بیانیه کانون صنفی معلمان ایران (تهران) درباره حکم محکومیت بدوی محمد_حبیبی، رسول بداقی، جعفر ابراهیمی
یکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱
دور از انتظار نیست/ نبود؛ سناریویی که پس از طی مراحل پیشتولید، در اردیبهشت گذشته کلید خورد، به احکامی اینچنین بیانجامد و ادامه یابد.
سالهاست این رویه ایجاد ترس از تشکلها، با قربانی کردن برخی فعالان شناخته شده، ادامه دارد و شگفت آن که هربار با محبوبیت بیشتر قربانیان، مرحلهای دیگر را پشت سر گذاشته است. دو اقدام موازی در طی این سالها در پیش گرفته شده، استفاده از تمهیدات متعدد با ابزارهای شبه قانونی و غیرقانونی برای پایین نگاه داشتن دستمزد و حقوق معلمان و کارگران؛ به موازات آن تلاش برای نابودی، ناکامی یا مهار تشکلهای مستقل حامی حقوق آنان.
جملههای پایین در روزهای اخیر از طرف چندین وکیل در پروندههای مختلف گفته و نوشته شده است. نه تنها در این روزها بلکه در این سالها این جملات برای ما جملههای آشنایی شدهاند؛ حاکی از روند واقعی سیر پروندهها و پرونده سازیهای مختلف فارغ از آن چه در قوانین جاری همین کشور و همین حکومت آمده است.
« در رای صادره، مشخصا عنوان شده؛ همراهی با اشخاص معلومالحال! در حالی که ما در دادگاه، مصرا بر این موضع بودیم که این اقاریر از افراد … نباید مورد استناد قرار بگیرد. »
«علیرغم نقص در پرونده و ایرادهای گزارش نهاد امنیتی، شعبهٔ … دادگاه انقلاب تهران… را به اتهامهای «فعالیت تبلیغی علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور»، به مجموعاً … محکوم کرد. »
« ما هیچگونه اطلاع دقیق و مستندی از وضعیت پرونده نداریم. هیچگونه اطلاعرسانی مشخص و معینی به ما نمیشود؛ نه به ما و نه به خانوادهشان. ما بارها و بارها جلوی دادسرای اوین رفتهایم، بارها با ضابط قضائی تماس گرفته شده؛ اما هیچ پاسخ روشنی نمیدهند. در واقع اصلا پاسخی نمیدهند….»
«همان اتهامات تکراری است که به همه بازداشتشدگان زدهاند «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و… همین اتهامات که یک تفسیر عام از آن کردهاند و به هرکسی که بخواهند پروندهای برایش ایجاد کنند، میچسبانند.
متأسفانه الان در رویه قضائی، ما با آرای بسیاری مواجهیم که در پروندههای «انفرادی»، افراد به اتهام ارتکاب «اجتماع و تبانی» مجرم شناخته شده و محکوم میشوند. »
« یکی دیگر از سؤالات ما از مسئولان قضائی پرونده این است که اگر تحقیقات تمام شده، پس ادامه بازداشت… چه توجیه منطقی و قانونیای دارد؟»
تمامی موارد حاکی از حاکمیت نهتنها بیقانونی، که بیاخلاقی و زورمداری است. نتیجه را هم این روزها در جو بشدت ملتهب جامعه و اعتراضات پیاپی شاهدیم. و البته نمودهای دیگر این بیقانونی را در هجوم به دانشآموزان و دانشجویان در مدارس و دانشگاهها، تحت فشار قرار دادن مدیران باشرفی که از دانشآموزان حمایت میکنند، بازداشتهای گسترده دانشآموزان، معلمان، دانشجویان، روزنامهنگاران، وکلا، نویسندگان، فعالان حقوق زنان و کارگران، پزشکان و… میبینیم. تا بار دیگر در ضدیتی آشکار با عقلانیت، نشان داده شود، که قرار است در بر همان پاشنه بچرخد! تا بار دیگر تجربه کنیم که تمامیتخواهان، صم بکم عمی فهم لایعقلون….
کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
۷ آبان ۱۴۰۱