به یاد کمونیست های جانباخته گردان شوان
جمعه ۲۶ اسفند ۱۴۰۱
۳۵ سال پیش در اواخر اسفند سال ۱۳۶۶ همزمان با آخرین ماههای جنگ ارتجاعی ایران و عراق، منطقه دشت شارزور در کردستان عراق به میدان جنگی خونین تبدیل شد که طی آن هزاران تن از مردم بی دفاع ساکن در این مناطق از زن و مرد، کودک و پیر و جوان بر اثر بمباران شیمیایی ارتش جنایتکار رژیم عراق جان خود را از دست دادند.
در این میان کومه له که طی هشت سال جنگ ویرانگر ایران و عراق بر علیه این جنگ ارتجاعی موضع گرفته بود و همواره می کوشید که نیروهای خود را از میدان های آن دور نگاه دارد، اما این بار و در نتیجه سیاست و تصمیمی نادرست که از جانب رهبری وقت کومه له مبنی بر استقرار یکی از گردانهای رزمی تشکیلات ناحیه سنندج در روستای مرزی بیاره اتخاذ شده بود، گردان شوان ناخواسته در دام این جنگ ویرانگر گرفتار آمد و کومه له و جنبش انقلابی کردستان ضایعه جبران ناپذیری متحمل شد. روستای بیاره در منطقه اورامان که گردان شوان در آنجا استقرار یافته بود در خاک کردستان عراق و نزدیک مرز کردستان ایران واقع شده است. در آن زمان بخشی از ساکنان روستا که نگران وقوع جنگ بودند منطقه را ترک کرده بودند. در فاصله بین محل استقرار گردان شوان و نیروهای جمهوری اسلامی، نه مردم، نه نیروهای ارتش عراق و نه نیروهای اپوزیسیون کردستان عراق حضور نداشتند. بلندی های مشرف بر منطقه در تصرف نیروهای رژیم جمهوری اسلامی بودند به طوریکه نیروهای رژیم می توانستند با خمپاره و دیگر سلاح های نیمه سنگین ایجاد ناامنی کنند. در واقع بیاره با هیچ معیار نظامی محلی مناسب برای استراحت و تجدید قوای نیروی پیشمرگ نبود.
حدودا یک هفته قبل از واقعه گردان شوان، هم از جانب مردم و هم از جانب رفقای خودمان که در منطقه حضور داشتند اخبار و گزارش هایی از نقل و انتقال نیروهای رژیم به کمیته مرکزی کومه له و رونوشت آن به کمیته ناحیه سنندج می رسید، که حاکی از احتمال حمله رژیم به منطقه بود. گردان شوان و فرماندهی آن از این نقل و انتقال ها خبر داشتند و در حالت آماده باش کامل بودند. دو روز قبل از واقعه اخبار حاکی از آن بود که تحرک نیروهای رژیم در بلندیهای مشرف بر منطقه زیاد شده و بطور متناوب اطراف و خود پل “زلم” یعنی مسیر ارتباطی برای عقب نشینی را خمپاره باران و یا توپباران می کند.
صبح روز ۲۵ اسفند رفیق شوکی خیرآبادی فرمانده نظامی گردان شوان از طریق پیام بیسیمی به فرمانده نظامی تشکیلات ناحیه سنندج خبر داد که نیروهای رژیم به طرف بلندی های نزدیک محل استقرار گردان شوان پیشروی کرده اند. هر چند مطابق تصمیم و قرار قبلی رهبری کومه له گردان شوان تحت فرماندهی مستقیم کمیته ناحیه سنندج و فرماندهی تشکیلات سنندج قرار نداشت، اما رفیق شوکی در مشورت با رفیق فرمانده نظامی تشکیلات ناحیه سنندج ( تیپ ۱۱ سنندج) تصمیم گرفتند که بلافاصله از روستای بیاره خارج شوند، بلکه بتوانند از طریق پل “زلم” به طرف منطقه سید صادق عقب نشینی کنند. اما در نزدیکی این محل متوجه می شوند که نیروهای رژیم جمهوری اسلامی با همکاری نیروهای “جبهه کردستان ” عراق بخش های وسیعی از منطقه را به تصرف خود در آورده و پل اصلی ای که برای ادامه مسیر خود می بایست از روی آن عبور می کردند، توسط این نیروها منفجر شده است. با تخریب این پل غیر از عبور از رودخانه سیروان راه دیگری برای عقب نشینی باقی نمانده بود.
رفقای گردان شوان که ناگزیر شده بودند به طرف رودخانه سیروان حرکت کنند، در طول روز به ناچار در همان نزدیکی به داخل روستای “عنب” رفته و مخفیانه در چند محل استقرار می یابند، تا بلکه با تاریک شدن هوا مسیر عقب نشینی به طرف رودخانه سیروان را تعیین کنند. اما ماندن آنان در طول روز در آنجا همزمان است با بمباران شیمیایی شهر حلبچه در پنج کیلومتری آنجا که بر اثر پخش گازهای سمی در کل منطقه تعدادی از رفقا به سختی و عده ای نیز به درجاتی کمتر مسموم می شوند. رفقای گردان شوان که تا تاریک شدن هوا در آنجا مانده بودند از طرف فرماندهی نظامی تشکیلات سنندج تیپ ۱۱ سنندج راهنمایی می شوند که بطرف رودخانه سیروان حرکت کنند تا بوسیله قایق هایی که قبلا آماده کرده بودند آنها را از رودخانه عبور دهند. یکی از مشکلات جدی رفقا عدم آشنایی به منطقه بود، که این باعث شده بود مسافت کوتاهی را با مدت زمانی طولانی بپیمایند. رفقای گردان شوان مسیر دو ساعته به رودخانه سیروان را با طی زمان حدودا هفت ساعت می پیمایند و سرانجام نیز متاسفانه نمی توانند به محل مقرر برسند.
همزمان در طرف دیگر رودخانه، چند واحد دیگر از پیشمرگان کومه له از تیپ ۱۱ سنندج و شماری از مسئولین نمایندگی کومه له در عراق دلسوزانه و بی صبرانه در تلاش بودند تا از هر طریق شده موجبات نجات و عبور رفقای گردان شوان از رودخانه سیروان را فراهم آورند. در آن شرایط به منظور کمک و راهنمائی رفقای گردان شوان، یک قایق با ۵ سرنشین از جمله رفیقی که آشنائی کامل به منطقه داشت به آنسوی رودخانه فرستاده می شود. اما قبل از اینکه این قایق به ساحل برسد هدف تیراندازی نیروهای جمهوری اسلامی قرار می گیرد. قایق منهدم شده و ۴ نفر از رفقا جانباخته و یک نفر از آنان نیز به اسارت نیروهای جمهوری اسلامی در می آید.
هنگامیکه رفقای واحد کمکی متوجه می شوند که این قایق با نیروهای رژیم اسلامی درگیر شده و نتوانسته به سلامت به آنطرف رودخانه برسد، این بار رفقای گردان شوان که با روشن شدن هوا نمی توانستند به راهشان به طرف رودخانه سیروان ادامه دهند و در میان مجموعه ای از درختان پناه گرفته بودند را راهنمایی می کنند که با تاریک شدن هوا خود را به نقطه دیگری از ساحل رسانده تا در آنجا به کمک قایق هایی که آماده کرده بودند عملیات انتقال و عبور رفقا از رودخانه را در عصر آن روز انجام دهند. اما حدود ساعت دو بعد از ظهر رفیق شوکی خیرآبادی فرمانده گردان شوان طی تماسی خبر می دهد که دیده بان ها می گویند تعدادی افراد مسلح با سرعت به طرف محل ما نزدیک می شوند و چند دقیقه بعد تر اطلاع می دهد که دیده بانها و واحدهایی از گردان شوان که در کمین بودند درگیر می شوند، طولی نکشید که همه رفقای گردان شوان درگیر جنگ می شوند. پس از گذشت حدودا بیست دقیقه و با آخرین مکالمه رفیق شوکی خیرآبادی که مشغول امر فرماندهی بود، تماس با رفقای گردان شوان برای همیشه قطع می گردد.
به تدریج و با گذشت زمان روشن شد از آنجا که رفقای گردان شوان در آن شرایط بغایت سخت و دشوار خصوصا مسمومیت عده ای از رفقا بر اثر بمباران شیمیایی، نمی توانند خود را به ساحل دریاچه سیروان و محل مقرر برسانند، در نی زارهای اطراف می مانند. در همین اثنا نیروهای جمهوری اسلامی که متوجه حرکت قایق کمکی می شوند، پی می برند که ممکن است واحدی از رفقا ما در آن منطقه گیر کرده باشند. به همین منظور شمار بسیار زیادی از نیروهای دشمن با تمرکز در حوالی محل استقرار رفقای گردان شوان با آنها درگیر می شوند و فاجعه اتفاق می افتد. بدین ترتیب خون رفقای گردان شوان با خون هزاران تن از مردم ستمدیده حلبچه که در روز ۲۵ اسفند در اثر بمباران شیمیایی رژیم فاشیست عراق جان خود را از دست داده بودند درهم آمیخت و برگ دیگری از تاریخ سراسر جنایت حاکمان سرمایه ورق خورد.
در جریان این واقعه سخت و دلخراش که در ۲۶ اسفند ۱۳۶۶ به وقوع پیوست، ۱۲ تن از رفقای این گردان به اسارت دشمن در آمدند. ۱۱ تن از آنها پس از چند ماه تحمل شکنجه های فراوان و مقاومت و پایداری در برابر شکنجه گران و دفاع از اهداف کمونیستی خود، سرانجام در جریان کشتار و قتل عام سراسری زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ در زندان سنندج اعدام شدند. ۲ تن از رفقای گردان شوان که جان سالم بدر برده بودند با کمک و یاری مردم منطقه نجات یافتند. بر اثر این واقعه جمعا ۶۸ نفر از عزیزترین رفقا و همسنگرانمان جانباختند. این رفقا از زمره لایق ترین اعضاء و کادر های پیشرو و انقلابی کومه له و حزب کمونیست ایران بودند که در جریان انقلاب سال ۱۳۵۷ و یا سالهای قبل و یا بعد از از آن پا به میدان مبارزه نهاده و با دلی آکنده از عشق به آرمان رهایی کارگران و محرومان و ایجاد دنیایی عاری از ستم و استثمار و بی عدالتی و با شعار “زنده باد سوسیالیزم” به خاک افتادند.
نام گردان شوان در جنبش انقلابی مردم کردستان و جنبش کمونیستی ایران و فعالیت کومه له تا به امروز همواره یادآور جسارت و رزمندگی بوده و هست . راه و روش و رفتار صمیمانه و انقلابی و از خودگذشتگی و قاطعیت مبارزاتی این گردان رزمنده کومه له، در تاریخ جنبش انقلابی کردستان و جنبش کمونیستی ایران علیه حاکمیت رژیم اسلامی سرمایه در ایران جای گرفته است. در ۳۵مین سالگرد جانباختن این رفقا، یاد و خاطره تک تک شان را با تجدید پیمان وفاداری با آرمانهایشان با یاد تمامی جانباختگان راه سوسیالیزم گرامی میداریم. در این روز یکبار دیگر درود می فرستیم به خانواده و بستگان این رفقا که طی این سالها با تحمل رنج از دست دادن فرزندان خود، مایه دلگرمی و امیدواری هرچه بیشتر ما در مبارزه و ادامه راه عزیزانشان شده اند.
سخن روز: شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له