند، در حالیکه برای زنان کارگر و زحمتکش که از چنین امکاناتی برخوردار نیستند، مجبور هستند برای خدمات و مراقبتهای بهداشتی رایگان به جنگ دولت و سرمایه داران و شرکتهای بیمه ودیگر نهادهای مربوطه بروند.
تشکل یابی توده ای زنان و پیوند آنها با جنبش کارگری و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی میتواند نقش تعیین کننده ای در حفظ و تثبیت دستاوردهای تاکنونی و تداوم جنبش انقلابی جاری تا سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و پیگیری خواستهای زنان در دوره پسا جمهوری اسلامی داشته باشد.
سخن روز: شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له