پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳ | 26 - 12 - 2024

Communist party of iran

بیانیه مشترک بازنشستگان: سالگرد طلوع انقلاب زن، زندگی، آزادی

تزهائی درباره انقلاب:
از آغاز تلاطمات سیاسی بزرگی که از ۲٥ شهریور ۱٤۰۱ جامعه، منطقه و جهان را تحت تاثیر قرار داد یکسال گذشت.
۱- انقلاب اجتماعی که جرقه ی آن با قتل حکومتی مهسا امینی زده شد برآیند مبارزات طولانی ، مصائب و هزینه های سنگین و تجربیات بیش از چهل سال انقلاب به فرجام نرسیده ۱۳٥۷ است که در قامتی نوین متاثر از شرایط امروز و نسل پرورش یافته در جهان کنونی با اعلام اینکه : « دیگه تمومه ماجرا» عروج کرد و آزادى خواهى ، معیشت توام با رفاه عمومی، برابرى طلبى ، مدرنیسم و سکولاریسم را به صف کشید.
۲- نیروی محرکه انقلاب در پایه ای ترین سطح ، معیشت و وضعیت غیرقابل تحمل فشارهای اقتصادی ست. تقابل اجتناب ناپذیر اکثریت مردم با حکومت از سالها قبل بر سر بدتر شدن شرایط سخت زندگی در جریان بوده. سالهای زیادی ست که بخشهای مختلف نیروی کار اعم از شاغل و بازنشسته و سایر حقوق بگیران خیابانها را عرصه فریادهای مطالباتی خود کرده اند. سیاستهای ٤ دهه حکومت اسلامی جامعه را به شکاف طبقاتی عظیمی از اقلیتی صاحب قدرت و ثروت و اکثریتی فاقد قدرت و محروم از یک زندگی مناسب و بیدغدغه، تقسیم کرده است. فشارهای کمرشکن اقتصادی، فقر و فلاکت عمومی ناشی از گرانی ها، بیکاری و بی ثباتی در تامین معاش، بی افقی و نومیدی از گشایش و بهبود زندگی ، سیل مهاجرت های رو به گسترش، افزایش آمار خودکشی ها و ناهنجاریهای اجتماعی در کنار بی آبی و مشکلات زیست محیطی و اقلیمی همراه با فشارهای امنیتی-سیاسی و اجتماعی ، جامعه را به سمت تعیین تکلیف و نجات خود سوق داده است.
۳ – اندام و پیکره این انقلاب را طبقات و لایه های اجتماعی شامل : کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، اساتید، دانشجویان و دانش آموزان، فعالین اجتماعی، جنبش خلاصی فرهنگی جوانان، جنبش ضد تبعیض و ستم ملی بویژه در کردستان، سیستان و بلوچستان و مناطق عرب نشین خوزستان ، فعالین زیست محیطی ، گرایشهای متنوع جنسی رنگین کمانی و سایر اقشار اجتماعی تشکیل داده و مانند سایر انقلابات تاریخی ، موجی از همبستگیهای بینظیر در همه اقشار جامعه از جمله هنرمندان، روزنامه نگاران، ورزشکاران و چهره های مطرح اجتماعی بوجود آورد. ترانه های ماندگار و محصولات هنری انقلاب، شکوفائی و خلق آثار کم سابقه ای را در تاریخ این جامعه رقم زده است.
٤- در این مملکت و کشورهای منطقه روبنای سیاسی مطلوب سرمایه ، استبدادی، دیکتاتوری، سلطان و پادشاهی، خلیفه گری و رهبری مادام العمری ست تا بتواند ضمن ثبات در تامین و صدور انرژی، شرایط نیروی کار ارزان و خاموش را تضمین کند. برای استمرار این روبنا ، ” تمکین و تسلیم جامعه ” یک پیش شرط ضروری است و برای این منظور فرودستی زن، سیاسی ترین موضوعی ست که میتواند جامعه را به تمکین وادار کند و روبنای سیاسی استبدادی و دیکتاتوری را از تعرض جنبشهای رادیکال مصون دارد.
قوانین و سنت های ضد زن و فرهنگ مردسالارانه نیاز حاکمیت برای اقتدار سیاسی و در نتیجه بقاء است و میتواند ماهیت استبدادی و مادام العمری قدرت سیاسی را برای سود سرمایه سرپا نگهدارد. رهائی زن در این جوامع تنها رهائی نیمی از جامعه نیست، بلکه رهائی کل جامعه است.
٥- با توجه به رویکرد فوق، تاریخ معاصر این مملکت زنان را در یک موقعیت تاریخی زیرو رو کننده ای قرار داده است. زنان در صف مقدم رهائی جامعه قرار گرفته اند. این پدیده صرفاً نه بخاطر معرفت و روشن بینی یا آگاهی زنان بلکه یک موقعیت تاریخی اجتناب ناپذیر ناشی از الزامات سیاسی حکومت سرمایه (در کشورهای شرق زده زیر سلطه اسلام سیاسی) با منافع عموم مردم است که زنان را در این موقعیت قرار داده است. شناخت این جایگاه، جنبه نظری مهمی دارد.
افکار عمومی بطور طبیعی متوجه این موقعیت شده ، مصمم وبا اشتیاق پشت انقلاب زن، زندگی، آزادی که عروج یک انقلاب اجتماعی برای آزادی، رفاه، و برابری ست قرار گرفته است.
٦- پرتو و شعاع این رویداد تاریخی علیرغم فراز و فرودهایش ، فراتر از جامعه ی مبداء، در پهنه ی جغرافیای خاورمیانه و بشریت متمدن دیده ، شنیده، استقبال و حمایت شد.
همبستگی جهانی و مشارکت بینظیر ایرانیان مهاجر در سازماندهی اعتراضات مکرر و گسترده و برپائی تجمعات در ده ها وصدها شهر مهم جهان مخصوصاً تظاهرات باشکوه یکصدهزارنفری دربرلین ، دیوار استبداد و دیکتاتوری را لرزاند و ارتفاع انقلاب و ابعاد جهانی آنرا بالاتر کشاند.
۷- حکومت با درک این جایگاه و نقشی که مضمون مدرن انقلاب نه تنها در تغییر قدرت سیاسی کنونی بلکه در محو تمامی اشکال مختلف ستم و تبعیض و تغییرات بنیادین در پایگاه های سنتی و فرهنگ حاکم را خواهد داشت وسیعترین و بیرحمانه ترین نوع سرکوب تاریخ این مملکت را تا حد مسموم کردن کودکان دختر در مدارس سازمان داد.

کشته شدن بیش از ٥۰۰ نفر که بیش از ۷۰ نفر از جانباختگان را کودکان و نوجوانان زیر ۱۸ سال تشکیل دادند با بیسابقه ترین نوع احضار و بازداشت و حبس و پرونده سازی های سیاسی و صدور احکام ظالمانه، عجیب و غیرحقوقی همراه با شکنجه و تجاوز و محرومیت های اجتماعی و فشارهای شدید تر بر زندانیان و خانواده های جانباختگان و هرآنچه که میتوانست و میتواند تمام قد علیه انقلاب بکار گرفت. اما غولی که از شیشه بیرون آمد دیگر قابل بازگشت به جای قبلی اش نیست.
۸ – علیرغم این درجه از سرکوب ها اما فشار خردکننده انقلاب از پائین، دهانه شکاف همیشگی در بالا را بازتر و عمیق تر کرد. به جرئت میتوان گفت که هیچ موضوع سیاسی اجتماعی و معیشتی نتوانست شکاف حکومت را تا این درجه باز و آشکار کند. صداهائی از درون حاکمیت علیه هسته اصلی قدرت شنیده شد و ریزشی را موجب شد که بیسابقه است. شدت انتقادها آشکارا از هشدار به سیاست ” خودبراندازی ” تا اعلام پایان عمر حکومت پیش رفت و صفوف قدرت را کوچکتر و سر درگم تر کرد.
۹ – چنین انقلاب مدرن و مردمی علیرغم همراهی بشریت متمدن با آن، اما نمیتواند مورد حمایت قدرت های بزرگ غرب و شرق و مخصوصاً حکام خاورمیانه قرار گیرد. چنین انقلابی در دل جغرافیای سیاسی منطقه بویژه با هژمونی زنانه ، اتوریته سیاسی و در نتیجه منافع اقتصادی و معادلات بیش از یکصدساله ی آنان را بهم میریزد. جهان قدرتمند حکومت ها علیرغم ادعاهای پوچ و بی ثمرشان حتی نخواستند فیلترینگ اینترنت را خنثی و گردش آزاد اطلاعات را برای جامعه بپا خواسته ایران فراهم کنند.
علیرغم این موانع انقلاب زن، زندگی، آزادی در صورت رشد و اعتلاء ظرفیت آن را دارد که مسیر تاریخ بشر را همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر تغییر دهد.
۱۰- تجربیات پرهزینه اما غنی سالهای اخیر مخصوصاً آموخته های سیاسی این یکسال براستی نشان داد که ما میتوانیم با اتکاء به نیرو و اراده خود منشا تغییرات مهمی شویم. روابط و مناسبات بین الملل برای تغییرات زندگی مردم هیچ کشوری ساماندهی نشده. استراتژی حکومت ها حفظ وضع موجود است، مگر اینکه مردمانی خود تصمیم به تغییر شرایط زندگیشان بگیرند. ظرفیت ها و توانائیهای نهفته ی در مردم متحد فوق العاده است. ما همچنین، مردم کشورها و بشریت متمدن و آزادیخواه را در کنار خود داریم.
علیرغم افت مبارزات و جنگ و گریزهای خیابانی و سرکوب خونین پائیز گذشته اما در سالگرد انقلاب ، فضای جامعه دور تازه ای از برآمد انقلاب را گواهی میدهد. جامعه پخته تر به طرف اعتلای انقلابی میرود و شرایط به نقطه بی‌بازگشتی رسیده است.
در اولین سالگرد انقلاب و با اتکا به تجارب ٤ دهه گذشته قطعا خواهیم توانست دستاوردهای تعیین کننده ای داشته و مطالبات خود را پیگیرانه تر به پیش ببریم چرا که چاره رهائی در اینست که تا پایان بایستیم.

  • شورای بازنشستگان ایران
  • کانون گفتگوی بازنشستگان تأمین اجتماعی
  • گروه بازنشستگان تأمین اجتماعی تهران
    ۲۱ شهریور ۱٤۰۲

اشتراک در شبکه های اجتماعی: