شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳ | 05 - 10 - 2024

Communist party of iran

بیانیه کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران: در مورد شکست استراتژی “جنگ بازدارنده” رژیم جمهوری اسلامی در خاورمیانه 

کشته شدن حسن نصرالله و عباس نیلفروشان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در لبنان و سوریه در پی کشتن ابراهیم عقیل و بیش از ده تن دیگر از فرماندهان یگان ویژه حزب الله و موج انفجار مرگبار بی‌سیم‌ها و وسائل ارتباط الکترونیکی،  پیجرها و پیامگیرهای مورد استفاده این گروه، جنگ دولت اسرائیل علیه حزب الله را وارد یک مرحله تهاجمی کرده و مردم لبنان را با خطر تداوم و گسترش این جنگ روبرو کرده است. در نتیجه عملیات جنگنده بمب افکن های ارتش اسرائیل و موج انفجارها طی ده روز اخیر صدها نفر از مردم عادی و در میان آنان بیش از ۵۰  کودک جان خود را از دست داده، هزاران نفر زخمی و صدها هزار نفر از مردم آواره شده و شب را خیابانها و پارک ها بدون پناهگاه به سر می برند.

دولت اسرائیل با تکیه بر برتری نظامی و فن آوری در جنگ سایبری و سیستم جاسوسی ضربات سخت و بی سابقه ای را به این بازوی سیاسی و نظامی رژیم جمهوری اسلامی وارد آورده و کادر رهبری و فرماندهان حزب الله و هیئت مشاوران آنان در سپاه پاسداران جمهوری اسلامی را سراسیمه و شدیدا تحقیر کرده است. حزب الله لبنان و رژیم جمهوری اسلامی هنوز زیر بار حقارت ناشی از ترور فواد شکر در جنوب بیروت  و اسماعیل هنیه در مهمانسرای سپاه پاسداران در تهران کمر راست نکرده بودند، که دولت اسرائیل اینبار در یک زنجیره عملیات که از مدت ها پیش برای آن تدارک دیده بود، حسن نصرالله و ده ها تن از فرماندهان و کادرهای این جریان را از پا درآورده، و رژیم جمهوری اسلامی را با تنگنای استراتژیک روبرو کرده است.


فاز جدید این بحران جنگی از یکسو ادامه سیاست دولت دست راستی نتانیاهو برای گسترش ابعاد جنگ و تبدیل کردن نسل کشی مردم فلسطین در غزه به مقدمه یک جنگ منطقه ای و از سوی دیگر ادامه جنگ فرسایشی گروه ارتجاعی حزب الله علیه اسرائیل مطابق نقشه راهبردی رژیم جمهوری اسلامی می باشد.  دولت اسرائیل که از دستیابی به اهداف اعلام شده خود در غزه ناکام مانده و در داخل کشور نیز با بحران دست به گریبان است، بقای خود در قدرت سیاسی را در گرو اتخاذ تاکتیک تهاجمی و گسترش دامنه جنگ در منطقه می بیند و رژیم جمهوری اسلامی نیز از طریق حزب الله این بازوی سیاسی و نظامی خود در لبنان با ادامه استراتژی جنگ فرسایشی علیه اسرائیل عملا زمینه را برای پیشبرد سیاست های جنگی دولت دست راستی اسرائیل فراهم آورده است. 

دولت نژادپرست اسرائیل که در غزه با شدت بمباران و موشک بارانهای بی وقفه، ویرانگری، کشتار بیش از ۴۱ هزار فلسطینی، به قحطی کشاندن این سرزمین، نابودی تمامی زیرساخت های بهداشتی، آموزشی و فرهنگی نشان داده است که تأمین “امنیت” اسرائیل را در نابودی ملت فلسطین می بیند، اینک با اعلام مرحله جدید جنگ تحت عنوان “جنگ برای بازگرداندن شهروندان آواره شمال اسرائیل” هیچ ابایی ندارد که با اعلام مرحله نوین جنگ علیه حزب الله و کشتار و به خاک و خون کشیدن شهروندان عادی و ویران کردن خانه هایشان، مردم لبنان را نیز به سرنوشت ساکنان غزه گرفتار کند. بعد از حمله موشکی به کنسولگری جمهوری اسلامی در سوریه و کشتن فرماندهان سپاه و ترور اسماعیل هنیه در تهران، تهاجم اخیر دولت اسرائیل علیه حزب الله در بیروت، باید به کند ذهن ترین سران جمهوری اسلامی فهمانده باشد که دوران جنگ فرسایشی و نیابتی علیه اسرائیل به پایان رسیده است.

دولت اسرائیل می خواهد استراتژی جنگ فرسایشی جمهوری اسلامی و حزب الله را با تاکتیک تهاجمی و وارد شدن به جنگ مستقیم و تمام عیار بدهد. تهاجم پی در پی ارتش اسرائیل به حزب الله و ضربات سنگینی که به آن وارد آورده به معنای بن بست و شکست استراتژیک  رژیم جمهوری اسلامی در این جنگ فرسایشی است. هم صدایی اعضای کابینه جنگی اسرائیل در اعلام مرحله جدید جنگ نشان از آن دارد، که فاشیست های حاکم در اسرائیل برای این مرحله از جنگ نیز همانند عملیات نسل کشی در غزه موافقت عملی و دوفاکتو- ی دولت امریکا و هم پیمانان اروپایی امریکا در ناتو را هم جلب کرده اند. دولت اسرائیل بدون کمک های تسلیحاتی و اطلاعاتی دولت امریکا و تدارک و نقشه دراز مدت نمی توانست با چنین سرعتی این ضربات کوبنده ای را بر حزب الله وارد آورد.

بی جهت نیست که جو بایدن کشتن حسن نصرالله به قیمت جان حداقل ۵۰ تن کودک و صدها شهروند لبنان را اجرای عدالت می داند. دولت امریکا که موقعیت رهبری آن در جهان و منطقه رو به افول گذاشته، در طول یازده ماه گذشته در اوج ریاکاری تحت عنوان به رسمیت شناختن “حق اسرائیل در دفاع از خود” و با ارسال کمک های تسلیحاتی برای این متحد استراتژیک خود، به مثابه همدست دولت اسرائیل در جنایت و نسل کشی علیه مردم فلسطین عمل کرده است. تردیدی نیست در صورت تداوم و گسترش این جنگ، مردم رنج دیدۀ لبنان که زیر فشار بحران اقتصادی، بیکاری، گرانی و شرایط بسیار سخت معیشتی کمرشان خم شده است، دوباره قربانی و آواره این جنگ ویرانگر خواهند شد. کارگران و مردم فلسطین، لبنان، اسرائیل و ایران که هر کدام به گونه ای از قربانیان اصلی این جنگ افروزی ها هستند، هیچ منافعی در این جنگ ارتجاعی ندارند.

این جنگ در راستای منافع گروههای نژادپرست و فاشیستی در اسرائیل و بقاء نتانیاهو در قدرت سیاسی قرار دارد. حزب الله و رژیم فاشیست جمهوری اسلامی که جنگ مستقیم و تمام عیار با اسرائیل را نه در توان و نه در راستای منافع خود می دانند، با موشک پراکنی و تداوم جنگ فرسایشی علیه اسرائیل عملا به اهداف جنگی نتانیاهو خدمت می کنند. وقایع چند روز اخیر بار دیگر نشان داد که استراتژی “تعرض بازدارنده” رژیم جمهوری اسلامی که با تأسیس و تجهیز حزب الله در لبنان و دیگر جریان های تروریست اسلامی در منطقه تحت عنوان “محور مقاومت”، وارد شدن به مسابقه تسلیحاتی و پروژه های اتمی به قیمت به فقر و فلاکت و ناامنی کشاندن کارگران و اکثریت مردم ایران با هدف مقابله با اسرائیل و امریکا معماری شد، قدرت بازدارندگی ندارد و به بن بست رسیده است.

کادر رهبری سپاه پاسداران که در این تنگنای استراتژیک گرفتار آمده اکنون نمی تواند برای دفاع از موجودیت حزب الله وارد عمل شود چون می داند این به معنای وارد شدن به جنگ مستقیم با اسرائیل و امریکا و متحدین آنها در ناتو خواهد بود و احتمالا نتیجه ای جز فروپاشی جمهوری اسلامی در پی نخواهد داشت. گزینه “صبر راهبردی” هم که از زمان حمله اسرائیل به کنسولگری رژیم در سوریه به ورد زبان خامنه ای تبدیل شده، جدای از تشدید بحران و نزاع درون باندهای حکومت اسلامی در عمل به معنای پذیرش شکست راهبرد جنگ بازدارنده و بی خاصیت شدن نیروهای “محور مقاومت” است، که قرار بود در “سوریه و لبنان بجنگند تا امنیت جمهوری اسلامی در خرمشهر و تهران تضمین گردد”.


فرماندهان سپاه پاسداران و دیگر سران رژیم جمهوری اسلامی طی یک سال گذشته به بهانه نسل کشی و جنایات جنگی دولت اسرائیل در غزه و حمایت دولت های آمریکا و اروپا از این جنایات و با دروغ پردازی در مورد دفاع از مردم فلسطین علاوه بر تعقیب اهداف منطقه ای و استراتژی شکست خورده خود، تلاش کردند افکار عمومی را از توجه به ابعاد گرانی، فقر، بیکاری و مصائب اجتماعی و جنایاتی که روزانه علیه کارگران و مردم ایران انجام می دهند را به انحراف بکشانند. اما بر کارگران آگاه و اکثریت مردم ایران پوشیده نیست که سیاستهای جمهوری اسلامی نه در خدمت منافع مردم فلسطین، بلکه در خدمت منافع دولت فاشیست اسرائیل و سازمان تروریستی حماس قرار دارد. طی این سالها حمایت های مالی و تسلیحاتی رژیم اسلامی از حماس و حزب الله این فرصت را برای دست راستی ترین احزاب در داخل اسرائیل فراهم آورده تا با بزرگ نمایی خطر حماس و حزب الله، اهرم های قدرت سیاسی و نظامی را در دست بگیرند.

آنها با دستاویز قرار دادن مواضع حماس، حزب الله در لبنان و دیگر گروههای تروریست اسلامی و حمایت های جمهوری اسلامی از آنان، کارگران آگاه، مردم و نیروهای طرفدار صلح در اسرائیل و فلسطین را سرکوب کرده اند. حاصل سیاستهای ارتجاعی رژیم جمهوری اسلامی در حمایت از جریان های تروریسم اسلامی در منطقه تبدیل شدن کشورهای حوزه خلیج به زرادخانه سلاح های آمریکا و دیگر قدرتهای امپریالیستی و غارت  درآمدهای نفتی این کشورها توسط آنان بوده است.


آشکار شدن بن بست سیاست های منطقه ای و شکست استراتژی جمهوری اسلامی در جنگ با اسرائیل، رژیم جمهوری اسلامی، جنبش کارگری، کلیه جنبش های اجتماعی و جنبش انقلابی برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را در موقعیت جدیدی قرار داده است. با کشته شدن حسن نصرالله و عباس نیلفروشان و ضربات سنگینی که به کادر فرماندهی و رهبری و توان نظامی حزب الله این بازوی مسلح جمهوری اسلامی در خاورمیانه وارد آمده است، اکنون فرماندهان و کادر رهبری سپاه پاسداران عزم کرده اند که جام زهر این شکست را به خامنه ای بخورانند. کادر رهبری سپاه پاسداران که بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد اقتصاد ایران را تحت کنترل دارند از زاویه منافع اقتصادی هم که بوده جنگ مستقیم با اسرائیل و امریکا که ریسک فروپاشی جمهوری اسلامی را در پی خواهد داشت را در راستای منافع خود نمی دانند. کشته شدن رهبر حزب الله و ضربه هایی که این گروه متحمل شده و همزمانی آن با تشدید تلاش های جمهوری اسلامی جهت سازش با امریکا بر سر برنامه های هسته ای و رفع تحریم ها و قدرت گرفتن این گمانه زنی در میان ناظران سیاسی و ایدئولوگ های اسلامی در مورد معامله احتمالی جمهوری اسلامی با امریکا بر سر سرنوشت حزب الله و نصرالله، به اعتبار رژیم حتی در میان گروه های اسلامی لطمه زده است.

نوشیدن این جام زهر برای رژیمی که بیش از چهار دهه است نابودی اسرائیل و پاک کردن آن از نقشه جهان را فراتر از یک هدف سیاسی راهبردی، به یک آرمانخواهی ایدئولوژیک تبدیل کرده است، و در شرایطی که جنبش انقلابی ژینا، جنبش انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی به رغم تمام فراز و فرودهایش ادامه دارد و رژیم اسلامی پشت جبهه امنی ندارد، موقعیت رژیم جمهوری اسلامی را بیش از پیش شکننده کرده است. این موقعیت شکننده و این بن بست و درماندگی جمهوری اسلامی، قبل از هر چیز محصول پیشروی جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی و محصول مبارزه زنان و جوانان و مردم آزادیخواه ایران برای سرنگونی رژیم اسلامی است.

این جنبش آزادیخواهانه و برابری طلبانه کارگران و مردم ایران است که رژیم جمهوری اسلامی را برای ادامه سیاست های جنگ افروزانه اش در تنگنا قرار داده و نه تنها آن را از پشت جبهه امن محروم کرده، بلکه همه عرصه های حیات اجتماعی را به میدان مبارزه  و جنگ علیه این رژیم جنایتکار تبدیل کرده است. اگر جنبش انقلابی ژینا برای سرنگونی حکومت اسلامی سرمایه داران در جریان نبود، اگر مردم آزادیخواه ایران در جریان برگزاری مضحکه های انتخاباتی مهر عدم مشروعیت بر پیشانی این رژیم نکوبیده بودند، اگر جنبش اعتصابی و اعتراضی شکوهمند کارگران تداوم نداشت، بدون تردید فرماندهان سپاه پاسداران، ایران را به پشت جبهه جنگی ویرانگر برای دفاع از موجودیت حزب الله در لبنان تبدیل می کردند. بنابراین اگر سران جمهوری اسلامی در تنگنا افتاده و در آیینه خود سیمای آشفته و ترک خورده نظام اسلامی را می بینند، کارگران و مردم آزادیخواه ایران باید در آیینه دشمن قدرت همبستگی و نیروی مبارزه و پیشروی خود را ببینند.


شکست های پی در پی جمهوری در جنگ فرسایشی و بازدارنده، سال ۱۴۰۳ را که خامنه ای آن را “سال جهش تولید با مشارکت مردم” نامگذاری کرد، به سال جهش عزای عمومی رژیم بدون مشارکت مردم تبدیل کرده است. تجربه چهل و پنج سال حاکمیت جمهوری اسلامی نشان داده است که سران و فرماندهان رژیم جمهوری اسلامی در این مواقع تلاش می کنند این شکست ها و جام زهر نوشیدن ها و عزاداری ها را با تشدید فضای سرکوب، بگیر و ببند فعالین جنبش های اجتماعی و به راه انداختن موج اعدام همراه کنند. اینبار نباید گذاشت که رژیم جمهوری اسلامی زیر فشار سنگین پیامدهای شکست سیاست هایش در عرصه داخلی، منطقه ای و بین المللی کمر راست کند. در این شرایط گسترش اعتصابات کارگری در مراکز و مؤسسات کلیدی تولید و خدمات با تلفیق خواسته های اقتصادی و سیاسی می تواند نقش تعیین کننده ای در به شکست کشاندن استراتژی سرکوب و زمینگیر کردن ماشین زندان و شکنجه و اعدام خواهد داشت.


اعتصابات سراسری کارگران  با خواسته های سیاسی از جمله خواست آزادی زندانیان سیاسی، لغو مجازات اعدام، لغو حجاب اجباری به سرعت جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبش انقلابی کردستان، جنبش دادخواهی و جنبش مبارزه علیه مجازات اعدام را با جنبش کارگری همراه خواهد کرد و جنبش انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی را چند گام به جلو خواهد برد. اگر تجربه تمام انقلاب ها در قرن بیستم و خیزش های انقلابی در قرن بیست و یکم و تجربه خیزش های  انقلابی چند سال اخیر در ایران نشان داده اند، که در اوضاع امروز ایران اعتصاب سراسری کارگران در مراکز کلیدی تولید و خدمات که به ستون فقرات اعتصاب عمومی سیاسی تبدیل شده باشند، محتمل ترین سیر پیشروی انقلاب است، در همانحال این تجارب نشان داده اند که عنصر سازمانیابی و شکل دادن به رهبری انقلابی و سراسری نقش تعیین کننده ای در پیروزی انقلاب دارند. از این رو فعالین سوسیالیست جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانشجویی و دیگر پیشروان جنبش های اجتماعی و جوانان انقلابی در محلات، لازم است در اوضاع کنونی بر متن دامن زدن به اعتراضات، امر سازمانیابی این جنبش ها و گسترش و تعمیق پیوند این شبکه از فعالین را در صدر اولویت های خود قرار دهند.


فعالین سوسیالیست جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی لازم است هوشیار باشند و نگذارند که حمایت های دروغین رژیم جمهوری اسلامی از مردم فلسطین و لبنان و کارنوال ها و مجالس عزاداری که به مناسبت کشته شدن سران حزب الله و حماس برپا می کند،  کارگران و توده های معترض در ایران را از اعتراض به جنایات و نسل کشی دولت اسرائیل و اعلام همبستگی با کارگران و مردم ستمدیده فلسطین و جریان های پیشرو و ضد جنگ و اشغالگری در اسرائیل دچار تردید و سردرگمی کند. کارگران و فرودستان هر جا که هستند، در فلسطین، لبنان، ایران و اسرائیل … قربانی نظام سرمایه داری هستند. کارگران و مردم آزادیخواه ایران با سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی می توانند یکی از مهمترین پایگاه های اسلامی سیاسی و تروریسم در خاورمیانه و جهان را نابود کرده و زمینه را برای رشد و تقویت جنبش های رادیکال و رهایی بخش در فلسطین و منطقه خاورمیانه فراهم آورند.

سرنگونی باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، برابری، حکومت کارگری

کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران
۹ مهر ۱۴۰۳
۳۰ سپتامبر ۲۰۲۴

نشر: تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له
https://alternative-shorai.tv (https://alternative-shorai.tv/)
https://cpiran.org
https://komala.co
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
https://t.me/KomalaCpiranTv

اشتراک در شبکه های اجتماعی: