پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳ | 28 - 11 - 2024

Communist party of iran

بیانیەی هفتم مجمع مادران پیشرو: رأی درفشِ سیاه مرگِ امید است، پس زنده باد امید!

جمهوری اعدام چهارپایه از زیر پای جوانانمان  می­کشد. تنمان داغ خشم است. اما نه آنچنان که جلاد می‌خواهد. آنها از ما مادران تنها سوگ و مویه و سکوت می‌طلبند. ما دیگر تنها مادر نیستیم، ما همراه و همسنگر مبارزانیم. ما مادران با هر داغی صدایمان را رساتر می‌کنیم. با هر تنی که از آغوش گرم زندگی می‌دزدید، استوارتر قدم برمی‌داریم. زبانمان چیزها از خدای شما می‌داند. خدایی که وحشت پرچم اوست و سپاهش تنهایی است.

جمهوری اسلامی می‌کوشد با ایجاد ترس جنبش را عقب براند و روحیه مبارزین را درهم شکند. حاشا که ما خوب میدانیم فرزندان و دانش‌آموزانمان چطور مشتاق مبارزه و همراهی‌اند. اما باید هوشیار بود. سنگینی درد هر خونی که از تنمان می‌ریزند، کوه‌ها را خرد می‌کند و این سنگینی می‌تواند زمین‌گیرمان کند، اگر ندانیم با آن چه کنیم. ما نیز چون شما نگاه‌های متفکر و خشمگین جوانان و دانش آموزان و مادران و مردم خیابان را می‌بینیم. برخی از دانش آموزان میگویند، پدران و مادران ما وارد مبارزه نمی‌شوند، چون میگویند این مبارزه هزینه بسیار دارد. جوانان میگویند هیچ راهی جز پیش روی نیست و ما به عقب برنمی‌گردیم، اما چطور باید پیشروی کرد؟ برخی دست بکار مبارزه‌اند از هر مسیری که بتوانند.

از زبان یکی از دانش آموزان میگوییم، این ماراتنی طولانی است. هوشیاری می‌طلبد که به مبارزه و راه طولانی و سخت آن واقع‌بینانه نظر کنیم. توهم کوتاه بودن مسیر و سهل و الوصول بودن نتیجه را کنار بگذاریم. ما به هر سیاستی که مسیر میانبر و کوتاه نشان دهد، شک داریم. نه متوهم می‌شویم و نه به عقب برمی‌گردیم. ما خوب میدانیم قدم‌های بسیار بزرگی برداشته‌ایم. مبارزه با نام رمز ژینا قلب ایدئولوژی اسلامی را هدف گرفته است. این کاری‌ترین ضربه ایست که جمهوری اسلامی در طول چهل‌وسه سال حکومتش خورده است. و این کار بزرگ دستاوردِ مبارزه فرزندان ماست. اعدام نیز چون شلاق دو صدا دارد. یکی را جلاد می‌شنود و یکی را تن مبارزه جنبش ما.  ما می‌بینیم چطور با هر اعدام خشمی سهمگین در تن جنبش می‌بالد. جمهوری اسلامی هم آن را خوب می‌بیند. از روی همین ترس است که مدارس و دانشگاه‌ها را تعطیل می‌کند. تجلی فریاد دادخواه ما سونیا شریفی‌ست که پس از آزادی قهرمانانه بر بلندی ایستاد و ما از دیدن او قلبمان لرزید و امیدمان دوباره شعله کشید.

مادران عزیز، معلمان و دانش آموزان پیشرو، جنبش زن زندگی آزادی تن بزرگ امید ماست. این امید سه ماه است که از جای بر خواسته  و برای گام برداشتن نیاز به حفظ تعادل و همراهی همه اعضایش دارد. نیاز دارد ذهنی روشن و به‌دوراز توهمات داشته باشد. ما در برابر خدای کشتار ایستاده‌ایم، از این تن خون‌ها خواهد رفت. ما مادران داغدار، دادخواه و پیشرو این را خوب میدانیم. اما واقعیت بزرگ‌تری پیش روی ماست. این تنِ امیدوار قدرت در هم پیچیدن طومار اولین حکومت بنیادگرای اسلامی را دارد. ما قلب بزرگ، دستان توانا و قدم‌های استوارش را می‌بینیم و زندگی که در رگ‌هایش جاری است. بگذارید ذهنش را از توهمات سردرگم کننده بزداییم.

زن زندگی آزادی

۲۷ آذر ۱۴۰۱

اشتراک در شبکه های اجتماعی: