تروریسم جمهوری اسلامی، سیاستی بازنده
پنجشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۰
محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران حکومت اسلامی روز دوشنبه ١۵ شهریور هنگام بازدید از یگان ها و پاسگاههای مرزی سپاه در کردستان، ضمن اشاره به برهم زدن امنیت و آرامش مناطق مرزی جمهوری اسلامی ایران توسط گروه های ضد انقلاب گفت: “دولت عراق و اقلیم کردستان نباید به تروریست ها اجازه جولان و برپایی مقر در این سرزمین برای تهدید و ایجاد ناامنی علیه ایران را بدهند” و تصریح کرد: “هرگونه کوتاهی و غفلت در این خصوص را مغایر حسن همجواری و روابط حسنه دو کشور می دانیم. وی بعد از تکرار تهدیدات همیشگی خود مبنی بر “احتمال پاسخ قاطع ، کوبنده و پشیمان کننده جمهوری اسلامی ایران به گروهک های تروریستی که در اقلیم شمال عراق لانه کرده اند، از ساکنین این مناطق درخواست کرد از مقرهای تروریست ها فاصله بگیرند تا آسیبی متوجه آنها نشود”. این تهدیدات در شرایطی است که در مرداد ماه نیز علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی حکومت اسلامی در دیدار با وزیر خارجه عراق خواهان اخراج گروههای مخالف جمهوری اسلامی از خاک این کشور شد و تهدید به اقدام پیش گیرانه کرد. این خط و نشان کشیدن ها در حالی بود که در نیمه ماه مرداد موسی بابا خانی عضو کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان توسط تروریست های مزدور جمهوری اسلامی در یکی از هتل های اربیل پایتخت اقلیم کردستان به قتل رسید.
این تهدیدات و تحرکات فرماندهان و مهره های رژیم اسلامی طی سه ماه گذشته در منطقه بیانگر آن است که حکومت اسلامی به دنبال برگزاری نمایش انتخاباتی و به قدرت رساندن ابراهیم رئیسی در حال بازسازی یک سیاست شکست خورده است. دولت رئیسی برای فعال کردن دیپلماسی میدان و مداخله گری در کانون های بحران منطقه خیز تازه ای برداشته است. سران و فرماندهان رژیم به بهانه اینکه منافع و امنیت جمهوری اسلامی از جانب نیروهای اپوزیسیون مستقر در کردستان عراق مورد تهدید قرار گرفته می خواهند این سیاست شکست خورده را دوباره فعال کنند. این در حالی است که برخلاف این ادعاها منافع رژیم جمهوری اسلامی نه در کردستان، بلکه در بغداد، در بصره، در مناطق مرکزی عراق، در شهرهایی که میدان جولان نیروهای حشد شعبی و احزاب و گروه های وابسته به جمهوری اسلامی بوده اند مورد تهدید قرار گرفته است. در دو سال اخیر توده های مردم عراق عاصی از سلطه احزاب و نیروهای دزد و فاسد وابسته به جمهوری اسلامی با اعتراضات خود زمین را زیر پای جمهوری اسلامی داغ کردند. توده های مردم عراق در جریان اعتراضات خیابانی بارها مداخله گری های جمهوری اسلامی را به عنوان یکی از عوامل اصلی بی ثباتی سیاسی و اوضاع فلاکتبار اقتصادی و معیشتی خود اعلام کردند و بارها کنسولگری ها و دیگر امکان وابسته به رژیم و پرچم و نمادهای آن را به آتش کشیدند و کالاهای وارداتی از ایران را تحریم کردند. اتفاقا اگر در طی سه دهه گذشته شهرهای اربیل و سلیمانیه و دیگر شهرهای کردستان عراق هم به میدان اعتراضات توده ای علیه مداخله گری های دولت های جمهوری اسلامی و دولت ترکیه و تروریسم افسارگسیخته رژیم اسلامی علیه نیروهای اپوزیسیون و آتش باران مناطق مرزی تبدیل می شد، سران جمهوری اسلامی هیچگاه جرأت نمی کردند که این روزها با گستاخی این تهدیدات را علیه مردم کردستان عراق و نیروهای اپوزیسیون بر زبان بیاورند.
واقعیت این است که به رغم ادعاها و شاخ و شانه کشیدن های سران رژیم، دیپلماسی میدان که دکترین “تعرض بازدارنده” یا “جنگ پیشگیرانه” در محور آن قرار دارد و شاخه برون مرزی سپاه پاسداران مجری آن است به پایان خط خود رسیده است. معماران دیپلماسی میدان و استراتژی تعرض بازدارنده در جمهوری اسلامی بارها گفته بودند که اگر می خواهیم امنیت خرمشهر، تهران و قم را تضمین کنیم باید در لبنان، سوریه و عراق بجنگیم. اما امروز جنگ به خاکریزهای خرمشهر، تهران و قم رسیده است. در جریان خیزش آبان تهیدستان شهری بیش از صد شهر ایران را به میدان جنگ و گریز خیابانی با نیروهای امنیتی رژیم تبدیل کردند و به نمادهای حاکمیت رژیم یورش بردند. مردم خوزستان اعتراض علیه بی آبی را به شعار مرگ بر جمهوری اسلامی در هم آمیختند، کارگران صنایع نفت و گاز و پتروشیمی بیش از صد پالایشگاه، نیروگاه و مرکز تولیدی را به میدان رویاروئی با شرکت های پیمانکاری و عوامل رژیم برای تحقق خواسته های خود تبدیل کرده اند، هفت تپه به یکی از دژهای تسخیر ناپذیر جنبش کارگری بدل شده، نشانه های پیوند خیابان و کارخانه هویدا شده اند. اکنون دیگر جمهوری اسلامی با جنگ در لبنان و سوریه و عراق نمی تواند امنیت خود را تأمین کند. در شرایطی که مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی وارد فاز نوینی شده است، سران رژیم با تهدید نیروهای اپوزیسیون مستقر در کردستان عراق و انجام عملیات تروریستی علیه آنان نه تنها نمی توانند مردم کردستان ایران را مرعوب نمایند، بلکه آتش خشم و انزجار عمومی از حکومت اسلامی را شعله ورتر خواهند کرد.
با اینحال شکست سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی و موقعیت شکننده آن در داخل به معنای پایان ماجراجویی های نظامی و تروریسم جمهوری اسلامی نیست. در هنگامه شکست و درماندگی، توسل این قدرتهای ارتجاعی به ماجراجویی نظامی و اقدامات تروریستی محتمل تر به نظر می رسد. از اینرو باید تهدیدات جمهوری اسلامی را جدی گرفت و با هوشیاری، کسب آمادگی و جلب حمایت و همکاری بیشتر مردم که کومه له و مردم کردستان عراق در این زمینه تجربه پرباری دارند، عوارض هر اقدام ماجراجویانه و تروریستی را خنثی کرد.
اگرچه جمهوری اسلامی با این تهدیدات و مداخله گری ها نه تنها احزاب و نیروهای اپوزیسیون، بلکه حکومت محلی کردستان را هم مورد هدف قرار داده است، اما هرگونه انتظاری از نیروهای حاکم در کردستان عراق برای اتخاذ موضعی روشن و قاطع در برابر جمهوری اسلامی ، انتظاری عبث و بی هوده است. چون واقعیت این است که در کردستان عراق به دلیل نهادینه شدن فساد مالی و اداری، گسترش فقر و بیکاری، تعمیق روزانه شکاف میان فقر و ثروت و میدان دادن به نیروهای امنیتی و شبکه های جاسوسی و تروریستی جمهوری اسلامی و دولت ترکیه، مردم از حاکمیت کاملا بیگانه شده اند و حکومت را از خود نمی دانند. این در حالی است که یک سیاست روشن و قاطع در مقابل مداخله گری های دولت های ایران و ترکیه فقط با تکیه بر حضور توده های مردم در صحنه سیاسی جامعه می تواند معنای عملی پیدا کند. حکومتی که بنا به ماهیت طبقاتی و سیاست هایش با مردم بیگانه شده نمی تواند منشأ موضعی روشن و قاطع در برابر مداخله گری های قدرت های خارجی باشد. همین واقعیت ها هستند که آینده کردستان عراق را با مخاطره روبرو کرده اند.
در چنین شرایطی فقط با حضور مردم در صحنه سیاسی جامعه و به میدان آمدن مردم در کردستان عراق، ایران، ترکیه و منطقه و حمایت و همبستگی بشریت ترقی خواه است که می توان به مداخله گری قدرتهای ارتجاع سرمایه داری در این منطقه پایان داد و از به بازی گرفتن امنیت جانی و معیشت و سرنوشت مردم جلوگیری کرد.