بیانیه سیزدهم جمعی از سوسیالیستهای کردستان: استراتژی اصلی جمهوری اسلامی در رقابت ارتجاعی با اسرائیل، پیروزی خون بر شمشیر است!
سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
بعد از عملیات ۷ اکتبر پارسال، شاهد جنگی خونبار در خاورمیانه هستیم این عملیات تروریستی هیچ ربطی به ارادهی برحق مردم فلسطین برای حق تعیین سرنوشت خودشان نداشت بلکه در خدمت اراده، منافع و مصالح جمهوری اسلامی قرار داشت. حماس به عنوان یک نیروی نیابتی رژیم اسلامی مجری این عملیات بود تا با راه انداختن یک جنگ فرسایشی اسرائیل را به ارتکاب نسلکشی و جنایت جنگی در فلسطین ترغیب کند و از این طریق هم برای «مقاومت» کذایی جنبش اسلامی اعتبار و مشروعیت بخرد هم دولتهای مرتجع عربی در خاورمیانه را تحت فشار افکار عمومی و جنایات ضد بشری نتانیاهو، از عادی سازی روابط با فاشیسم اسرائیلی بازدارد.
اسرائیل نیز با گسترش جنگ جنایتکارانه و تلاش برای کشاندن جمهوری اسلامی به جنگ مستقیم، سیاست منزوی کردن این رژیم را در جهان اتخاذ کرد و همزمان به بهانهی این حمله غزه را با خاک یکسان کرد و فاجعهای انسانی را در فلسطین و لبنان رقم زد. در این میان برخی از نیروها با گستاخی آشکار به حامیان یکی از قطبهای ارتجاعی پیوستهاند و برخی دیگر که انتظار میرفت موضعی مستقل داشته باشند، شرمگینانه و بزدلانه به زائده و دنبالچهی صفوف اسرائیل یا به اصطلاح «محور مقاومت» تبدیل شدهاند، بدون آنکه حاضر باشند تاوان این موضعگیری ارتجاعی را پرداخت کنند.
زیان دومیها که نقاب بر چهره دارند به مراتب بیشتر است؛ آنها هم خاک در چشم تودهها میپاشند، هم بزدلانه و با دروغ گفتن از زیر بار هزینههای موضعگیریشان فرار میکنند. اما استراتژی اصلی جمهوری اسلامی در رقابت ارتجاعی با اسرائیل، پیروزی خون بر شمشیر است! مقامات رسمی جمهوری اسلامی آشکارا و به طور مکرر از سیاست «تعرض بازدارنده» سخن گفتهاند، در حالیکه هزینهی اصلی این جنگ ارتجاعی را مردم بیگناه فلسطین و لبنان پرداخت کردهاند، هر چند در این دوره پیش بینیهای رژیم اسلامی اشتباه از آب درآمد و تونلهای چند ده متری زیر زمین نتوانست جان رهبران و تروریستهای دستپروردهاش را نجات دهد. در همان ساختمانی که حسن نصرالله به هلاکت رسید شاهد کشتار صدها انسان بیگناه از جمله دهها کودک بودیم در حالیکه رژیم فاشیستی اسرائیل بی توجه به این جنایت اتفاق افتاده در مورد قدرت نقطه زنی بمبهای سنگر شکن یاوهگویی میکند و رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی نیز در مورد جنبش کذایی مقاومت لفاظی کرده و بدنهای مثله شدهی صدها انسان مظلوم را دستمایه این تبلیغات پوچ میکند.
تهدیدات انتقام جویی و وعدههای کاذب نیز تنها پس از به هلاکت رسیدن اسماعیل هنیه در تهران و حسن نصرالله تروریست مطرح شد وگرنه سالهاست که مردم فلسطین بیدفاع و بی سنگر زیر بمبهای رژیم اشغالگر اسرائیل به حال خود رها شدهاند تا آسیاب تبلیغاتی محور کذایی مقاومت با خون زنان و کودکان فلسطینی به چرخش درآید. این واقعیت با فرهنگ کربلایی عجین است و در عبارت «پیروزی خون بر شمشیر» فرموله شده است. پروفسور محمد مرندی استاد دانشگاه تهران در راستای تبلیغ چنین جنگی به پادکست قوانین جدیده (NewRulesPodcast) میگوید: یک اسرائیلی معمولی برخلاف مردم غزه و لبنان آمادگی مقابله با سختیهای جدی را ندارد. پیام واضح است، جنبش اسلامی برای رسیدن به اهداف ارتجاعی خود روی شهادتطلبی و گرسنگی کشیدن مردم ستمدیده و کودکان مظلوم غزه و لبنان حساب باز کرده است. وی در ادامهی کوبیدن بر طبل توخالی بلوف نابودی اسرائیل و به اصطلاح «مقاومت» میگوید: حزبالله می تواند اقتصاد اسرائیل را نابود کند.
و ادامه میدهد که ایران میتواند ۲۰۰۰ فروند پهپاد و موشک را در یک موج به سمت اسرائیل شلیک کند و میتواند موج به موج این موشکها را شلیک کند. «وعدههای کاذب» تمامی ندارد. البته پیشبینیهای اسرائیل نیز در مورد دسترسی سهل و آسان به اهداف جنایتکارانهاش اشتباه از آب درآمد، این جنگ عملا اسرائیل را در آستانهی فروپاشی اقتصادی قرار داده است. اخیرا چس فریمن دستیار سابق وزیر دفاع آمریکا در این رابطه گفته است: ۵۰۰۰۰۰ اسرائیلی از ۷ اکتبر مهاجرت کردهاند، بیش از ٦۰۰۰۰ کسب و کار کوچک اسرائیلی اعلام ورشکستگی کردهاند و ٦۰ درصد از پناهندگان شمال اسرائیل قصد بازگشت ندارند.
رجزخوانیها با وجود ناکامی طرفین و با هدف حفظ و تشدید فضای جنگی ادامه دارد. بخش زیادی از لفاظیهای طرفین علیرغم ظاهرنماییهایی که میکنند، در حقیقت خطاب به یکدیگر نیست و بیشتر مصرف داخلی دارد. پراکندن ترس و وحشت و نفرت و گرانی در بین تودهها از اهداف اصلی جنگ روانی علیه مردم است. خامنهای روز یکشنبه در نخستین موضع گیری خود نسبت به حملهی اسرائیل به ایران گفت: شرارت دو شب پیش رژیم صهیونیستی نه باید بزرگنمایی شود و نه کوچکانگاری. باید خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی به هم بخورد. این که حملهی اسرائیل نباید کوچک انگاری شود ارسال پیامی ملتمسانه به آمریکا است تا شرایط را برای «نرمش قهرمانانه» فراهم کند و جلوی افسارگسیختگی اسرائیل را بگیرد. اما زمانی که صراحتا میگوید نباید بزرگنمایی شود در واقع میخواهد توقعات بسیجیها و حزباللهیها را پایین بیاورد و ناتوانی خود را در جنگ مستقیم با اسرائیل پنهان کند. عملیاتهای «وعدهی کاذب» ۱ و ۲ و ۳ و… نیز حاوی همین دو پیام داخلی و خارجی است. اما مردم ایران سیاستهای جنایتکارانهی جمهوری اسلامی را شناختهاند و بار دیگر هرگز، مانند جنگ ارتجاعی صدام و خمینی، به گوش دم توپ حاکمیت تبدیل نخواهند شد.