بیانیهی کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران در مورد انشعاب جناح راست از حزب کمونیست ایران و کومهله
پنجشنبه ۲۸ دی ۱۴۰۲
۲۶ دی ماه ۱۴۰۰
۱۶ ژانویه ۲۰۲۲
اختلافات سیاسی و تشکیلاتی و بحرانی که از چند سال پیش بخشهای مختلف تشکیلات حزب کمونیست ایران و کومهله را عملاً به دو قطب و جناح متمایز از هم تقسیم کرده بود، اکنون و با تصمیم و اقدام عملی رهبری جناح راست برای برگزاری کنگره جناحی کومهله به آخرین مرحله خود رسیده است. کمیته مرکزی کنونی کومهله با برگزاری کنگره جناحی و با ممانعت از شرکت کلیه اعضائی که به جناح چپ تشکیلات تعلق دارند در پروسه انتخابات این کنگره به بهانه واهیِ درست کردن تشکیلات موازی، عملاً انشعاب و جدائی خود از حزب کمونیست ایران و از کومهله بهعنوان سازمان کردستان این حزب و از سنتهای پیشرو و انقلابی تاکنونی این جریان را اعلام و عملی کرده است.
کمیته مرکزی حزب با اعتقاد به اینکه جریان ما ابزار مبارزه کارگران و مردم زحمتکش و ستمدیده است، آنها حق دارند در سرنوشت آن دخیل باشند و در جریان مسائل و مشکلات آن قرار بگیرند، طی چند سال گذشته در مقاطع مختلف و علیرغم کارشکنیهای جناح راست تلاش کرد از طریق رسانههای حزبی افکار عمومی و بهویژه فعالین جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی را در جریان ماهیت واقعی اختلافات و سیمای سیاسی بحران درون حزب قرار دهد.
وجود اختلاف نظر سیاسی در حزب کمونیست ایران و کومهله که با رشتههای مختلف به جامعه مربوط هستند و بهویژه در کردستان از یک موقعیت اجتماعی برخوردارند، همواره بخشی از موجودیت این جریان بوده است. وجود اختلاف نظر سیاسی و پیچیدگیهای آن از این حقیقت ساده سرچشمه میگیرد که جامعه به طبقات متضاد، با جنبشهای اجتماعی و گرایشات فکری و سیاسی و سنتهای مختلف تقسیم شده است. طبقات در جامعه سرمایهداری در حالت تعارض و تخاصم دائمی و وقفهناپذیر، گاه پنهان و گاه آشکار و در حرکت و پویایی قرار دارند. بر متن تضاد و کشمکش طبقات جنبشهای اجتماعی و سیاسی با اهداف متفاوت بر پا میشوند. احزاب سیاسی که بر بستر این جنبشهای سیاسی و اجتماعی شکل میگیرند نقش عمدهای در تعارض دو طبقه اصلی جامعه و تکامل این مبارزه ایفا میکنند و خود نیز به ناگزیر این جدالها را در اشکال مختلف نظری، سیاسی و سبک کاری در درون خود منعکس میکنند. بافت و موقعیت اجتماعی خاصی كه احزاب سیاسی پیدا میکنند، بیانگر مراحل تكامل مبارزه همین طبقات اجتماعی است. بنابراین تمام مسئله بر سر این است که جریان کمونیستی چگونه از درون مجادلات سیاسی و کشمکشی که تا حدود زیادی بازتاب جدالهای واقعی درون این جامعه است، منافع حرکت تاریخی طبقه کارگر را نمایندگی میکند و سالم، متحد و فعال بیرون میآید.
با این درک از ریشه و جایگاه اختلاف نظر سیاسی در درون حزب و جهتگیریها بود که در سالهای اخیر مدام رفقای رهبری حزب، جناح مقابل را که با برخی از مبانی فکری و خط رسمی حزب اختلاف داشتند و به مناسبتهای مختلف این اختلافات را در درون تشکیلات مطرح کرده و به اجرا در آورده بودند، را ترغیب میکردیم تا دیدگاههای خود را در سطح علنی هم به معرض قضاوت بگذارند. متأسفانه این رفقا بجای روشن کردن جنبههای سیاسی، فکری و برنامهایِ اختلافات خود با حزب، و به معرض قضاوت قرار دادن آن در سطح علنی و پاسخ دادن به ابهامات و سؤالات پیرامون آن روشهای دیگری در پیش گرفتند. آنها در مقابل، طی کمپینهایی که در بخشهای مختلف تشکیلات بهراه انداختند مدافعان پیگیر برنامه و استراتژی و مبانی فکری حزب و کومهله را به جریانهای سیاسی بیرون از حزب منتسب کردند، ما را متهم کردند که میخواهیم کومهله را تضعیف و اردوگاه آن در کردستان عراق را جمع کنیم، اتهام کودتا علیه دبیر اول کومهله را مطرح کردند و با این نوع کمپین و گرد و خاکی که به پا کردند، فضای سیاسی درون تشکیلات را مسموم کرده تا اهداف تشکیلاتی خود را پیش ببرند. این جار و جنجال تبلیغاتی در حالی بود که خودشان در عمل از مبانی برنامهای و استراتژیک حزب کمونیست ایران و کومهله فاصله گرفته بودند و سیاستها و مواضعی اتخاذ میکردند که با مبانی سیاستها و تاکتیکهای حزب و کومهله خوانایی نداشت. علیرغم اینکه این رفقا روش مبارزه سیاسی خود را چگونه توجیه میکردند، روشن بود که بعضی از اعضای رهبری این جناح با موجودیت حزب کمونیست ایران و فعالیت سراسری مخالف بوده و خواهان انحلال آن بودند و ثانیا با بسیاری از مسائل برنامهای و استراتژیک حزب از جمله امکانپذیری انقلاب کارگری و تحقق سوسیالیسم در یک کشور، حاکمیت شورایی در کردستان، شیوه برخورد به احزاب بورژوایی و ناسیونالیست، تلاش برای شکل دادن به یک قطب چپ و سوسیالیستی در سطح سراسری و در کردستان، سبک کار کمونیستی و دمکراسی درون تشکیلاتی اختلاف جدی دارند.
در کادر رهبری و بدنه جناح راست وجود یک گرایش که تلاش برای انحلال حزب کمونیست و ادغام آن در کومهله را در محور فعالیت خود قرار داده است انکارناپذیر است. این در حالی است که آن شرایط اجتماعی و سیاسی که ۳۸ سال پیش ضرورت تشکیل حزب کمونیست ایران را ایجاد کردند نه تنها به قوت خود باقی هستند، بلکه تشدید هم شدهاند. طی این مدت جمعیت ایران دو برابر شده است، جمعیت خانوادههای کارگری به بیش از ۴۵ میلیون نفر افزایش پیدا کرده است. شمار کارگران صنعتی پنج برابر شده است، مسائل اجتماعی جدیدی پا به عرصه وجود گذاشتهاند، تحولات عظیمی در آگاهی کارگران و تودهها ایجاد شده است، شهرنشینی گسترش یافته و این مجموعه تحولات سیاسی و اجتماعی ما را در وضعیت کاملا متفاوتی نسبت به سالهای اول فعالیت حزب کمونیست قرار داده است. این رفقا که خواهان ادغام تشکیلات حزب در کومهله و در عمل انحلال حزب کمونیست ایران هستند در واقع از شناخت اوضاع جدید و وظایف عظیمی که در این دوره بر دوش ما قرار گرفته است عاجز هستند. در حالی که اگر کسی افق و دورنمای روشنی از پیشروی جنبش کارگری و سوسیالیستی داشته باشد، آنگاه قطعاً به تشکیلاتی چون حزب کمونیست ایران برای ادای سهم در تحقق این چشم انداز نیاز خواهد داشت. انحلال حزب کمونیست ایران آشکارا در خدمت تضعیف جنبش کارگری و کمونیستی ایران است. در عرصه کردستان و از زاویه مبارزه و زندگی مردم کردستان نیز وجود حزب کمونیست ایران و فعالیت در این قالب حیاتی است. در عصری که ناسیونالیسم به کمک همه ذخایر فرهنگی و سیاسی و برنامهای خود به تفرقه در میان صفوف کارگران متعلق به ملیتهای مختلف دامن میزند و ما هر روزه شاهد فجایعی هستیم که تحت برنامهها و خطمشیهای سیاسی ناسیونالیستی در نقاط مختلف دنیا روی میدهد، در این جا در کردستان نیز اتکا به یک حزب و سازمان سراسری و کمونیستی به طور مؤثرتری به تقویت همبستگی طبقاتی کارگران کرد و غیرکرد کمک میکند و از زاویه مصالح طبقاتی حال و آینده کارگران کرد و غیرکرد نیز ادامه فعالیت تحت نام حزب کمونیست ایران ضروری است. ما از این سنگر بهتر میتوانیم همبستگی انقلابی مردم کردستان با جنبش کارگری و جنبشهای اعتراضی و پیشرو اجتماعی در سطح سراسری برای سرنگونی جمهوری اسلامی را تقویت کنیم. فعالیت در چارچوب حزب کمونیست ایران و حضور در جبهه مبارزه کارگران و جنبشهای پیشرو اجتماعی بر علیه جمهوری اسلامی ما را در موقعیت بسیار بهتری برای خنثی کردن پروژههای بورژوازی ایران که بر علیه جنبش رفع ستم ملی در جریان است قرار میدهد. اگر تحرک احزاب و نیروهای بورژوایی کردستان در همراهی با دیگر بخشهای اپوزیسیون بورژوازی ایران برای شکلدادن به آلترناتیو حکومتی و همزمان کوبیدن بر طبل مذاکره با رژیم اسلامی برای به بیراهه کشیدن مبارزات مردم کردستان که این روزها در جریان است، را در نظر بیاوریم اهمیت کار در این عرصه را بهتر در مییابیم. و بالاخره از لحاظ ضرورت حل مسئله ملی کرد به شیوه اصولی و مفید به حال کارگران و زحمتکشان و مردم تحت ستم کردستان، کومهله در چارچوب حزب کمونیست ایران بهتر میتواند استراتژی و برنامه خود برای حل مسئله ملی را پیگیری کند. حزب کمونیست ایران مستقل از ارزیابی گذشته آن و مستقل از مسائل و کشمکشهای درونی امروزی آن، بهخاطر واقعیتهای فوق، وجودش ضروری است. اما رهبری جناح راست که کلیه اقداماتشان طی چهار سال گذشته در مسیر و در راستای انحلال حزب کمونیست ایران بوده است، اکنون فقط از موضعی تاکتیکی و اپورتونیستی و از زاویه حفظ نیرو در دل کشمکشهای درونی حزب و کومهله، خود را طرفدار بقای حزب کمونیست ایران جلوه میدهند.
یکی دیگر از محورهای مورد اختلاف با رفقای جناح مقابل، مسئله حاکمیت شورایی در کردستان و شیوه برخورد به احزاب بورژوایی و ناسیونالیست در کردستان است. در حالی که بر اساس سند استراتژی کومهله در کردستان یکی از پیششرطهای تحقق حاکمیت شورائی مردم در کردستان عقیم گذاشتن تلاشهای احزاب بورژوایی در کردستان برای جایگزین کردن نهادهای حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی با ارگانهای فوق مردمی بورژوازی محلی است، رهبری جناح مقابل به دستیابی به توافق با احزاب ناسیونالیست آنهم در جزئیات بر سر پروسه واگذار کردن حاکمیت به مردم تأکید میکنند. در حالی که تجربه تاریخی بارها و بارها نشان داده است که حاکمیت مردم و به زعم ما حاکمیت شورائی مردم در کردستان فقط و فقط میتواند محصول یک جنبش تودهای از پایین باشد. یعنی همان جنبش و خیزش تودهای در شهرهای کردستان که جلوهای از آن را در خیزش آبان در بسیاری از شهرهای کردستان شاهد بودیم میتواند موجبات سقوط و از هم پاشیدن نیروها و پایههای حاکمیت جمهوری اسلامی در کردستان را فراهم آورد و به اشغالگری آن در کردستان پایان دهد. فقط چنین جنبشی برخاسته از اعماق جامعه قادر خواهد شد در دل خود نهادها و ارگانهای حاکمیت تودهای را در شهرها و روستاهای کردستان برپا کند و با سازمان دادن یک ساختار قدرت سیاسی برای اداره و مدیریت جامعه پیروزی خود را قطعیت بخشد. در دوره بحرانهای سیاسی و انقلابی وقتی که تودهها به حرکت در میآیند و نهادها و ارگانهای سیستم حاکم را به زیر میکشند، به اهرمهای در دسترس اعمال قدرت سیاسی دست میبرند و هر خلاء در سیستم اداری جامعه را با برپایی نهادها و ارگانهای حاکمیت تودهای پر میکنند و اداره محلات و شهرها را در دست میگیرند. نباید در این باره تردیدی بهخود راه داد که احزاب ناسیونالیست در مقابل این روند خواهند ایستاد و از هم اکنون برای کنترل خیزش تودههای مردم و عقیم گذاشتن آن نقشه میریزند. سرمایهداران و احزاب بورژوایی در هیچ کجای دنیا حکومت را دو دستی تحویل مردم ندادهاند تا در کردستان ایران احزاب ناسیونالیست در توافق با “کومهله” حکومت را به تودهها تحویل بدهند. در جریان بحرانهای سیاسی و انقلابی همیشه مسئله حاکمیت یکی از مسائل مورد کشمکش حاد طبقات بالا و احزاب سیاسی متعلق به آنان با کارگران و تودههای محروم و تحت ستم بوده است. این باورها که در تجربه تاریخی بارها به اثبات رسیدهاند یکی از پایههای استراتژی سوسیالیستی کومهله در جنبش انقلابی کردستان است. مسئله این است همانطور که احزاب ناسیونالیست با قاطعیت به دنبال استراتژی خودشان هستند و کنترل قیام مردم، انتقال قدرت به احزاب، تشکیل ارتش ملی و تدارک تشکیل پارلمان و ربودن قدرت از دست مردم را در دستور کار خود قرار دادهاند، کومهله هم باید با روشنبینی و قاطعیت از هم اکنون در پی تبدیل کردن گفتمان حاکمیت شورائی به یک گفتمان نیرومند در جامعه کردستان، به راه انداختن یک جنبش شورایی در شهرها و روستاهای کردستان بر بستر رشد اعتراضات تودهای و تسلیح تودهای در فردای قیام پیروزمند مردم باشد. همانطور که احزاب ناسیونالیست از استراتژی تصرف قدرت سیاسی متکی بر یک سیستم پارلمانی و تشکیل ارتش میهنی و تکرار تجربه کردستان عراق در ایران کوتاه نمیآیند، کومهله هم نباید با دامن زدن به خوشباوری در زمینه توافق با احزاب ناسیونالیست بر سر پروسه واگذاری حق حاکمیت به مردم، استراتژی حاکمیت شورایی و تسلیح تودههای متشکل در شوراها را به حاشیه براند و عملاً به دنبالهرو پروژههای احزاب بورژوایی در کردستان تبدیل گردد.
یکی دیگر از محورهای مورد اختلاف در درون تشکیلات حزب کمونیست ایران و کومهله، اختلاف بر سر امکانپذیری تحقق سوسیالیسم در یک کشور بوده است. از اعضای رهبری جناح راست بارها اندر باب تز “تحقق سوسیالیسم در یک کشور امکانپذیر نیست” سخن گفتهاند. در حالی که برای حزب ما که بر استراتژی انقلاب کارگری و حکومت شورائی کارگران تأکید میکند باید روشن باشد، وقتی طبقه کارگر انقلاب کرد و قدرت سیاسی را در دست گرفت راهی جز این در پیش رو ندارد که باید برای متحول کردن اقتصاد جامعه در جهت اهداف خودش برنامهریزی کند. روشن است که حکومت کارگران با صدور چند فرمان نمیتواند سوسیالیسم را جانشین سرمایهداری کند. اما حکومت شورائی کارگران میتواند امکانات دولتی و اجتماعی را به کار بگیرد تا با برنامهریزی دقیق اقتصاد در جهت نظام اشتراکی و سوسیالیستی راه رسیدن به اهدافش را کوتاه و تسریع کند. برای حکومت کارگران بدیهی است که سوسیالیستی کردن تولید در جامعه صنعتی مانند ایران میتواند در شاخههایی از صنایع کلیدی شروع شود که کمترین مشکلات و موانع را سر راه داشته باشد. هر چه سوسیالیستی کردن تولید در شاخههای مختلف دستاورد و محاسن خود را در جهت پاسخگویی به نیاز انسانها آشکارتر کند و آزادی واقعی انسانها ریشهدارتر شود، دولت خود مدیریتی تولیدکنندگان هم جسورانهتر در راه پیشرفت سوسیالیسم گام برخواهد داشت.
از طرف دیگر در حالی که تلاش برای ایجاد قطب چپ و کمونیستی در ایران و در کردستان بخشی از استراتژی و سیاست رسمی حزب کمونیست ایران و جهتگیری پلنومهای کمیته مرکزیهای حزب و کومهله بوده است، اما رهبری جناح راست به اشکال مختلف در برابر این تلاشها کارشکنی کردهاند. مخالفت کردن با سیاست شکلدادن به بلوک چپ و کمونیستی در کردستان به معنای ندیدن واقعیات جامعه کردستان است. جامعه کردستان هم یک جامعه طبقاتی است، در این جامعه نیز بر متن کشمش و جدال و رویارویی طبقات، جنبشها، گرایشات و سنتهای مختلف سیاسی بهعنوان واقعیات عینی و غیر قابل انکار وجود دارند که هر کدام از این سنتها و گرایشات سیاسی اجتماعی و جا افتاده، خود بستر شکلگیری احزاب و جریانهای مختلف سیاسی را به وجود آورده است. گرایش اسلام سیاسی، جنبش و سنت ناسیونالیستی و جنبش سوسیالیستی، هر کدام بخشی از واقعیت عینی جامعه کردستان را تشکیل میدهند. در کردستان بر بستر گرایش ناسیونالیستی بهعنوان یک گرایش اجتماعی احزاب و سازمانهای مختلف شکل گرفته و فعالیت میکنند و دارای کادر، پیشینه تاریخی و سنتهای جاافتاده فعالیت خود هستند. در این میان جنبش و گرایش سوسیالیستی در کردستان هم از این قاعده مستثنی نیست. بر متن این جنبش عینی و واقعی کومهله و احزاب مختلف سیاسی فعالیت میکنند. این جنبش هم کادر و سنتهای مبارزاتی شناخته شده خود را دارد. سنت اعتصابات عمومی، اعتصابات و اعتراضات کارگری، برگزاری آکسیونهای اول ماه مه، برپائی آکسیونهای روز جهانی زن، دفاع از حقوق کودکان و مبارزه علیه تخریب محیط زیست بخشی از سنتهای این جنبش و گرایش اجتماعی به حساب میآیند. درست است که کومهله از نفوذ اجتماعی و اعتبار غیر قابل انکاری در جامعه کردستان برخوردار است، اما احزاب چپ و کمونیستی دیگر هم بر متن همین سنت مبارزاتی در کردستان فعالیت میکنند. این احزاب مستقل از هر نوع ارزیابی که در مورد دامنه فعالیت و نفوذ خود دارند، با برنامه و فرهنگ سیاسی خاص خود در این جامعه حضور دارند. بنابراین اگر جنبش و گرایش ناسیونالیستی در کردستان یک گرایش تحزبیافته است، گرایش چپ و سوسیالیستی هم در این جامعه یک گرایش تحزبیافته است. بر متن این اوضاع عمومی تلاش چند سال پیش احزاب ناسیونالیست در کردستان برای گردآمدن آنها در مرکز همکاری و توافق نظر آنها بر سر مبانی مشترک همکاری به لحاظ تاریخی در جامعه تحزبیافتهای مانند کردستان یک گام به پیش است و انتخاب سیاسی بین راست و چپ جامعه را برای تودههای مردم راحتتر میکند. کار ما مخالفت با شکلگیری مرکز همکاری احزاب ناسیونالیست نیست، بلکه کومهله هم باید از موضع پاسخگویی به نیاز مبارزه کارگران و زحمتکشان کردستان ابتکار عمل تلاش برای ایجاد یک قطب چپ و سوسیالیستی در کردستان را در دست بگیرد. اتفاقاً تلاش برای جلب همکاری پایدار دیگر احزاب و نیروها و جمعهای کمونیست در کردستان و شکل دادن به این قطب رادیکال و سوسیالیستی و توافق بر سر جزئیات پروژههایی برای به راه انداختن کمپینهای سیاسی و تبلیغی موفق، میتواند به تقویت جنبش سوسیالیستی در جامعه کردستان منجر شود. همانطور که بارها تأکید کردهایم با مبارزه نقشهمند علیه بیکاری و مقابله با کشتار کولبران در کردستان، کمپین حول دفاع از بیانیه حقوق پایهای مردم زحمتکش در کردستان، تلاش مشترک برای تبدیل گفتمان حاکمیت شورائی مردم به یک گفتمان نیرومند در جامعه، میتوانیم حرکت رادیکال و سوسیالیستی را در کردستان تقویت کنیم. با این تلاشهای مشترک در جامعه تحزبیافتهای مانند کردستان که سرشار از تجارب مبارزاتی است، میتوان فرصتهای تازه ایجاد کرد، و بر متن پیشبرد این فعالیتها است که جنبش و گفتمان سوسیالیستی در کردستان میتواند نقش رهبری پیدا کند. با به راه انداختن این نوع کارزارهای مؤثر در کردستان است که هزاران “منفرد” کمونیست، انسانهای چپ و رادیکال با گرایشات سیاسی و نظری مختلف به آن میپیوندند و جایگاه خود را در این کارزارها پیدا میکنند.
***
اما واقعیت این است که به رغم وجود آن اختلاف سیاسی و نظری که به اختصار به آن پرداختیم، این اختلافات به تنهایی وضعیت بحرانی حزب کمونیست ایران و کومهله و سرانجام انشعاب جناح راست را توضیح نمیدهند. آن دیدگاهها و نظرات اگر چه در مغایرت با سیاستها و مواضع رسمی حزب هستند، اما وجود آنها در یک حزب سیاسی کمونیستی پدیدهای غیرعادی نیست. این اختلافات میتوانست در فضایی سالم به بحث گذاشته شده و پیگیری شوند. اتفاقاً اگر این رفقا به جای انکار وجود اختلاف نظر سیاسی و یا ادعای اینکه اختلافات بزرگنمایی شدهاند، بحثهایشان را در سطح علنی و رو به جامعه مطرح میکردند، بهطوریکه در بیرون از ما هم بدانند که اختلافات بر سر چیست، با اینکار میتوانستند حداقل با شفافتر شدن مسائل مورد اختلاف و گروهبندیهای سیاسی در درون حزب کمک کنند. تنها در آنصورت و با پایبندی به سنتهای انقلابی و پیشرو بود که میتوانستند بهرغم وجود جناحبندی سیاسی در مسیر وحدت صفوف تشکیلات قدم بردارند. اما این رفقا از یک طرف با انکار وجود اختلافات سیاسی و از طرف دیگر با روشها و سبک کار به شدت ضددمکراتیکی که در مبارزه سیاسی و تشکیلاتی در پیش گرفتند، بحران تشکیلاتی را پیچیده کردند و موجبات یک قطببندی و جناحبندی شدید و تنشآلود و سرانجام انشعاب را فراهم آوردند.
آنها با درس گرفتن از تجربه انشعاب جریان زحمتکشان و جدائی فراکسیون فعالیت تحت نام کومهله، میدانستند که در تشکیلات حزب کمونیست ایران و کومهله حول خط مشی انحلال حزب کمونیست ایران، مخالفت با انقلاب کارگری و تحققناپذیری سوسیالیسم در یک کشور، مخالفت با حاکمیت شورایی در کردستان و مخالفت با ایجاد قطب چپ و سوسیالیستی، نمیتوانند اکثریت اعضای حزب را با خود همراه کنند. از اینرو با تشدید آن نوع آژیتاسیونهایی که پیشتر اشاره کردیم و آلوده کردن فضای سیاسی تشکیلات بهویژه در مقطع برگزاری انتخاباتها و بطور مشخص در مقطع برگزاری کنگره هفدهم و کنفرانس دوازدهم تشکیلات خارج سعی کردند که افکار اعضای کم تجربه را در راستای پیشبرد پروژههای خود و شکلدادن به یک رهبری یکدست برای ارگانهای مختلف رهبری حزب مهندسی کنند. استراتژی تشکیلاتی آنها تسخیر ارگانهای مختلف تشکیلاتی و رهبری حزب و کومهله با تکیه بر دروغپردازیهای سازمانیافته بود. آنها میخواستند از این طریق ارگانهای رهبری را تسخیر کنند و اینبار پیشبرد مواضع سیاسی خودشان را که در تقابل با مبانی برنامهای و استراتژیک حزب و کومهله قرار دارند را در ادامه و در پیوستگی با سیاستها و مواضع تاکنونی حزب و کومهله جلوه دهند. این رفقا میخواستند مواضع راستروانه خود را در پوشش چپ پیش ببرند، از اینرو از بیان این حقیقت ساده که مواضع آنها بهطور عینی در جناح راست مبانی برنامهای و استراتژی حزب کمونیست ایران و کومهله قرار گرفته به شدت برآشفته میشوند. رهبری جناح راست در حالی عامدانه تبیین راست و چپ از اختلافات درونی حزب و کومهله را عامل ایجاد تفرقه و انشقاق در صفوف تشکیلات معرفی میکند که خودشان میدانند، و روزشمار وقایع درون حزب نیز به روشنی نشان میدهد، آن زمان که این تبیین از ماهیت اختلافات سیاسی بر مبنای اسناد و مواضع رسمی حزب در یک جلسه تشکیلاتی طرح گردید، یک سال و نیم از مهندسی کنگره هفدهم کومهله گذشته بود و بیش از یک سال بود که این تشکیلات به دو جناح متمایز تقسیم شده بود و روشهای انحصارطلبانه آنها هر روز این شکاف را عمیقتر کرده بود.
رهبری جناح راست زیر لوای فریادهای وحدتطلبانه و جنجالآفرینی حول اینکه چرا این تشکیلات را به راست و چپ تقسیم کردهاید، عملاً و بیش از دو سال است که در راستای انحلال حزب کمونیست ایران گام بر میدارند. رهبری این جناح در کمیته مرکزی کنونی کومهله و کمیته تشکیلات خارج در هماهنگی با هم، بیش از دو سال قرار کمیته مرکزی حزب در مورد توقف عضوگیری را نقض کرده و برای جناح خود عضوگیری کردند. طی تمام این مدت حکم تنبیه و اخراج و برکناری از مسئولیتهای تشکیلاتی بر بالای سر نیمی از اعضای این تشکیلات که جزو جناح کمیته رهبری کومهله و کمیته خارج نبودهاند آویزان بوده است. تحت این نوع فشارها در خارج از کشور بیش از ده نفر از کادرهای قدیمی این حزب استعفا دادند و رفتند، در حالی که هنوز خودشان را متعلق به این تشکیلات میدانند. در تشکیلات علنی کردستان اعضا و پیشمرگانی که جزو جناح کمیته رهبری نبودهاند همواره تحت فشار قرار داشتهاند، به خاطر لایک کردن یک مطلب منتقد مواضع آنها در شبکههای اجتماعی، اعضا و پیشمرگان به دبیرخانه احضار شده و مورد پرسوجو و تهدید به تنبیه قرار گرفتند و با این روشهای ضد دمکراتیک و غیرانسانی رفقای ما را برای ترک صفوف تشکیلات به منظور تصفیه اردوگاه تحت فشار قرار دادند.
رهبری جناح راست در حالی که کلیه امکانات مالی را در قبضه داشت و با این اقدامات انحلالطلبانه بخشی از تشکیلات را به گروگان گرفته بود، مکرراً بر برگزاری کنگره سیزدهم حزب کمونیست ایران بهعنوان راهحل برونرفت از بحران پافشاری میکرد. این پافشاری در حالی بود که کمیته مرکزی حزب با تدوین آییننامه برگزاری کنگره سیزدهم و با توزیع آن در میان اعضای حزب در آذرماه ۱۳۹۹ برابر با نوامبر ۲۰۲۰ عزم خود برای برگزاری کنگره سیزدهم حزب را اعلام کرده بود. مطابق این آییننامه که در سطح علنی نیز انتشار یافته است، هر دو جناح درون حزب و کومهله میتوانستند به نسبت وزنی که دارند در کنگره شرکت کنند و نمایندگی شوند، مطابق این آییننامه اعضایی که به طور جناحی پذیرش شده بودند از شرکت در پروسه انتخابات منع میشدند. این آییننامه به شیوهای کاملاً دمکراتیک ارادۀ همۀ اعضا از هر دو جناح در تعیین سرنوشت حزب را تأمین میکرد. اما در برابر تلاش کمیته مرکزی حزب برای برگزاری کنگره سیزدهم، کمیته مرکزی کنونی کومهله با طومارنویسی علیه مفاد این آییننامه که خود رفیق ابراهیم علیزاده در صدر لیست امضاکنندگان بود، آشکارا عدم پایبندی و پیروی خود از این آیین نامه را اعلام کردند و با کارشکنی خود عملا مانع برگزاری کنگره سیزدهم حزب شدند. این در حالی است که مطابق اساسنامه، کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران بهعنوان بالاترین ارگان حزب در فاصله دو کنگره مسئول سازماندهی و برگزاری کنگره است و با جنجالآفرینی نمیتوان اختیار تدوین آییننامه برگزاری کنگره را از آن سلب کرد.
اما کارشکنیها و اقدامات ضد دمکراتیک رهبری جناح راست به اینها محدود نماند. کمیته رهبری کنونی کومهله با ممانعت از حضور رفقای کمیته اجرائی حزب که در تشکیلات علنی کردستان حضور داشتند از حضور در جلسات این کمیته و عدم سازماندهی اعضای کمیته مرکزی حزب در فعالیتهای تشکیلات کردستان و با به انحصار درآوردن شبکههای تلویزیون کومهله و حزب کمونیست ایران و کمیسیون امور مالی، ابعاد تازهای به روشهای ضد دمکراتیک و رفتار مغایر با موازین دمکراسی درون تشکیلاتی بخشیدند. کمیته مرکزی کنونی کومهله با یکدست کردن کمیته تلویزیون که بنا به تعریف میبایست هم تبلیغات حزب کمونیست و هم کومهله را پیش میبرد، سیاست تصفیه سیاسی و برکناری کلیه کادرها و پرسنل متعلق به جناح چپ تشکیلات از سازمان تلویزیون را به اجرا گذاشتند و سانسور نظرات مخالف را بهطور کامل نهادینه کردند. طی تمام این مدت مانع آن شدند که اعضا، کادرهای جناح چپ و اکثریت کمیته مرکزی حزب در رسانه تصویری حزب و کومهله ظاهر شوند. درحالی که نظرات رفیق ابراهیم علیزاده در رابطه با اختلافات درونی تشکیلاتی را چندین بار از آن تلویزیون پخش نمودند، پاسخ عضو کمیته اجرایی حزب به آن نظرات را سانسور نموده و اجازه پخش آن را ندادند. رفیق محمد کمالی صدا و چهرۀ آشنا و از تهیهکنندگان و مجریان ثابت “تلویزیون کومهله” را به دلیل تهیه برنامهای در رابطه با اعتراضات تودههای مردم کردستان عراق، علیرغم مخالفت کمیته اجرائی حزب، از فعالیت در تلویزیون کنار گذاشتند.
در ادامه همین روشهای انحلالطلبانه کمیته تلویزیون تحت نظر کمیته مرکزی کنونی کومهله و شخص ابراهیم علیزاده در یک اقدام غیر اساسنامهای در تاریخ ۲۷ مارس سال ۲۰۲۱ با ارسال نامه به تهیهکنندگان برنامههای شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران، همه این رفقا را به دلیل وجود اختلاف نظر سیاسی از کار و فعالیت در این رسانه حزبی برکنار کردند. کمیته تلویزیون جناح راست در ادامه این اقدامات و تحت نظر ابراهیم علیزاده بدون اطلاع کمیته مرکزی و کمیته اجرائی حزب کمونیست ایران و خارج از دامنه اختیارات خود طی نامهای به رهبری حزب کمونیست کارگری ـ حکمتیست، سازمان فدائیان اقلیت و سازمان راه کارگر جهت قطع پخش برنامههای تلویزیونی این رفقا از کانال تلویزیونی مشترک ضربالاجل تعیین کردند و تا آخر ماه سپتامبر ۲۰۲۱ به آنها فرصت دادند تا در فکر اجاره کردن یک کانال تلویزیونی دیگر باشند. رهبری جناح راست با این کار در واقع میخواست با یک تیر دو نشان بزند، از یک سو، یکی از عرصههای مهم فعالیت مشترک حزب با این نیروها را مختل نماید و از سوی دیگر در حالی که رسانه تصویری حزب و کومهله را به انحصار کامل خود در آورده بود، امکان راهاندازی شبکههای تلویزیونی حزب کمونیست ایران و کومهله را از جناح چپ تشکیلات سلب نمایند. قابل توجه اینکه به رغم همه این اقدامات بشدت ضد دمکراتیک و نهادینه کردن سانسور، ابراهیم علیزاده در برنامههای تلویزیونی ظاهر شده و رو به مردم کردستان با این ادعا که در تشکیلات سانسور وجود ندارد، خلاف حقیقت را به مردم گزارش داد. وی با این کارنامه از تلاش برای زیر پا خالی کردن منتقدین سیاسی، سنگ دفاع از اساسنامه و سنگ دفاع از اصل وجود کثرت نظرات و وحدت عمل را به سینه میزند. فراتر از اینها رهبری جناح راست و در رأس آنها ر. ابراهیم علیزاده با این کارنامه از اقدامات غیر اساسنامهای و در حالی که رسانههای تبلیغی ارگان بالاتر خود یعنی کمیته مرکزی حزب را مصادره کردهاند، جناح چپ تشکیلات را به موازی کاری و رفتار غیر اساسنامهای متهم میکنند. رهبری جناح راست سرانجام با تکیه بر وارونه کردن این واقعیات انکارناپذیر، در یک اقدام ضد اساسنامهای و با این توجیه که بخشی از اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران در فاصله دو کنگره ۱۷تا ۱۸ کومهله، اقدام به سازمان دادن تشکیلات موازی با حزب و کومهله کردهاند، سازماندهی کنگره جناحی “کومهله” را در دستور قرار داده و مطابق آییننامهای که برای برگزاری انتخابات نمایندگان “کنگره ۱۸ کومهله” تدوین کردهاند با ممانعت رسمی از مشارکت نیمی از اعضای واجد شرایط در تشکیلات خارج برای شرکت در پروسه انتخابات نمایندگان این کنگره و با از قلم انداختن اکثریت قاطع اعضای تشکیلات داخل، به انشعاب خود از حزب کمونیست ایران و از کومهله بهعنوان سازمان کردستان این حزب رسمیت دادند. رهبری جناح راست با برگزاری کنگره جناحی و ممانعت از حضور جناح چپ کومهله و حزب کمونیست ایران در این کنگره، گام بلندی در جهت همگرایی هر چه بیشتر با دو شاخه سازمان زحمتکشان برداشت.
بدون شک فرجام این کشمکشها و رسمیتیافتن انشعاب در حزب کمونیست ایران و کومهله در اوضاع متحول کنونی ایران و کردستان برای جنبش کارگری و کمونیستی ایران به هیچ وجه رویداد خوشایندی نیست. فعالین و دوستداران حزب در داخل و احزاب و سازمانها و چهرههای خوشنام جنبش کمونیستی ایران تاکنون در فرصتها و به مناسبتهای مختلف نگرانی خود را از انشعاب محتمل در حزب کمونیست ایران و کومهله ابراز داشتهاند. بهرغم وجود این نگرانیها، متأسفانه تلاشهای چند ساله کمیته اجرائی و اکثریت کمیته مرکزی حزب برای حفظ وحدت صفوف تشکیلات و جلوگیری از انشعاب، نتوانست مؤثر واقع شود.
طبیعتاً این انشعاب، حزب کمونیست ایران و کومهله را با موقعیت جدید و نسبتاً دشواری روبرو میسازد. بهرغم این دشواریها کمیته اجرائی حزب و اکثریت کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران که ۷۵ درصد اعضای کمیته مرکزی را شامل میشود مصمم است به وظایف سیاسی و حزبی و کلیه تعهدات اعلام شدهاش پیگیرانه عمل نماید. بدیهی است که روبرو شدن با این دشواریها و انجام این وظایف سنگین فقط با تکیه بر آستین بالا زدن و همکاری و همبستگی فعالانه کادرها و اعضای حزب کمونیست ایران و کومهله بهویژه در داخل ایران قابل حصول است.
حزب کمونیست ایران و کومهله بهعنوان بخشی از جنبش کمونیستی ایران در اوضاع متحول کنونی جهان، منطقه و ایران همچنان در سنگر دفاع از منافع کارگران برای اهداف کمونیستی و انترناسیونالیستی خود مبارزه میکند. رهبری حزب کمونیست ایران با بازسازی فوری کلیه عرصههای فعالیت حزب و کومهله که در نتیجه بحران و کشمکشهای درونی چند سال گذشته زیان دیدهاند، تلاش میکند اعتبار سیاسی و اجتماعی این جریان، اعتبار و نفوذ سیاسی کادرها و اعضای آن را در خدمت مبارزه برای اهداف کمونیستی حزب در سطح سراسری و استراتژی سوسیالیستی کومهله در جنبش انقلابی کردستان قرار دهد.
• ما اعلام می داریم که مصوبات و اسناد رسمی کنگرهها و پلنومهای حزب کمونیست ایران و اسناد و مصوبات کنگرههای تاکنونی کومهله ـ سازمان کردستان حزب، همچنان مبنای فعالیتهای تشکیلات هستند و اعضا و کادرها حزب و کومهله در عرصههای مختلف بر اساس همین اسناد و مصوبات، فعالیت خود را پیش میبرند.
• کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران مصمم است که بهعنوان بخشی از روند بازسازی آن عرصههایی از فعالیت حزب و کومهله که در جریان این کشمکشها لطمه دیدهاند، در اولین فرصت کنگره حزب کمونیست ایران و کومهله سازمان کردستان حزب را همزمان برگزار نماید.
• با توجه به اینکه حفظ بخش علنی و مسلح حزب در کردستان برای ما از اهمیت اصولی برخوردار است، تمام تلاش ما معطوف به آن است که مسائل مربوط به این بحران و جدایی هیچ لطمهای به اعتبار حزب و کومهله وارد نیاورد و همه مسائل به روال منطقی و در فضایی رفیقانه با رفقای جناح مقابل حل و فصل گردد.
• رهبری حزب در ادامه فعالیتها و اقدامات تاکنونی تلاش خواهد کرد که جدای از انتشار این بیانیه، از طریق دیگر رسانههای حزبی و همچنین از طریق تماسهای مستقیم هر نوع دلسردی و اغتشاش فکری ناشی از بحران و جدائی کنونی را به حداقل برساند و امید و شور و شوق به فعالیت زیر پرچم حزب کمونیست ایران و کومهله ـ سازمان کردستان حزب کمونیست ایران را تقویت نماید. برای پیشبرد این وظایف دست همکاری همه کادرها، اعضا و دوستداران و فعالین حزب و کومهله را در هر کجا که هستند را به گرمی میفشاریم.
کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران
۲۶ دی ماه ۱۴۰۰
۱۶ ژانویه ۲۰۲۲
زیر نویس
تعداد اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران ۲۰ نفر هستند. از این تعداد ۱۵ تن از رفقا: هلمت احمدیان، خسرو بوکانی، رئوف پرستار، نصرت تیمورزاده، عیسی جمشیدی، حسن شمسی، احمد عزیزپور، محمود قهرمانی، صلاح مازوجی، پدرام نصراللهی، جلال محمدنژاد، گوهر معمارزاده، عباس منصوران، اردشیر نصراللهبیگی و مرضیه نظری این بیانیه را مورد تصویب قرار دادهاند.
۵ تن از رفقا که جناح اقلیت کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران را تشکیل میدادند عبارتند از رفقا: وریا احمدی، عادل الیاسی، فراست صالحی، ابراهیم علیزاده و سروه ناصری.
***
قرار مصوب کنگره سیزدهم حزب کمونیست ایران در مورد جریان انشعابی از حزب و کومهله
از آنجا که کنگره سیزدهم حزب کمونیست ایران به دلیل گذشت چند ماه از انشعاب جناح راست، ارزیابی از بحران و کشمکشهای سیاسی و تشکیلاتی چند سال گذشته درون حزب کمونیست ایران و کومهله سازمان کردستان حزب را در دستور کار خود قرار نداد، لذا:
1. کنگره سیزدهم حزب کمونیست ایران، بیانیه کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران درمورد انشعاب جناح راست از حزب کمونیست ایران و کومهله و تبیین آن از ماهیت اختلافات سیاسی و تشکیلاتی با جریان انشعابی که به تاریخ ۲۶ دی ماه ۱۴۰۰ برابر با ۱۶ ژانویه ۲۰۲۲ انتشار یافت را مورد تأیید قرار می دهد.
2. از آنجا که رهبری جناح راست در یک اقدام انحلال طلبانه با برگزاری کنگره جناحی تحت عنوان “”کنگره 18 کومه له”” و با ممانعت از شرکت کلیه اعضائی که به جناح چپ تشکیلات تعلق داشتند در پروسه انتخابات این کنگره به بهانه واهی درست کردن تشکیلات موازی، انشعاب و جدائی خود از حزب کمونیست ایران و از کومەله به عنوان سازمان کردستان این حزب را اعلام و عملی کرد. همچنین از آنجا که در هنگام این انشعاب اکثریت هفتاد و پنج درصدی کمیته مرکزی حزب منتخب کنگره دوازدهم حزب کمونیست ایران در حال انجام وظایف روتین خود بود، لذا کنگره سیزدهم حزب کمونیست ایران استفاده جریان انشعابی از نام حزب کمونیست ایران و کومهله سازمان کردستان حزب کمونیست ایران را اقدامی تاکتیکی و فرصت طلبانه و به لحاظ سیاسی و تشکیلاتی ناروا و نامشروع می داند.
کنگره سیزدهم حزب کمونیست ایران
۲۷ فروردین ۱۴۰۱
۱۶ آوریل ۲۰۲۲