بیانیه یازدهم جمعی از سوسیالیستهای کردستان: جنگندههای اسرائیلی، پروغربهای طرفدار جنگ را ناامید کردند؟
یکشنبه ۶ آبان ۱۴۰۳
عملیات تلافیجویانهی اسرائیل به موشک پرانیها جمهوری اسلامی طول کشید. علیرغم تبلیغات کذایی رسانههایی همچون ایرانانترنشنال و سلطنت طلبان که اسرائیل را همچون یک قدرت مطلقهی نظامی معرفی میکنند که هر وقت هر کاری بخواهد انجام میدهد، واقعیات چیزی دیگری را نشان داد و افسانهها نقش بر آب شدند. اگر چه مدتها است هژمونی آمریکا در جهان رو به افول گذاشته و قدرتهای سرمایهدارانه و امپریالیستی دیگری همچون چین و روسیه سر برآوردهاند، اما اسرائیل همچنان برای پیشبرد سیاستهای نژادپرستانهی خود به هماهنگی و حمایت آمریکا و ناتو احتیاج دارد.
نتانیاهو به توصیهی بایدن و زیر سایهی شکست حملات نظامی آمریکا به عراق و افغانستان، علی رغم میل شخصیاش، در این دوره نیز نتوانست به اقدامی شدید برای کشاندن جمهوری اسلامی به جنگ مستقیم دست بزند. با این حال آمریکا شرایط وخیم اسرائیل، یعنی محاصره توسط حلقهی آتش نیروهای ارتجاعی موسوم به «محور مقاومت»، جنگ فرسایشی گروههای نیابتی تحت حمایت جمهوری اسلامی و تلاش جمهوری اسلامی برای منزوی کردن این رژیم در خاورمیانه را درک میکند؛ به همین دلیل علیرغم مخالفتش با جنگ مستقیم و تمام عیار اسرائیل و جمهوری اسلامی، از نسل کشی صهیوفاشیسم در غزه و لبنان و فلج کردن حماس و حزبالله زیر سایهی این جنگ جنایتکارانه حمایت میکند. واقعیت این است که تنها چیزی که برای گروههای درگیر اهمیت دارد منافع و مصالح خودشان است و کمترین اهمیتی برای قتل و عام غیر نظامیان قائل نیستند.
از یک طرف جمهوری اسلامی سالهاست که وعدهی دروغین «پاک کردن اسرائیل از صحنهی روزگار» و «ریختن قوم یهود در دریا» را میدهد، اما در حقیقت جز پیشبرد سیاست آشوبگرانهی «جنگ بازدارنده»، تقویت گروههای تروریستی و نیابتی در منطقه به قیمت گرسنگی مردم ایران، و به حال خود رها کردن غیرنظامیان در فلسطین و تغذیهی تبلیغاتی از کشتار مردم غزه کار دیگری انجام نداده است. از طرف دیگر اسرائیل نیز که بارها از ضرورت نابود کردن «سرِ مار» و «اختاپوس» جمهوری اسلامی سخن گفته است، به خوبی میداند که برای پیشبرد اهداف جنگ طلبانهاش به تغذیه از سیاستهای جنگ افروزانهی جمهوری اسلامی احتیاج دارد و سیاست «مجازات جمعی» مردم غزه و لبنان را به همین بهانهها توجیه میکند. این قطبهای ارتجاعی تنها در برخورد با مردم عادی خاورمیانه به دیوانگی و خونریزی بی مهابا دست میزنند وگرنه در تقابل با یکدیگر به شدت پایبند عقل و منطق هستند.
با این حال بزرگنمایی در تبلیغات هر دو قطب جنایتکار به چشم میخورد و هر دو گروه از تبلیغات کذاییشان با هدف جلب متحدین و جهت دادن به افکار عمومی بهره میگیرند. یکی از وظایف احزاب و جریانات کمونیستی افشای تبلیغات هر دو گروه است، به طوری که جنایات هیچکدام مسکوت نماند و هر گونه حمایت ضمنی یا طرفداری از حملات نظامی طرفین درگیر توسط هر جریانی، قاطعانه محکوم شود. اگر گروهی فریبکارانه عملیات تروریستی ۷ اکتبر را تحت نام طغیان برای شکستن «دیوار زندان» غزه توجیه میکنند و حتی اقدامی قهرمانانه نام میگذارند، گروهی دیگر چشمشان را به روی «نسلکشی» و مجازات جمعی مردم فلسطین بستهاند و قبیحانه از اسرائیل میخواهند به عنوان «نیرویی رهایی بخش» با بمبها و جنگ افکنهایش ایران را به غزه تبدیل کند. ما کمونیستها فریب تبلیغات هیچکدام از این دو قطب جنایتکار را نمیخوریم و به بازوی تبلیغاتی هیچکدامشان تبدیل نمیشویم.
کلیت این جنگ جز ویرانی و کشتار ارمغان دیگری ندارد و اقدامات هیچکدام از این قطبها «قهرمانانه» و «مقاومت طلبانه» یا «رهایی بخش» و «آزادیخواهانه» نیست. تبلیغات گروههای حامی طرفین درگیر نیز در مورد قدرقدرتی یکی از جناحها، جز دروغپردازی و حمایت از جنگ معنای دیگری ندارد. اگر جمهوری اسلامی و گروههای نیابتیاش پس از ۷ اکتبر بارها به دلیل ترور رهبران و فرماندهانشان آشکارا تحقیر شدهاند، سیاست جنگ بازدارنده به بنبست رسیده و جمهوری اسلامی و طرفدارانش فریبکارانه از همهی این شکستها حماسهسازی و قهرمانسازی میکنند، ناکامی اسرائیل در رسیدن به اهدافش در غزه، ناکارآمدی گنبد آهنین در جریان موشکپرانیهای جمهوری اسلامی و حملهی محدود و از پیش اعلام شدهی اسرائیل به پایگاههای نظامی جمهوری اسلامی زیر سایهی توصیه آمریکا نیز نشان داد که قدرقدرتی و نفوذناپذیری رژیم فاشیستی اسرائیل افسانهای دروغین است. ما سوسیالیستها تلاش میکنیم که کارگران و مردم ستمدیدهی خاورمیانه فریب تبلیغات این دو قطب ارتجاعی را نخورند و محو دروغها در مورد «قدرقدرتی» و «رهایی بخشی» رژیم فاشیستی اسرائیل و متحدینش یا «مظلوم نمایی» و به اصطلاح «مقاومت» جمهوری اسلامی و گروههای ارتجاعی «محور مقاومت» نشوند.