بیانیه اتحاد سراسری بازنشستگان ایران علیه سلب مالکیت سرمایه های بینالنسلی کارگران و فروش بانک رفاه
پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲
درخواست غیرقانونی فروش بانک رفاه کارگران را از سوی هر شخصیت و نهاد محکوم می کنیم.
درخبرها آمدهاست که آقای محمد اسدی (رییس کانون عالی کارگران بازنشسته تامین اجتماعی) در روز گذشته در مراسم تجلیل از بازنشستگان نمونه کشور – مراسمی تشریفاتی و بی معنا- درحضور آقای مخبر، معاون رییس دولت، بانک رفاه کارگران را متعلق به سازمان تامین اجتماعی دانست و اظهار داشت: با این وجود به دنبال خصوصی کردن این بانک هستند که ما پیشنهاد داریم سهام این بانک به بازنشستگان تأمین اجتماعی واگذار شود.
این اولین بار نیست که مدیران کانونها، با “خودعالم- پنداری” گمان میکنند چون بر صندلی مدیریت کانونها نشستهاند، حق دارند هر حرف و مطلبی که از ذهن آغشته به سودورزی و رانتخوار آنها می گذرد، به نمایندگی از سوی بازنشستگان و بدون هیچگونه نظر خواهی بیان کنند.
اظهارات آقای اسدی درمورد بانک رفاه کارگران به قدری نادرست و غیرقانونی و انحرافی است که برای رد آن به بحث و استدلالهای حقوقی نیاز نیست. اما ابتداییترین حدود نمایندگی در یک جمله خلاصه میشود: نماینده در هر تشکل، وکیل تام الاختیار و فعال مایشاء انتخابکنندگان نیست.
به اعتبار صاحبانِ حق در این موضوع اعلام میداریم :
یکم: با یادآوری این حقیقت که بانک رفاه کارگران به سازمان تامین اجتماعی تعلق دارد و هیچ دولت ومقامی حق خصوصی سازی، یا واگذاری آن به غیر را ندارد و هرگونه اقدام درمورد فروش سهام بانک رفاه کارگران ولو درحد بسیار جزئی، خیانت در امانت، تجاوز و غارت اموال سازمان تامین اجتماعی محسوب میشود.
بانک رفاه کارگران به سازمان تامین اجتماعی تعلق دارد که تمام اموال سازمان بطور بینالنسلی به میلیونها کارگر و بازنشسته کشور تعلق دارد.
مادام که مدیریت مجموعه سازمان تامین اجتماعی (منابع، شرکتها و بانک رفاه کارگران) با تشکلهای عالی کارگران و بازنشستگان نیست ، هر دولت مستقر، جز اداره و مدیریت ونظارت بر رعایت قانون تامین اجتماعی را ندارد.
دوم: اساسا اموال سازمان تامین اجتماعی، بعنوان بزرگترین سازمان تامین اجتماعی بینالنسلی، نمیتواند با هیچ توجیهی مشمول هیچگونه واگذاری ازخصوصیسازی و مولدسازی گردد. تصمیم بر فروش بانک رفاه کارگران، تصمیمی غیرقانونی خواهد بود که کارگران و بازنشستگان و اقتصاددانان دلسوز بر خطا و غیر قانونی بودن آن از سالهاست اعتراض کرده و خواهان لغو این تصمیمات بوده و هستند .
سوم: متاسفانه سالها است شاهدیم افراد، محافل و تشکلهایی خود را منتخب و نمایندگان کارگران یا بازنشستگان ایران اعلام میکنند (خانه کارگر و مدیران کانونهای کارگران بازنشستگی ازجمله این محافلاند)، با تفکرات ناخالص کارگری، عموما با سوء استفاده از عدم حضور و وجود اتحاد تشکلهای واقعی و قدرتمند کارگری مانند اتحادیهها و سندیکاها و از بیقانونی و سانسور حاکم درباره اخبار و رویدادهای کارگری، نظرات ضد کارگری خود را به دولت و مجلس ارائه میکنند. طبقه کارگر ایران بخصوص کارگران بیمه شده تامین اجتماعی، تاکنون ضرر و زیانهای زیادی را از سوی این محفلها متحمل شده است. مجلس قانونگزار و ناظر شورای اسلامی از نمایندگان کارگری خالی است، شورای عالی کار، شورای غیر دموکراتیک و فاقد آرای تعیین کنندهی کارگری است، شورای عالی تامین اجتماعی منسوخ و به جای آن هیات امنا با اختیارات غیرقانونی حکمفرماست. آقای اسدی، (رییس کانون عالی بازنشستگان) نیز ازجمله این اشخاص است. ایشان ظاهراً با فروش بانک رفاه مخالفت کردهاند اما بلافاصله برای چندمینبار گفتهاند که بانک رفاه را به بازنشستگان بفروشید! چنان که آقای حسن صادقی از سران خانه کارگر و همراه با سران کانون کارگران بازنشسته تهران، خواستار فروش بانک رفاه کارگران به کارگران و بازنشستگان شدند! این اظهارات فاقد اعتبار حقوقی و سوء استفاده از موقعیت به اصطلاح نمایندگی است. ما به شدت این گرایش فرصتطلبانه و رانتخوارانه ناشی از موقعیت نمایندگی را محکوم می کنیم.
چهارم: گذشته از غیرقانونی و خطرناک بودن درخواست فروش بانک رفاه کارگران به کارگران و بازنشستگان آن هم در بالاترین سطوح کانونهای بازنشستگی، این اشخاص با این مواضع نشان میدهند که بر خلاف ادعایشان با فروش بانک رفاه کارگران موافقند به شرط آن که بخشی از سهام بانک به بازنشستگان و کارگران فروخته شود! از آنجا که این اشخاص منتخب کارگران و نمایندگان تشکلهای واقعی کارگری نیستند همان نسخههایی را برای اموال کارگران میپیچند که طرفداران خصوصیسازی سر سپرده به بانک جهانی نوشتهاند.
کارگران بیمه شده تامین اجتماعی حق دارند و میتوانند این نمایندگان غیر واقعی و دستچین شده را به خاطر این اظهارات ضد کارگری استیضاح کنند!
پنجم: قطعا درخواستهایی چون فروش بانک رفاه کارگران به کارگران و بازنشستگان توسط سرانِ خانه کارگر یا کانونهای کارگران بازنشسته که ارتباطهای نزدیکی به خانه کارگر دارند، از روی سادگی و بیخبری این اشخاص نیست. این اشخاص، بعضا خود کارخانه دار بوده و شرکت دارند که متاسفانه خواستهای شخصی و طبقاتی خودشان را امروز به نام کارگران و بازنشستگان مطرح میکنند.
برای آنها اهمیتی ندارد که تنها بانک متعلق به ۲۰ میلیون کارگر بیمه شده و بازنشسته تامین اجتماعی، به یغما و تاراج خصوصیسازی رود بلکه تمایل دارند بخشی از این یغماگری مانند خصوصی سازیهای کشور به آنها برسد.
ششم: طبقه کارگر ایران سالها است که شاهد غارت و تاراج اموال خود و مردم ایران توسط دولتمردان با حمایت محافل دولت ساختهای چون خانه کارگر است. تنها تشکلهای واقعی کارگری و بازنشستگی مانند سایر کشورها میتواند مانع این تاراج و غارتگریها شود.
ما ازهمهی کارگران و بازنشستگان و بیمه شدگان در سازمان تامین اجتماعی درخواست داریم با تمام قوا مانع اجرایی شدن نظرات ضدکارگری سران خانه کارگر و کانونهای بازنشستگی درمورد فروش بانک رفاه کارگران شوند. ما تاکید داریم بدون ایجاد تشکلهای مستقل و واقعی اعم از کانونهای بازنشستگی یا سندیکاها و اتحادیههای واقعی کارگران، همواره خطر تجاوز به سازمان تامین اجتماعی و سلب مالکیت آن از سوی دارندگان قدرت در هر مقام و نهاد و موقعیت وجود دارد. ما از همهی کارگران و بازنشستگان دعوت می کنیم برای تامین حق تعیین سرنوشت خود و فرزندانشان با تمام قوا به ایجاد تشکلهای واقعی اقدام کنند.
١٧بهمن ۱۴۰۲
اتحاد سراسری بازنشستگان ایران