سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ | 11 - 02 - 2025

Communist party of iran

بیانیه پلنوم هشتم کمیته مرکزی کومە له در مورد اوضاع سیاسی ایران و وظایف فعالین کومە له در کردستان قسمت دوم

در حالی که حکومت اسلامی به بن بست رسیده است، همه جناح های آن رمز بقای نظام اسلامی را تکیه بر استراتژی سرکوب می دانند. افزایش ۲۰۰ در صدی بودجه نیروهای امنیتی و ارگانهای سرکوب تحت عنوان افزایش بودجه دفاعی کشور، اختصاص صدها میلیارد تومان به طرح فوق ارتجاعی و زن ستیزانه برپایی کلینیک های مقابله با بدحجابی، افزایش موج اعدام ها به ویژه اعدام زندانیان سیاسی و تداوم بگیر و ببند فعالین جنبش های اجتماعی به روشنی جایگاه سرکوب در استراتژی بقای رژیم جمهوری اسلامی را نشان می دهند. اما تجربه تمام حکومت های دیکتاتوری و تجربه سقوط دیکتاتوری بشار اسد  در سوریه بار دیگر نشان داد که با تکیه کردن بر استراتژی سرکوب نمی توان حکومت اسلامی را از سرنوشت محتوم سرنگونی نجات داد.

زیر فشار این بحران ها و بن بستی که رژیم جمهوری اسلامی در آن گرفتار آمده است، بسیار محتمل است که سران رژیم و کادر رهبری سپاه پاسداران خود را برای سازش بزرگ با دولت آمریکا بر سر برنامه هستەای آماده کنند. سازش در توازن قوایی که رژیم  اهرم فشار” محور مقاومت” را از دست داده، عدم قدرت بازدارندگی اش در برابر حملات اسرائیل آشکار شده و در داخل ایران هم با تنگناهای زیادی روبرو شده است. با آغاز دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ در واشنگتن، راست ترین بخش از اپوزیسیون  بورژوایی ایران که امید بستن به دخالت قدرتهای سرمایه داری خارجی همواره یکی از ارکان استراتژی آنان بوده است، به تهدیدات و فشارهای حداکثری ترامپ علیه جمهوری اسلامی امید بسته و تحرک تازه ای پیدا کردەاند.

اینها در حالی ترامپ این نماد توحش سرمایه داری و زن ستیزی و مهاجر ستیزی را به عنوان قهرمان صلح پایدار و حامی آزادی، آشتی و ثبات در ایران و کردستان معرفی می کنند که تجربه لشکرکشی آمریکا به افغانستان و عراق و ساقط کردن رژیم های طالبان و صدام و ساقط کردن قذافی در لیبی توسط جنگنده بمب افکن های ناتو غیر از ویرانی، آوارگی، بی ثباتی و فقر و رشد جریانهای بنیادگرای اسلام سیاسی ارمغانی در پی نداشته است. اما بخش اصلی اپوزیسیون بورژوازیی ایران را طیف گسترده و رنگارنگ جمهوری خواهان لائیک و سکولار در واقع سوسیال دمکراتها و نئولیبرال های طرفدار غرب تشکیل می دهند. این بخش از اپوزیسیون بورژوایی که با تکیه بر گرایش راست در درون جنبش های اجتماعی استراتژی خود را پیش می برند، در کردستان نیز احزاب ناسیونالیست را پایه نفوذ سیاست های خود می دانند. این بخش از اپوزیسیون به اعتبار همین پایه اجتماعی که دارند، حریف اصلی جنبش چپ و سوسیالیستی در مبارزه برای تعیین سرنوشت قدرت سیاسی در تحولات آتی هستند.

پاشنه آشیل این بخش اپوزیسیون بورژوایی ایران همان برنامەهای اقتصادی آنان است. اینها در حالی می خواهند با پیروی از الگوی اقتصادی نئولیبرالیسم مناسبات سرمایەدارانه ایران را حفظ  و رشد و توسعه اقتصادی را وعده می دهند، که حکومت اسلامی بیش از چهار دهه است با تکیه بر همین مناسبات طبقاتی و همان الگوی مورد نظر آنها و ارزان سازی نیروی کار کارگران، نان و کار و آزادی و زندگی انسانها را به گرو گرفته است. برنامه این بخش از اپوزیسیون برای رشد و توسعه اقتصادی ایران تشدید استثمار و تداوم ارزان سازی نیروی کار و بی حقوقی کارگران و دسترسی به بازارهای جهانی با تکیه بر حمایت قدرت های غربی برای فروش کالاهای ارزان است. آنها می خواهند یک حکومت سرمایەداری مستبد غیر دینی را جایگزین حکومت اسلامی کنند. وعده های دروغین این بخش از اپوزیسیون در مورد آزادی های سیاسی و رفاه اجتماعی  و برابری زن و مرد، در تناقض و تضاد اساسی با برنامەهای اقتصادی و نقشه های راهبردی آنان برای حفظ مناسبات سرمایەداری قرار دارد.

رژیم جمهوری اسلامی راهی برای برون رفت از بحران های عمیق اقتصادی، سیاسی و حکومتی پیش رو ندارد. در این شرایط، نه فقط تجربه خیزش های دی ماه ۹۶، آبان ۹۸ و خیزش انقلابی ۱۴۰۱، بلکه تجربه تمام انقلاب ها در قرن بیستم و خیزش های انقلابی در قرن بیست و یکم نشان دادەاند، در شرایط امروز ایران اعتصابات سراسری کارگران در مراکز کلیدی تولید و خدمات با تلفیق خواستەهای اقتصادی و سیاسی که به ستون فقرات اعتصاب عمومی سیاسی تبدیل شده باشد، محتمل ترین سیر پیشروی مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. طبقه کارگر برای تأمین رهبری خود بر جنبش انقلابی جهت سرنگونی حکومت اسلامی، لازم است با تکیه بر فعالین رادیکال و سوسیالیست جنبش طبقاتی خود ملزومات آن را فراهم آورد. جنبش اعتصابی و اعتراضی کارگران با میانگین دو هزار اعتصاب و تجمع اعتراضی در سال، بستر بسیار مناسبی برای فراهم آوردن این ملزومات است.

طبقه کارگر ایران بر متن این جنبش اعتراضی به ویژه در طی دو دهه گذشته نسلی از رهبران را پرورده و به جلو صحنه آورده، با ایجاد کمیته های کارخانه، کمیتەهای اعتصاب و برپایی مجامع عمومی جوانەهای شوراهای تودەای کارگری را رشد و پرورش داده است. از آنجا که دیوار چین-ی در بین کمیتەهای کارخانه و کمیتەهای اعتصاب و شوراهای کارگری وجود ندارد، با بهبود باز هم بیشتر موازنه قدرت به سود جنبش کارگری، شوراهای کارگری می توانند ایجاد گردند. در دوره گذار کنونی و تا ایجاد شوراهای کارگری و در راستای شکل دادن به رهبری سراسری لازم است آن بخش از فعالین و پیشروان جنبش کارگری که رابطه ارگانیک و زنده ای با کانون های مبارزات بخش های مختلف طبقه کارگر دارند، در پیوند و همکاری با هم نهادی مانند شورای هماهنگی فعالین بخش های مختلف جنبش کارگری را ایجاد کنند و از این طریق تا حدودی خلاء نبود تشکل های طبقاتی و توده ای کارگران را برای رهبری جنبش کارگری پر کنند.

در زمینه سیاسی و در راستای تأمین ملزومات امر رهبری، طبقه کارگر لازم است علاوه بر خواستەهای طبقاتی خود پرچم خواستەهای دمکراتیک همه جنبش های پیشرو اجتماعی موجود در جامعه مانند جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبش انقلابی کردستان، جنبش مبارزه علیه مجازات اعدام، جنبش دفاع از محیط زیست، جنبش مادران دادخواه و … را در دست بگیرد. فعالین سوسیالیست دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی در سطح سراسری لازم است در همین راستا امر سازمانیابی این جنبش ها و شکل دادن به رهبری سراسری را در اولویت فعالیت های خود قرار دهند. 

بازنشر: تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له
https://alternative-shorai.tv (https://alternative-shorai.tv/)
https://cpiran.org
https://komala.co
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
https://t.me/KomalaCpiranTv

اشتراک در شبکه های اجتماعی: