دوشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۳ | 27 - 01 - 2025

Communist party of iran

بیانیه‌ی نوزدهم جمعی از سوسیالیست‌های کردستان: مردم مبارز بوکان! مبارزه با خشونت‌ورزی در جامعه، از مبارزه علیه شرایط اجتماعی مولد خشونت جدا نیست!

قتل جانسوز نیان چلبیان دختر خردسالی که روز پنجشنبه ۲۷ دیماه در محله‌ی مجبورآباد شهر بوکان روی داد، جامعه را در شوک فرو برد و چند روز بعد در ۴ بهمن مردم معترض بوکان را به خیابانها کشاند. نیان ۷ ساله قربانی تجاوز و خشونت شد. همه می‌دانیم که خشونت در جامعه محصول رابطه‌ی قدرت است. کسی که قدرت بیشتری دارد، بر آنکس که فاقد قدرت است خشونت می‌ورزد. شرایط جامعه‌ی ایران تحت مناسبات استبدادی و سرمایه‌داری رژیم اسلامی با نهادینه کردن فقر و ستم و نابرابری، با ترویج افکار ارتجاعی و خرافه‌پرستی، با حاکم کردن رقابت و بی‌رحمی، خشونت را در ابعاد اجتماعی بازتولید می‌کند.‌

رژیم اسلامی و نهادهای امنیتی و سرکوبگر این رژیم برای دفاع از نظم ستمگرانه‌ی موجود و حفظ سلطه‌ی سیاسی، با اعمال مجازات‌های جهنمی بزرگترین تولید کننده‌ی خشونت و بازتولید خشونت در جامعه هستند. در این چهل و شش سال، هزاران زندانی در سیاهچاله‌های حکومت با شلاق و داغ و درفش شکنجه شده‌اند، اتو بر پشت‌ها کشیده‌اند، چشمان معترضان را با گلوله‌های ساچمه‌ای کور کرده‌اند، حجاب اجباری را با پونز و باتوم و اسید پاشی تحمیل کرده‌اند، تیرباران‌ها و طناب‌های دار برپا کرده‌اند، دست و پا و انگشتان مجرمان کوچک و قربانیان اجتماعی را زیر تیغ برده‌اند؛ در حالیکه مجرمان واقعی، مجریان قتل و شکنجه‌ی معترضان و جوانان مردم در مسند قدرت نشسته‌اند. این جانیان هرگز مجریان عدالت نبوده و نیستند.

به همین دلیل انسانهای آزادی‌خواه و برابری‌طلب هرگز چنین حکومتی را در جایگاه قضاوت نمی‌نشانیم، بلکه این رژیم را عامل اصلی و متهم ردیف اول خشونت‌های اجتماعی می‌دانیم. برای ما سوسیالیست‌ها مبارزه با خشونت‌ورزی در جامعه، از مبارزه علیه شرایط اجتماعی مولد خشونت جدا نیست. فرهنگ طبقه‌ی حاکم فرهنگ پدر-مردسالار را بر جامعه حاکم کرده و در طول چند دهه باعث و بانی سرایت کردن ابزارها و رفتارهای خشونت‌آمیز به اعماق جامعه شده است. این فرهنگ ارتجاعی و ضد انسانی، زن و کودک را نیمه‌ی مرد یا انسانی ناقص معرفی می‌کند، قوانین صیغه و ازدواج کودکان و ازدواج با فرزند خوانده را به تصویب می‌رساند و از این طریق موجبات اعمال قدرت مردان بالغ بر زنان و کودکان را فراهم کرده است.

ما هنوز قربانی شدن صدها کودک در میدان‌های مین و جبهه‌های جنگ‌های ارتجاعی را به یاد داریم، تجاوز قاریان قرآن به بچه‌ها را فراموش نکرده‌ایم، اعدام کودکان و سنگسار زنان را از یاد نبرده‌ایم و روزانه استثمار و محرومیت و گریه‌های هزاران کودک را که سرنوشت‌شان به دست جمهوری اسلامی سیاه شده است را می‌بینیم. تا زمانی که ثروت‌های این جامعه و قدرت سیاسی در انحصار اقلیتی جنایتکار باشد، وضع به همین منوال است. تا زمانی که توده‌های رنج و کار تماشاگران عرصه‌ی قدرت سیاسی باشند و اقلیتی پدر-مردسالار حکمرانی کنند، تا زمانی که طبقه‌ی سرمایه‌دار برای پاسداری از موقعیت برتر خود بر نابرابری اقتصادی و نابرابری اجتماعی (همانا ستم بر زنان و کودکان و دگرجنس‌گرایان) تاکید کند، تا زمانی که طبقه‌ی حاکم برای تحمیل این روابط ستمگرانه به ابزار اعدام و قتل و شکنجه متوسل شود؛ شاهد تولید خشونت در جامعه هستیم. جامعه‌ای که از ابزارها و نهادها قدرت محروم شده است، چطور می‌تواند علیه خشونت‌های مستقیم دولت و خشونت های موجود در جامعه که به صورت غیر مستقیم به سیاست‌های حاکمیت ربط دارند، ایستادگی کند؟

مردم انقلابی برای پایان دادن به خشونت که از مسیر رفع کامل همه‌ی اشکال ستم در جامعه‌، و بازتقسیم و سازماندهی قدرت سیاسی از پایین جامعه می‌گذرد؛ راه دیگری جز انقلاب اجتماعی و سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی در پیش رو ندارند. باید در نهایت به علت اصلی وجود ستم و خشونت -یعنی به نظام سرمایه‌داری- پایان داد. اما جامعه‌ی آگاه، همین امروز هم می‌تواند از بازتولید فرهنگ خشونت‌آمیز طبقه‌ی حاکم سرپیچی کند و فرهنگ متفاوت و پیشرو خود را تولید نماید. مبارزه با سرمایه‌داری (علت) از مبارزه‌ی با خشونت و نابرابری‌های اجتماعی (معلول‌ها) جدا نیست. به عبارتی دیگر مبارزه‌ی طبقاتی در شرایط کنونی در حیات فرهنگی جامعه نیز جریان دارد. اگر طبقه‌ی حاکم برای دفاع از نظم موجود فرهنگ ارتجاعی را تولید و بازتولید می‌کند، در مقابل طبقه‌ی انقلابی -طبقه‌ی کارگر- در مبارزاتش خواهان یک انقلاب و دگرگونی ریشه‌ای در فرهنگ حاکم بر جامعه است و همزمان که تلاش می‌کند طبقه‌ی حاکم را از مسند قدرت سیاسی پایین بکشد، با اتکا به فرهنگ پیشرو و برابری طلبانه به جنگ با نهادها و سنت‌های ارتجاعی بازتولید کننده‌ی نابرابری اجتماعی -از جمله ستم و خشونت علیه کودکان- می‌رود و فرهنگ مترقی خود را ترویج می‌کند.

کوردستان انقلابی تاریخی پر افتخار در مبارزه با ابزار خشونت در دست حکومت دارد.‌ کمپین شکستن اسلحه و دفاع از حق حیات حیوانات، اعتراض به قتل‌ها و‌خشونت‌هایی که با نام ناموس رخ داده‌اند، تجمع علیه حکم اعدام و اعتصاب تاریخی مردم کوردستان در ۳ بهمن ۱۴۰۳ علیه حکم اعدام پخشان عزیزی و دیگر زندانیان زیر تیغ اعدام، جلوه‌هایی از این تاریخ پر افتخار است. حاکمان جمهوری اسلامی و مزدوران این رژیم تلاش می‌ورزند تا با سواستفاده از شرایط بوجود آمده، احساسات جریحه‌دار شده‌‌ی توده‌ها را در راستای سیاست‌های سرکوبگرانه و ضد مردمی خودشان تحریک کرده و خشم و انزجار مردم از این جنایت را در مسیری انحرافی هدایت کنند. رژیمی که خود از هراس و وحشت سرنگونی به ابزار خشونت و سرکوب پناه برده است می‌کوشد تا برای جنایت‌آفرینی‌های و ابزار ددمنشانه‌ی اعدام و سنگسار، اعتبار کسب کند.

ابزاری که جز گسترش رعب و وحشت و عادی کردن خشونت هیچ هدف و نتیجه‌ی دیگری به دنبال ندارد. اعدام و سنگسار، این قتل‌ها و‌ خشونت‌های دولتی هرگز مانع تکرار خشونت و جنایت در جامعه نخواهد شد. برای پاک کردن خشونت از جامعه، بایستی به شرایط بوجود آورنده‌ی آن پایان داد و روابط خشونت‌آمیز و ستم‌پیشه را زیر و رو کرد. ما ضمن آنکه انزجار خود را از این جنایت وحشیانه که منجر به قتل نیان چلبیان شده است را ابراز می‌داریم، اعلام می‌کنیم که جلوگیری از تکرار چنین قساوت‌هایی صرفا از مسیر مجازات‌های فردی -آن هم به دست جنایتکاران رژیم اسلامی- نمی‌گذرد. خشونت یک پدیده‌ی اجتماعی است و پاسخی اجتماعی را می‌طلبد. ما این جنایت را قاطعانه محکوم کرده و وجدانهای بیدار را فرامی‌خوانیم تا خشم خود را به نیرویی برای مبارزه‌ی آگاهانه و سازمان‌یافته علیه حکومت قتل و خشونت و اعدام و استثمار تبدیل کنیم؛ چرا که تنها از این مسیر می‌توان جلوی تکرار چنین جنایاتی را گرفت.

۶ بهمن ۱۴۰۳

اشتراک در شبکه های اجتماعی: