تجربهی شوراهای کارگری در ایران
جمعه ۹ خرداد ۱۴۰۴
بیژن هدایت
عامل سرکوب خونین ضد انقلاب اسلامی در قلع و قمع جنبش کارگری و به خاک و خون کشیدن فعالین و پیشروان کمونیست و رادیکال طبقهی کارگر، بدون تردید، یک دلیل اصلی شکست شوراهای کارگری است. آنچه ضد انقلاب اسلامی بر سر مردم کارگر و فرودست و تشکلهای آنها آورد، در کمتر کشوری در جهان سرمایهداری رُخ داده است. فقط استثمار مشدد، افزایش شدت کار، انجماد دستمزد، تنزل سقف بیمه و بهداشت، اخراج و بیکارسازی گسترده، و فقر و فلاکت فزاینده نبود؛ فقط روال مرسوم سرکوب اعتراض و مبارزهی کارگری، آزار و ارعاب کارگران، نبود؛ شُستوشوی مغزی سرگیجهآور و مرعوب کنندهی مذهبی از بلندگوهای مساجد هر کوی و برزن و از دهها و صدها روزنامه و رادیو و تلویزیون سراسری هم بود؛ چاقو و چماق گلههای اوباش اسلامی هم بود، که اللهگویان بر سر و تن کارگران و فرزندانشان فرود میآمد و فوران خون جاری میکرد؛ زندانها و سیاهچالهای بیشمار هم بود، مملو از زندانیان لت و پار شدهای که زانو در بغل میخوابیدند تا جا برای همه باشد؛ و دارهایی که در هر محل برپا شده بود و اجسادی که بر آنها تاب میخوردند! حتا به یادآوری آن رنجها و شکنجها، به تاثر و تنفری عمیق دامن میزند. با تمام اینها، و به رغم اهمیت عامل سرکوب خونین ضد انقلاب اسلامی، عوامل دیگری چون کمبود آگاهی طبقاتی، عدم وجود دورنمای طبقاتی و روشن مبارزه علیه سرمایه با هدف الغای بردهگی مزدی و براندازی مالکیت خصوصی بورژوازی، فقدان تجربه و سنت فعالیت متشکل و تشکلهای طبقاتی ضد سرمایهداری، توهم ویرانگر به جمهوری اسلامی، تاثیرات منفی و بازدارندهی جریانات رفرمیست چپ و پوپولیست، و…، نیز در کار بودند و به نوبهی خود زمینههای شکست شوراهای کارگری را فراهم آوردند.
مطلب را به کلیک به این لینک به نقل از سایت نگاه دریافت کنید>