تداوم پیروزمند جنبش های انقلابی در گرو اتحاد و سازمان یابی است!
یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۲
در شهریور ماه ۱۴۰۱ حماسه بزرگی برای مردم زحمتکش ایران رقم خورد. ما آن روزهای بزرگ را گرامی می داریم. زنده می داریم یاد دختران و پسران جوان، زنان و مردانی که برای خواست ها و حقوق سرکوب شده خود، مبارزه با ستم سرمایه داری و استبداد دینی را استمرار بخشیدند. همچنین یاد و خاطره مهسا (ژینا امینی) و خیزش انقلابی زن زندگی آزادی را فراموش نمی کنیم. جنبش «زن، زندگی، آزادی» خیزشی انقلابی بود که روبنای سیاسی، حقوقی و فرهنگی رژیم را به طور رادیکال به چالش کشاند و به راستی بر بستر شرایطی شکل گرفت که در تداوم جنبش های اعتراضی پیشین به ویژه جنبش اعتراضی ۹۶، ۹۸ و اعتراضات سال ۱۴۰۰ فصل نوینی از فعالیت ها و اعتراضات را علیه حاکمیت ستم و سرکوب، زنده کرد و تکامل بخشید.
خیزش « زن زندگی آزادی» نابرابری جنسیتی و ملیتی را در همه جای کشور به ویژه در رابطه با کردستان و بلوچستان به طور کامل برای مردم ایران آشکار ساخت و نشان داد که این ستم ها با ماهیت نظام حاکم در هم آمیخته است و باید گفت با استثمار طبقۀ کارگر در ایران در هم تنیده است. این خیزش انقلابی خواست ها و شعارهایی را مطرح کرد که تحقق آنها با نفی شرایط موجود امکان پذیر است. آن خواست ها و شعارها برخاسته از واقعیات زندگی مردم زیر ستم و استثمار بود و هست. شعارهای توده های معترض درواقع انعکاسی از درد رنج اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ای بود که محصول حاکمیت مفت خواران، غارتگران و آدم کشان سرمایه دار و دیوان سالاران و صاحب منصبان انتظامی، امنیتی و نظامی در هر شکل و لباسی است. ستم، سرکوب، تحقیر و اختناقی که اکثریت بالای ٩٥ درصدی ساکنان کشور و بویژه زنان جامعۀ ایران را در تمام عرصه های زندگی آماج یورش ارتجاعی و ویرانگر خود قرار داده است. از این رو طبیعی است که توده های وسیع زن و مرد، بویژه جوانان و روشنفکران آزادیخواه و کارگران و زحمتکشان وارد مبارزۀ سیاسی با نظام حاکم و سلطۀ نکبت بار او گردند و با شرکت وسیع و مستقل خود در این عرصه، پیکرۀ اصلی چنین تلاش آزادی بخشی و دوران سازی را تشکیل دهند.
با آنکه حاکمیت با همۀ سرکوبگری ها، کشتارها، بگیر و ببندها، فریبکاری ها و دسیسه هایش کوشیده و می کوشد که جنبش های اعتراضی و حق طلبانۀ توده های مردم را کاملا درهم بشکند، اما به هیچ وجه موفق به این کار نگردیده و نخواهد گردید. زیرا نه تنها زنان، بویژه زنان جوان، میدان مبارزه را خالی نکردند، بلکه جنبش دانشجویان و دانش آموزان و جنبش کارگری، دهقانان و بازنشستگان به حرکت رو به رشد خود ادامه می دهند و چه بسا در هفته ها و ماه هایِ آینده، شاهد برآمدی در جنبش اعتراضی و پیوستن بخش های وسیع تری از معلمان، دانش آموزان، دانشجویان، زنان، کارگران و روشنفکران به مبارزه باشیم. همچنین زمان آن فرا رسیده است که توده های میلیونی کارگران – که واقعاً کارد به استخوانشان رسیده – به پا خیزند و با ایجاد صف مستقل و پیشرو و با شرکت در پیکار سیاسی، برای رهائی خود و دیگر زحمتکشان و توده های ستمدیده وارد میدان شوند.
آری رژیم سرمایه داری اسلامی به رغم کشتار و اعدام صدها جوان، زن و مرد آزاده و زندانی کردن ده ها هزار نفر معترض بجان آمده، نتوانست که به طور کامل بر اوضاع کشور مسلط شود. افزون بر اینها مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی نیز در این یک سال وضعیتی بحرانیتر پیدا کردهاست. بنابراین به جرأت می توان مدعی شد که زمینه برای انواع جنبش های اجتماعی در حال قوام گرفتن و مهیا شدن است و برای رشد و اعتلای جنبش و فعلیت بخشیدن به نیروهای بالقوۀ تحول و تغییر انقلابی، آنچه مورد نیاز است عبارت است از: بسط آگاهی و ایجاد تشکل، جرأت و جسارت همراه با تدبیر و دوراندیشی و همبستگی و اتحاد با اعتراضات بحق گوناگون در سراسر کشور. تنها با چنین راهبرد و چنین راهکاری است که شیشۀ عمر نظام حاکم به سنگ خواهد خورد و پرتو آزادی از ورای ابرهای تیره ، دیوارهای بلند و پرده های مانعی که نظام حاکم در مقابل آن ایجاد کرده، فروغ شادی بخش و زندگی آفرین خود را خواهد افشاند.
باید توجه داشت که علاوه بر شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ای که پیش از این منجر به اعتراضات و خیزش های اجتماعی گردیدند و هم اکنون به قوت خود باقی هستند، سیاست های رژیم هر روزه مشکلات و مسائل جدیدی در برابر مردم ایجاد می کنند که اوضاع را پیچیده تر و غیر قابل تحمل تر می نمایند. تلاش های داخلی و بین المللی رژیم که روز و شب آنها را با بوق و کرنا و بدون وقفه، از دستگاه های تبلیغاتی خود پخش می کند، صرفا اقداماتی برای نجات طبقۀ حاکم و تداوم سلطۀ او هستند و هیچ بهبودی در شرایط زندگی توده های مردم ایجاد نخواهند کرد. بهبود و رفاه مردم در گرو آزادی از شرایط ستم و استثمار حاکم در ایران است.
بنابراین برای موفقیت در تغییر بنیادی جامعه و ساختار سیاسی نیازمند آن هستیم که صفوف خود را بازآرایی و همبستگی و اتحاد میان خود را تقویت کنیم. از همینرو ما با اتحاد و همدلی با یکدیگر و تمام توده های زیر ستم در کشور، فشارهای امنیتی و صدور احکام علیه معلمان، فعالان کارگری، دانشجویان و زنان به ویژه زندانی کردن زنان و مردان فعال سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، مدنی و اقلیت های مذهبی را محکوم میکنیم و باور داریم که تنها راه مقابله با حملات حاکمیت، بسط آگاهی، تشکلیابی و سازماندهی، اتحاد و گسترش مبارزه در همۀ عرصه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بویژه سیاسی است.
۹ شهریور ۱۴۰۲
- سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
- کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
- گروه اتحاد بازنشستگان
- کارگران بازنشسته خوزستان