بیانیهی هفتم جمعی از سوسیالیستها کردستان: عملیات ۷ اکتبر، شورش زندانیان یا سپردن فلسطینیهای بی دفاع به جوخههای اعدام؟
دوشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۳
برای برخی از نیروهای سیاسی که بعضن داعیهی دفاع از کمونیسم دارند، عملیات ۷ اکتبر صحنهی شکستن بزرگترین زندان انسانی دنیا بود. این نیروها مدعی میشوند که ۷ اکتبر طغیان زندانیانی بود که از سر ناچاری و برای شکستن دیوار زندان شورش کردند. این تحلیل به صورت ضمنی جریان حماس را نمایندهی واقعی مردم فلسطین معرفی کرده و از تروریسم ۷ اکتبر طرفداری میکند. در این که غزه بزرگترین زندان انسانی جهان تحت سلطهی زندانبانانی جنایتکار به نام صهیونیسم است، شکی نیست. اما بگذارید ماهیت این زندان و عملیات ۷ اکتبر را بیشتر بررسی کنیم.
دولت نژادپرست اسرائیل تنها به ساختن زندانی برای مردم فلسطین اکتفا نکرده است و آگاهانه مقاومت اجتناب ناپذیر درون این زندان را به آغوش باندهای تروریست اسلامی سپرده است. باندهایی که جان زندانیان را به بازیچهی دست منافع طبقاتی و سیاستهای ارتجاعی و نیابتی خودشان تبدیل کردهاند، باندهایی که هرگز کمکی موثر به رهایی مردم کارگر و ستمدیدهی فلسطین در این زندان نکردهاند و نخواهند کرد. بازوهای محور کذایی مقاومت بارها به وابستگی اقتصادی خودشان به رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی اعتراف کردهاند. شکی وجود ندارد که وابستگی اقتصادی منجر به وابستگی سیاسی میشود. یعنی حماس و حزبالله و… در عمل بازوهای سیاسی و نظامیای هستند که سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی را عملی میکنند.
این جریانات ارتجاعی منافع و جان و مال مردم فلسطین و لبنان را در راه پیشبرد منافع منطقهای جمهوری اسلامی قربانی کردهاند. عملیات ۷ اکتبر برخلاف آنچه که ادعا میشود تلاشی برای شکستن زندان فلسطینیها نبود، بلکه اقدامی بود که به دنبال عادی سازی روابط فاشیسم اسرائیلی با دولت ارتجاعی عربستان سعودی و دیگر دولتهای عربی و در راستای سیاستهای دولت ارتجاعی جمهوری اسلامی توسط نیروی نیابتی حماس به عمل درآمد. حماس با این اقدام نه تنها دیوارهای زندان را نشکست بلکه مردم فلسطین را به جوخههای اعدام سپرد. رهبران حماس برای اشک تمساح ریختن بر جنازهی کودکان فلسطینی و ریختن خون مردم فلسطین در آسیاب تبلیغاتی برای تقویت سازمان بورژوایی-تروریستی-نیابتی خودشان برنامه داشتند. یحیی سینوار و دیگر رهبران حماس تصور نمیکردند که نه تنها از کشتار جنایتکارانهی مردم فلسطین به دست نازیسم اسرائیلی نمیتوانند کلاهی برای خود ببافند بلکه سایهی مرگ به سراغ خودشان هم خواهد آمد، وگرنه هرگز دست به چنین خودکشیای نمیزدند.
هیچکدام از مردم عادی فلسطین از عملیات ۷ اکتبر خبر نداشتند و حتی سربازان حماس نیز تنها در آخرین ثانیهها از این حرکت تروریستی مطلع شدند. عملیات ۷ اکتبر بر متن یک توازن قوای نامناسب، محصول سیاست منطقهای جمهوری اسلامی و اجرای آن توسط سازمان نیابتی حماس بود. چطور میتوان ادعا کرد که ۷ اکتبر شورش خودانگیختهی مردم فلسطین برای شکستن دیوارهای زندان بوده است. واقعیت این است که جمهوری اسلامی با به راه انداختن عملیات ۷ اکتبر آگاهانه زندانیان فلسطینی را به «جوخههای اعدام» رژیم فاشیستی اسرائیل سپرد بدون آنکه هیچ ارادهای برای نجات زندانیان اعدامی داشته باشد. جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده است که تجهیز نیروهای نیابتی و جنگ در فلسطین و لبنان و سوریه بخشی از سیاست «جنگ بازدارنده» برای دوری از «جنگ مستقیم» با اسرائیل در تهران است. رژیم اسلامی در ایران در این جنگ بازدارنده نیز همواره منافع خود را در نظر گرفته و از ضربه زدن به رهبران جنایتکار اسرائیل پرهیز کرده است. رهبران جانی جمهوری اسلامی همزمان با پیشبرد سیاست جنگ نیابتی و رقابت منطقهای، رهبران جنایتکار اسرائیل را مصون نگه داشتهاند تا از انتقامشان در امان بمانند.
این مردم فلسطین و لبنان هستند که عملن قربانی سیاستهای محور کذایی مقاومت و بلاگردان رهبران فاشیست اسرائیل شدهاند. رهایی مردم غزه از این زندان با اتکا به نیروی تودهای کارگران و زحمتکشان در فلسطین و حمایتهای بشریت آزادیخواه در جهان ممکن خواهد شد. رهایی مردم فلسطین بخشن از مسیر رهایی از چنگال جریان ارتجاعی حماس و نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی میگذرد. مقاومت در فلسطین با تولد جریان حماس آغاز نشده است و با اتمام این جریان نیز پایان نمییابد. مردم فلسطین تنها با ایجاد یک رهبری کارگری، رادیکال و مترقی که مستقل از دولتهای مرتجع منطقه و متکی به نیروی تودههای زحمتکش باشد میتوانند هم دیوارهای زندان را بشکنند، هم آرمان رهایی فلسطین را به پیروزی برسانند. با بازپس گرفتن «آرمان فلسطین» از چنگال ارتجاع حماس، اعتبار مبارزهی فلسطینیها علیه صهیونیسم در جهان به اوج خود میرسد و رهایی مردم فلسطین با حمایت آزادیخواهان جهان ممکن خواهد شد.