تجارب کارگری: مروری بر مبارزات طبقاتی درخشان جنبش کارگری در هفت تپه
چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰
برگرفته از نشریه جهان امروز
بخش تجارب کارگری صقحه ویژهای است که در جهان امروز به صورت پیاپی اما مجزا به بازتاب مبارزات کارگری و بررسی فرازهایی از آزمون های جنبش کارگری میپردازد . در این شماره بخش یازدهم این تجربه را خنثی کردن تلاش و وابستگان رژیم برای به انحراف بردن مبارزه و اعتصاب کارگران هفت تپه است را ملاحظه می کنید.
تروریسم دولتی
حکومت به اقدام تروریستی برای هرس افکندن در دل اعتصابگران دست زد.
کارفرما برای ایجاد جو ترور و وحشت، به عوامل خود دستور داد تا سرپناه کارگران را شبانه آتش بزنند. کارگران در واکنش به این اقدام ددمنشانه اعلام کردند: «کارفرمای هفت تپه که قبلا در سال ۹۶ با اجیر کردن چند خود فروخته در شهرستان دزفول، با قمه و شمشیر به جان اسماعیل بخشی افتادند. در ادامه با پرونده سازی های گوناگون و بازداشت و زندانی کردن ۸ فعالین سعی کرد که آنها را از میدان به در کند ولی تا اکنون موفق نشده است. اما در آخرین حرکت رذیلانه خود بوسیله جیره خواران خود اقدام به آتش زدن خانه فعال کارگری یوسف بهمنی در منازل ۴۰ دستگاه هفت تپه نموده است… ما کارگران هفت تپه این حرکت ددمنشانه کارفرما را شدیدا محکوم می کنیم و کارفرمای فاسد منتظر عواقب این کار خود باشد.» (جمعی از فعالین کارگری مستقل هفت تپه)
یوسف بهمنی در مصاحبه ای اعلام کرد:
«افراد ناشناس منزل من را به آتش کشیده و خانه محمد خنیفر را به رگبار بستند….زما با تمام توان بر سر حق و حقوق قانونی کارگر ایستادهایم و هزینه آن را هم میپردازیم….
متاسفانه، همین اسدبیگی که گفته بود، حقوق کارگران به اندازه پول توجیبی او بوده، هیچ اهلیت مالی برای تملک شرکت نداشته و معلوم نیست که با چه بررسی هفتتپه با سابقه ۶ دههای خود به چنین شخصی واگذار شده است. حالا هم که برخی از بازنشستگان با بازگشت به کار خود، مشغول سندسازی برای شرکت بوده و هفتتپه را با بدهیهای انباشته مواجه کردهاند. بازنشستگانی که حقوق نجومی هم دریافت میکنند» (از مصاحبه یوسف بهمنی با امتداد- باز نشر از کانال مستقل).
هجده گلوله برای ترور نماینده کارگران هفت تپه به منزل او شلیک شده است!
کارگران اعلام کردند: «ما کارگران هفت تپه در حمایت از تمام نمایندگان خود و همچنین در حمایت از آقای محمد خنیفر که این جنایت سازمان یافته علیه او به دست اسدبیگی-رستمی اتفاق افتاده و در اعتراض به این اقدام وحشیانه و همچنین در اعتراض به اقدام وحشیانه به آتش کشیدن منزل یوسف بهمنی از دیگر نمایندگان کارگران هفت تپه، در تجمعات روزهای آتی با شعارهای محکم و رسا فریاد خواهیم زد و اعلام حمایت خود و محکوم کردن این دست اقدامات داعشی ها در هفته های اخیر را به گوش تمام دنیا خواهیم رساند.» جمعی از کارگران هفت تپه از بخش های مخنلف جمعه –۲۴ مرداد ۱۳۹۹
در پی ایستادگی کارگران و بازتاب اعتصاب و خواستهای کارگران در رسانههای جهانی و پشتیبانی فعالین سوسیالیتسی و کارگری و ارگانهای بینالمللی کارگری در خارج از کشور، تلویزیون حکومتی برای نخستین بار ناچار شد از فساد اسد بیگیها و از برگزاری دادگاه اختلاسگران خبر دهد.
ارگانهای معتبر کیانند؟
۱۹ مرداد ۵۶ روز اعتصاب
کارگران اعلام اعلام کردئد: «آقای رئیسی و مجلس و سپاهی همانند آملی لاریجانی که رفت می خواهند نام اهلیت دارشرکت را به دست خود بگیرند. فریب نمیخوریم.» و در برابر این تبیلغات حکومتیان، ماهیت بنیادهایهای معتبر سپاه و مسضعفان و…. را برملا کردند. و افزودند که این ارگان های سرکوب و استثمار، دست در دست هم اموال عمومی را تصاحب کرده و مالیات هم نمیدهند.
نماینده حکومتی در مجلس از شوش محمد کعب عمیر، گفت «هفت تپه، به ارگان معتبر واگذار بشه و…»
کارگران بی درنگ هشدار دادند: کعب عمیر دارد برای چه کسانی دلالی میکند؟
«ارگان معتبر نام دیگر غارت نیمه دولتی- نیمه خصوصی سازی و یا مسلط کردن گروه هایی مثل سپاه و بنیاد و … بر زندگی و حیات و زیست و جان و مال ماست که مستقیما نیروی سرکوب هم دارند»!
و افزودند «ما بعد از لغو خصوصی سازی یا شرکت را دولتی میخواهیم یا صد در صد به کارگران واگذار شود.
پشتیبانی از کولبران کردستان
آنچه که در همبستگی با کولبران ازسوی کارگران در کانال مستقل کارگری بازتاب داده شد، وجدان بیدار و آگاه طبقاتی کارگران هفت تپه بود که روز ۱۲ مرداد به حکومت اعلام کرد: کولبر نکشید!» و فراخوان دفاع از کولبران و توفان توئیتری
در همان حال به شرایط زنان زندانی در اهواز واکنش نشان داده و نا و مشخصات و وضعیت دردناک۱۰ زن زندانی سیاسی در
زندان سپیدار اهواز را گزارش دادند.
اعلام شد که این زنان که همگی از اهواز هستند، پس از بازداشت مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفته اند. برخی از آنان حین بازداشت باردار بوده و در همین وضعیت زیر شکنجه و بازجویی قرار گرفتند.
یکی از این زنان زندانی به نام الهه درویشی که در سن ۱۸ سالگی بازداشت شده بود، فرزندش را در زندان بدنیا آورد.
همچنین سکینه صگور پس از شکنجه های وحشیانه در اداره اطلاعات با جسمی خونین، در حالیکه دستبند به دست و زنجیر به پا داشت، جهت وضع حمل به بیمارستان منتقل و فرزندش در چنین شرایطی متولد شد.
یکی دیگر از این شهروندان مریم زبیدی نام دارد که مادر ۴ فرزند، سه پسر و یک دختر است. مریم همراه با دو پسر ۲۹ و ۲۶ ساله خود، بنامهای محمد و بنیامین آلبوغبیش بازداشت شد. یکی از پسران او، بنیامین در ۵ تیرماه ۹۸ زیر شکنجه جان باخت.»
سفر نمایندگان کارگری به تهران و دیدار با نمایندگان مجلس
روز شنبه ۱۱ مرداد، اشکار شد که در دیدار نمایندگان کارگران با مجلس شورای اسلامی در تهران، نمایندگان مجلس با بددهنی با کارگران روبرو شده و در حالکیه کارگران از سویی با ارادهی استوار و اعتماد به طبقه و نیروی و حقانیت خود آگاه از سوی دیگر از ماهیت مجلس و نمایندگان و رسالت طبقاتی آنان آگاه بودند، پاسخ مناسب را به گستاخان دادند. در پی این دیدار و اعلام مواضع و خواست کارگران بدون کوچکترین کرنش در برابر این نمایندگان فرمایشی نشان دهند، به هفت تپه بازگشتند و گزارش ماموریت خود را به گوش همه کارگران رساندند.
محکوم کردن برخورد توهین آمیز نمایندگان مجلس به کارگران
پاسخ عادل سرخه، پاسخ کارگران بود، نه تنها کارگران هفت تپه، بلکه پاسخ طبقه کارگر در برابر فرمانداری شوش به نمایندگان اختلاس در مجلس.
«نمایندگان ما بالاتر ازشماها هستند … نمایندگان کارگران مانند شماها نیستند . شماها همه دزد، همه زندانبان، همه دست در دست هم، همه اختلاسگر فرزندان در کانادا و آمریکا و اروپا و حقوقهای ۱۰۰ میلیونی و …
سفر نمایندگان حکومتی به شوش در روز۱۴ مرداد ۱۳۹۹
سه نماینده حکومتی مامورتی یافتند تا به شوش سفر کرده و پشت درهای بسته با کارگران گفتگو کنند. کارگران گفتگوی پنهان را مردود اعلام کرده و گفتند ما در جمع همه کارگران به گفتگو مینشینیم.
نمایندگان که خود از پاسداران مجلسی بودند، برای واگذاری مجتمع نیشکر هفت تپه به سپاه یا بنیاد مسضعفان به هفت تپه آمده بودند. کارگران دریافتند که اینان تیم سپاه بودند. از همین روی اعلام کردند که: «این چند نماینده مجلس که به شوش آمدند برای این بود که ویرانی هفت تپه را ببیند، گزارش کنند به مجلس ببرند اسدبیگیها رو بیرون کنند اما: آمده اند که دوستان خودشان را جایگزین کنند. یعنی سپاه! یعنی فردا باید با توپ و تانک سپاه و با موشک روبرو بشیم! خیلی ممنون! لازم نیست. ما نه سپاه نه ارتش نه نیروی انتظامی نه تامین اجتماعی و نه هیچ کدام از اینها رو قبول نداریم. شرکت به وزارت کشاورزی داده بشه با نظارت خودمون.»
برای شناخت بیشتر این نمایندگان به کانال مستقل کارگران مینگریم:
-علی خضریان : عضو شورای مرکزی جبهه پایداری انقلاب اسلامی! عضو و سخنگوی ستاد انتخاباتی رئیسی در نمایش انتخباتی سال 1396! دوازده سال همکاری با نهاد رهبری در دانشگاه ها، مدیر مرکز ارتباطات و اطلاع رسانی نهاد رهبری! یک سپاهی کامل و وابسته به دفتر رهبری!
– سید نظام الدین موسوی : سیاستمدار اصولگرا و سپاهی و عاشق سپاه و از این بیشتر مسول سابق یکی از خبرگزاری های سپاه: فارس
– احمد نادری: عاشق پیاده روی کربلا، مخالف ظاهری نولیبرالیسم، مردم شناس و ضد مردم حرفهای! همراه و همدست سپاه!
تیم تخصصی از سپاه فرستادند که محاسبات کنند چطور هفت تپه رو اشغال کنند!
نه به هر گونه خصوصی سازی و نه به نیمه خصوصی نیمه دولتی اعم از سپاه و تامین اجتماعی!
کارگران هفت تپه هشیارند جنابان سرداران سپاهی در لباس نماینده و در کت و شلوار!»
خضریان در جمع کارگران برای فریب کارگران در هفت تپه گفت هفت تپه محصول نئولیرالیسم است!!
هر سه نماینده هرچند با گذرانیدن دورههای جنگی در سپاه، اما بیش از نیم ساعت در جلو فرمانداری وشش دوام نیاوردند. آنان در گرمای بیش از۵۰ درجه نیمه بیهوش افتادند. کارگران با ریختن آب سرد بر سر آنها نجاتشان دادند و پس از تیمار به تهران راهی شان کردند. سید نظام موسوی نماینده سپاهی از ساری، در جمع کارگران اون شلاقی که قراره به پشت کارگران بخوره اول باید به پشت من سید نظام موسوی و احمد نادری و علی خضریان. علی خضریان، ریاکارانه و از روی تقیه گفت: من صدای کارگران هفت تپه هستم.
همینها که غش کردند و کارگران روی آنان آب ریختند و درمانشان کردند و راهی تهران شدند روز بعد علیه کارگران به توطئه نشستند.ماموریت پیک سپاه، جلب رضایت کارگران به واگذاری مجتمع نیشکر به سپاه یا «ینباد مستضعفان» بود. آنان به ظاهر با کارگران در خلع ید از اسدبیگیها، هماوایی نشان دادند. آنان از اهلیت نداشتن اسدبیگیها برای مدیریت و واگذاری گفتند و سپاه را ارگانی معرفی کردند که اهلیت دار است و هم دولتی. آنان با این دسیسه میخواستند کارگران را خلع سلاح کنند و خواستهای دولتیکردن و یا تعاونی کارگری را مصادره کرده و ماکیت سپاه را به جای آنها بنشانند.
ماموریت موسوی امام جمعه
موسوی امام جمعه اهواز و نماینده ولی فقیه آمده بود تا ماموریت خود را در فریب کارگران انجام دهد. به بیان کارگران هفته تپه، «آمده بود که بر اعتراض و اعتصاب ما سوار شود و برای سپاه و بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان امام واسطه گری کند. حالا که اعتصاب ما به نتیجه رسیده آمده اعتصاب شکنی کند و میگوید مهلت بدهیم! تازه میخواهد اسدبیگی ها محاکمه شوند! در حالی که دارند محاکمه میشوند!
شرکت فقط باید به دولت برگردد یا به خود کارگران. ما بعد از خلع ید اسدبیگی شرکت را به هیچ نهاد نظامی یا دولتی یا نیمه دولتی نمیدهیم.»
آیتالله موسوی از دولتی کردن گفت یعنی سپاهی شدن هفت تپه، از بدون دولت و نبایدها حرف زد و آنگاه که گفت: کارگران جانشان را میدهند در راه جمهوری اسلامی، مورد تمسخر کارگران قرار گرفت و دست بر عمامه گذاشت با اعتراض محل را ترک کرد.
کارگران پیشرو از حشمت طبرزدی که او درد کارگر را نمیداند، بی مسئولانه با اعلام اینکه کارگران لر و بختیاری مخالف اعدام چند لر شده اند، واکنش نشان دادند و نوشتند که برای ما شناسنامه قومی درست نکیند و به او هشدار دادند.»
نماینده مجلس و دلالی برای سپاه!
یکی از نمایندگان مجلس که خیلی هم برای حق کارگران هفت تپه گلو پاره میکرد، تا بگوید که سپاه را برای جایگزینی پیشنهاد میدهد. نگرش او از تعاونی نوعی تعاونی بود که برای فریب سهم ناچیزی به کارگر بدهند و سهم افزون بر 90درصدی به عومل حکومتی و سپاه واگذار شود.
خضریان، هم مانند دیگر کارگزاران حکومتی و امنیتیهای جناح مقابل دولت به خوبی میداند که خواست تعاونی کارگری آنگونه که کارگران میخواهند و نه آنگونه که حکومتیان آنرا با ماهیتی دیگر میخواهند، از واژه ی تعاونی سوء استفاده میکند. کارگران واکنش نشان دادند: «تعاونی محلی که او به آن اشاره میکند لابد یک تعاونی حلقه به گوش سپاه است! در حالی که کارگران هفت تپه تعاونی را در صورتی قبول میکنند که صد در صد سهام به کارگران داده شود و تعاونی هم توسط خود کارگران تشکیل و اداره کامل شود.»
خواست کارگران در باره مالکیت در این برهه چنین اعلام شد:
نه به تعاونی نصفه-نیمه و مفت خورانه! آری به تعاونی صد درصد کارگری!
۱۵ مرداد ۵۲ دومین روز اعتصاب
در ین روز، هم اندیشی نمایندگان کارگران نیشکر هفت تپه با نمایندگان شورای اسلامی در مجلس و با حضور نایب رئیس و چند تن از نمایندگان مجلس، سازمان تأمین اجتماعی، دیوان محاسبات، سازمان بازرسی، سازمان خصوصیسازی و استانداری خوزستان برای بررسی و رسیدگی به اعتصاب در هفت تپه برگزار شد. در این نشست نمایندگان کارگران را یوسف بهمنی و ابراهیم عباسی و محمد خنیفر را به عنوان نماینده برگزیدند.
سخنرانی شجاعانه عادل سرخه در پنجاه و پنجمین روز اعتصاب
عادل سرخه، از سوی دیگر در میان کارگران، در برابر فرماندرای شوش اعلام کرد :«مشکل اصلی ما کارگران، مسئولانی هستند که از ما کارگران نیستند و درد ما را نمیدانند. اعتصاب تا لغو خصوصی سازی!» از ایستادگی و مقاومت و ادامه اعصاب می گوید. این کارگر پیشتاز در چندین سخنرانی بین کارگران در برابر فرامانداری شوش، به روشنگری و از ماهیت ضد کارگری نمایندگان و دولتی ها سخن میراند:
«وقتی موسوی قهر کرد و رفت و یک آخوند بسیجی ایستاده بود کارگران برای مذهب این و مذهب آن و برای مرز جان نمی دهند. او از اسماعیل بخشی و خنیفر و ووو دفاع مرد و موسوی را محکوم کرد. کارگران برای خود و خانواده خودو طبقه خود مبارزه می کنند.»
و از چرخاندن کیف پول د رمجلس سخن گفنت: «برای همکارانی که دل به مجلس خوش کردن، این مجلس چند روز دیگه تا چهارشنبه مهلت داره که نشون بده کیف توشون نچرخوندن. اگر کار دیگری کردن دیگه اسمشون را هم نباید بیارین.
اما من و خیلی از دوستان به این آقایان هیچ امیدی نداریم. این مجلس نماینده های اسدبیگی و سایپا و ایران خودرو و پالایشگاه هاست. مثل دولت، مثل قوه قضائیه، مثل استاندار و فرماندار و رده های پایین. کیف های دلار و سکه و رشوه های چرب تا حالا حرف اول را میزنه. خلاصه ما گفتیم. و حرف آخر اینه که کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من!»
در این برهه، کارگران به مرور تجربههای خود در این اعتصاب تاریخی میپردازند. این کارگر پیشرو به ارزیابی دستاوردها، آموزشها و آزمون این دوره اشاره کرد:
نخست برای یادآوری، مروری کنیم بر درس های گذشته :
اول مروری کنیم به درس های سال قبل: اعتصاب
مروری کنیم به درس های دو سال قبل: اعتصاب
مروری کنیم به درس های سه سال قبل: اعتصاب
مروری کنیم به درس های دوازده سال اخیر: اعتصاب
نتیجه: اعتصاب کنیم تا پیروز شویم.
پیروزی نزدیک است.»
و در پایان این ارزیابی به جمعبندی زیر میرسند:
«این درس غلیظ را به تمام دنیا مخابره میکنیم: اعتصاب تنها راه به زانو درآوردن جماعتی است که منافعشان متضاد با منافع ماست.
پایان درس امروز از هفت تپه، پایتخت اعتصاب جهان»
روز۱۸ مرداد 1399، اسماعیل بخشی در حالیکه شمشیر ۱۵ سال زندان برفراز سر داشت و با وثیقهی سنگین و اخراج، به گروگان گرفته شده بود و اجازه شرکت در اعتصاب را نداشت، در اینستاگرام خود هشدار داد و در بیانیهای با عنوان «کارگران چه میگویند و مسئولین ج ا چه میشنوند» پیرامون ترفندهای حکومتیان و اهلیت، بنیادها و واگذاری و دولتی کردن به آگاهی رسانی پرداخت….
اشتراک در شبکه های اجتماعی:
تگ ها :
هفت تپه