سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ | 23 - 04 - 2024

Communist party of iran

تبیین واقعی انقلاب بهمن!


م مهرزاد

 انقلاب بهمن به دو دلیل مشخص رخ داد.

اول دلیل اقتصادی داشت. بر خلاف تصور رایج و شاید حتی عمومی، با وجود اینکه قشر میانی و اقشار فوقانی تا حدودی وضعیت زندگی‌ رفاه بهتری پیدا کرده بودند اما اکثریت جامعه یعنی کارگران، زحمتکشان و روستاییان شدیدا فقیر و محروم از خدمات اجتماعی بودند. حدود نیمی از کشور که در روستاها زندگی می کردند عموما فاقد برق، آب آشامیدنی سالم، درمانگاه و … بودند. خیل عظیم بیکاران که از روستاها که هر سال روانه شهرها می شدند در محلات حلبی آباد و یا محلات به شدت محروم حاشیه ای زندگی می کردند که فاقد ابتدائی ترین امکانات بودند و به رسمیت شناخته نمی شدند و در نتیجه مرتب مورد هجوم ماموران شهرداری و شهربانی قرار می گرفتند. بسیاری از خانواده های کارگری در یک یا دو اتاق زندگی می کردند.


با وجود اینکه رژیم سلطنتی از طریق فروش نفت درآمد قابل توجهی داشت اما این درآمد ها به هیچ شکل برای توده کارگر، زحمتکش و روستاییان خرج نمیشد. بخشی از این درآمدها مستقیما به خانواده پهلوی می‌رسید. بخشی قابل توجهی صرف خرید تسلیحات نظامی میشد و بخشی نیز صرف خرید کالاها از خارج میشد. اقتصاد ایران تک محصولی بود و دیگر صنایع که ایجاد شده بودند بخشا مونتاژ و بخشا قدرت رقابت با محصولات خارجی را نداشتند. واردات ایران به مراتب بیشتر از صادرات بود در واقع بیشتر پول نفت برای واردات کالا استفاده میشد.


ما می دانیم که فقر به تنهایی باعث انقلاب نمی شود. اگر فقر به تنهایی باعث انقلاب میشد توده ها در بیشتر مواقع باید دست به انقلاب میزدند اما پایه مادی و ضروری انقلاب همیشه اقتصادی است. به این اعتبار مولفه های دیگری نیز در کار بودند. اما ابتدا باید این تبلیغات دروغین دست راستی ها که ایران زمان شاه گل و بلبل بود را کنار بزنیم و این حقیقت که پایه اصلی انقلاب اقتصادی بود را نشان بدهیم. در دوران رشد سرمایه داری بین سال های ۴۲ تا ۵۷ اقشار خرده بورژوازی مرفه و میانی شکل گرفتند که ضرورت رشد سرمایه داری آن دوران بود و به این اعتبار  از این پروسه رشد و تغییر بهره بردند و به همین دلیل نیز بخشی از کارمندان متخصصین آن دوران از شرایط بهتر زندگی در آن مقطع حرف می‌زنند اما همانطور که بیاد داریم انقلاب بهمن انقلاب پایین شهری ها بود و به غیر از پایین شهری ها روشنفکران دانشجو و دانش آموز در آن شرکت داشتند و دیگران مثل بازاری ها و روحانیون سنتی های دست بالایی برای موج سواری و از آب گل آلود ماهی گرفتن “به انقلاب پیوستند”.  حساب این گرایشات از مردم زحمتکش و فقیر و تهی دست جامعه جدا بود. انگیزه ها کاملا متفاوت و متناقض بودند اما به دلیل خلاء سیاسی این همسویی رخ داد. آنها- روحانیون و بازاریان- که سرنگونی رژیم سلطنتی را در آینده نزدیک می دیدند، به سرعت دست بکار شدند تا با موج انقلاب به نان و نوایی برسند و قدرت را تصاحب کنند. به این اعتبار پیوستن و حتی رهبری آنها در جریان انقلاب صرفا برای کسب قدرت توسط این بخش از بورژوازی و اقشار مرفه بازاری و سنتی بود.


توده های کارگران، زحمتکشان، تهی دستان، حاشیه نشینان و پایین شهری ها و اکثریت روستاییان که در فلاکت اقتصادی به سر می بردند شاهد رشد اقشار فوقانی و میانی جامعه و توسعه یافتگی بودند که خود از آن هیچ بهره ای نمی بردند به عبارت دیگر هر چند در گذشته نیز مردم در فقر و فلاکت به سر می بردند اما اکنون افزایش فاصله طبقاتی در شرایط و وضعیت متفاوت و در یک بازده زمانی نه چندان زیادی رخ داده بود که انگیزه و پتانسیل بیشتری برای شورش و عصیان در مردم ایجاد کرد. بیاد داریم که انقلاب ۵۷ عموما در پایین شهرها جریان داشت و از جنبش خارج از محدوده سال ۵۶ جرقه خورد.


سلطنت طلبان به شدت تلاش دارند شرایط جامعه ی آن دوران را، جامعه ای مرفه نشان بدهند. و فیلم، تصاویر و گزارشات از زندگی اقشار فوقانی و میانه را به نسل جوان ارائه می کنند و از سویی دیگر با توجه به شرایط کنونی اقتصاد در جمهوری اسلامی تلاش دارند تا با مقایسه وضعیت فلاکت بار کنونی نتیجه بگیرند که آن دوران مردم در رفاه بودند. جمهوری اسلامی چنان شرایط فلاکت باری ایجاد کرده است که نه تنها توده های کارگر و زحمتکش چند مرتبه زیر خط فقر قرار گرفتند بلکه اقشار میانی جامعه نیز به شدت درگیر فقر و مشکلات اقتصادی هستند. از این منظر در مقایسه سلطنت طلبان سعی دارند چهره گذشته را بهتر از آنچه در واقعیت بوده نشان بدهند.


در کنار مولفه های اقتصادی ذکر شده انقلاب بهمن، مولفه سیاسی انباشته شده ای نیز وجود داشت. حکومت سلطنتی شاه حفقان بسیار شدیدی را در ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ برقرار کرده بود. کتاب های سیاسی و حتی بسیاری از رمان ها ممنوع بود. ساواک ایجاد شد که به شدت خشن و سرکوبگر و شکنجه گر بود. یک حزب حکومتی رستاخیز ایجاد شد و دیگر احزاب و جریانات مطلقا ممنوع بودند. حتی دست راستی ها و لیبرال هایی که نه به انقلاب اعتقاد داشتند و تشکیلات مخفی داشتند بازداشت و روانه زندان میشدند و به همین اعتبار بخشی از بورژوازی که عموما شامل لیبرال ها میشدند نیز مخالف و ناراضی بودند. نویسندگان، روشنفکران و دانشجویان وسیعا و شدیدا سرکوب میشدند. هیچگونه انتقادی از شاه و حکومت سلطنتی پذیرفته نمیشد. اعدام  زندانیان سیاسی برای سرکوب و رعب و وحشت ایجاد کردن جریان داشت و قشر روشنفکر جدید و دانشجویان که به دلیل پروسه توسعه یافتگی سرمایه داری در ایران رشد کرده بود و حالا چند صد هزار نفر را شامل می‌شد با سد بزرگ استبداد روبرو بودند و در نتیجه تقابل آنها با این استبداد گسترده و بیشتر شده بود. تقریبا همه روشنفکران جامعه به جز وابستگان حکومتی و چهره های سازشکار از این استبداد و سرکوب شدید ناراضی بودند و پتانسیل انفجار و عصیان علیه دستگاه سرکوب در آنها انباشته شده بود.


در مقطع انقلاب ۵۷ مطالبه نان و آزادی به هم گره خورد و این انقلاب نه از روی شکم سیری و نه به دلیل آزادی بیان بلکه شورش نان و آزادی بود که به وقوع پیوست. کمی و کاستی های انقلاب بهمن و به بیراهه رفتن آن به دلیل ضعف جریانات چپ انقلابی ذره ای از دلیل وقوع انقلاب یعنی نان و آزادی کم نمی کند. انقلاب بهمن برای تغییر از پایین رخ داد اما جریانات ارتجاعی بر آن سوار شدند. انقلاب بهمن انقلابی از درون جامعه بود و دیگر اتفاقات چه در گذشته مثل واقعه سیاهکل یا شورش و اعتراضات سال ۴۲ ارتباطی با وقوع انقلاب نداشت.  و اقداماتی در جریان انقلاب برای مهار آن از طرف امپریالیست ها مثل کنفرانس گوادالوپ علت انقلاب نبودند. کنفرانس گوادالوپ صرفا برای تعیین رهبری برای انقلاب ایران بود که در آن  سرنگونی رژیم سلطنتی  قطعی شده بود و صرفا خطر جریانات چپ انقلابی و مردمی را کم می کرد و منافع غرب را تا حدودی می توانست حفظ کند.


پروپاگاند سلطنت طلبان مبنی بر اینکه چپی ها و مجاهدین رژیم سلطنتی را سرنگون کردند و ملاها را به قدرت رساندند عاری از حقیقت است. همانطور که توضیح داده شد جریانات با گرایشات و انگیزه های مختلفی برای سرنگونی رژیم سلطنتی در انقلاب شرکت داشتند و روحانیون که سال ها با مساجد و تکیه ها در جامعه مذهبی ایران نفوذ داشتند، دست بالا تری پیدا کردند. و البته امپریالیست های غرب نیز در کنفرانس گوادالوپ مسیر به قدرت رسیدن آنها را نیز تسریع کردند تا دیگر جریانات در مقابل آن و در متن انقلاب قدرت نگیرند.


چپ انقلابی از همان ابتدای به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی به مبارزه با آن پرداخت و عمده جریانات آن زمان مثل پیکار،  کومله و  فدائیان اقلیت و راه کارگر و دیگر جریانات خط سه در اپوزیسیون مقابل جمهوری اسلامی بودند و در رودرویی سیاسی و گاه حتی نظامی مثل جنگ های کردستان و ترکمن صحرا نقش اصلی را داشتند. قدرت گیری جمهوری اسلامی به اعتبار ریشه و نفوذ روحانیت طی سالیان طولانی در جامعه ایران و  فقدان فعالیت توده ای دراز مدت چپ انقلابی شکل گرفت.  در نهایت انقلاب بهمن برآمد مبارزه طبقاتی بود که کاستی های بسیاری داشت اما دست آوردهای بزرگی نیز برای پیشروی ما به جای گذاشت. انقلاب بهمن شکست خورد انقلاب دیگری را تدارک ببینیم.


بهمن 1402

فوریه  2024

اشتراک در شبکه های اجتماعی: