بهار سرمایهداران، فقر و فلاکت تهیدستان
سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰
اکنون که آستانهی فرارسیدن بهار و سال نو قرار گرفتهایم، جامعهی ایران بیشاز هرزمانی قطبیتر، شکاف طبقاتی عمیقتر و فاصلهی فقر و ثروت افزونتر شده است. از سویی، اقلیت کوچکِ سرمایهداران و گروهها ذینفع در حاکمیتِ جمهوری اسلامی مشغول انباشت فزایندهی سرمایه و ثروتهای افسانهای خود هستند و بارِ گران محرومیت و مصیبهای زندگی را به اکثریت مردم فرودست تحمیل کردهاند. از سوی دیگر، فقر و فلاکت و بیخانمانی در ابعاد بیسابقهای دامنگیر اکثریت مردم کارگر و تهیدست شده و زندگی را برایشان به جهنمی سوزناک تبدیل کرده است.
بر متن چنین وضعیت فلاکتباری، ابراهیم رئیسیِ جلاد با توسل به ترفندهای تبلیغاتی رو به استانداران کشور اعلام کرد: «نسبت به ریشهکن کردن فقر مطلق از تمام ظرفیتها استفاده کنید و اجازه ندهید این موضوع به سال ۱۴۰۱ برسد.» این اظهارات پوشالی اگرچه دستمایهی طنزِ تلخ کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفته، اما همزمان پاشیدن نمک به زخمهای عمیق میلیونها نفر در جامعهی ایران است. آشکار است که رئیسی و دیگر سران رژیم اسلامی که خودشان بر دریایی از ثروت و سرمایههای بادآورده نشستهاند، نمیتوانند درک و تصوری از فقر مطلق داشته باشند و قادر هم نیستند اندکی از آلامهای کارگران و زحمتکشان بکاهند. فقر مطلق به وضعیتی اطلاق میشود که در آن افراد جامعه از مایحتاج ابتدایی برای ادامهی زندگیِ انسانی نظیر آب، خوراک، پوشاک، سرپناه، خدمات بهداشتی و غیره محروماند.
رئیسی در حالی از ریشهکن کردن «فقر مطلق» سخن به میان میآورد که رئیس وقت مؤسسهی عالی پژوهش تأمین اجتماعی در خردادماه ۱۴۰۰ گفته بود: «در حالی که جمعیت زیر خط فقر مطلق از سال ۹۲ تا ۹۶ به ۱۵ درصد رسیده بود اما از سال ۹۶ تا ۹۸ به ۳۰ درصد (از جمعیت کل کشور) افزایش یافت.» یعنی نزدیک به یکسوم از جمعیت ایران در فقر مطلق زندگی کردهاند. همچنین، مطابق گزارش خبرگزاری ایلنا در مهرماه امسال، به نقل از معاونت رفاه اجتماعیِ وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، تا سال گذشته ۲۶ میلیون نفر از جمعیت کشور در فقر مطلق زندگی میکردند. بر پایهی همین گزارش، با توجه به گسترش شیوع کرونا و بیکاریِ حدود دو میلیون نفر دیگر از بازار کار، تعداد کسانی که در فقر مطلق بهسر میبردند از ۲۶ به ۳۰ میلیون نفر رسیده است. این گزارشها در حالی زندگی رقتبار و دردناک مردم تهیدست و رنجدیده را نمودار میکنند که شاخصهای نهادهای وابسته به رژیم برای سنجش پدیدههایی نظیر فقر، خط فقر و فقر مطلق هیچ همخوانی فراخوری با استانداردهای جهانیِ سنجش فقر و فلاکت در جامعه و واقعیت امروزی کارگران و مردم تنگدست ایران ندارد. از این روست که تعداد افرادی که گرسنگی و فقر، آنها را به کام خود فروبرده، بسیار بیشتر، و عمق و گسترهی آن بسیار فجیع و هولناکتر است.
شاخص دیگری که میتوان بهواسطهی آن سطح معیشت افراد جامعه و به تبع آن ژرفا و دامنهی نابرابریِ مطلق و شکاف فقر و ثروت در ایران را مورد بررسی قرار داد، نرخ فلاکت است. شاخص فلاکت یک متغیر اقتصادی است که بر اساس مجموع «نرخ تورم» و «نرخ بیکاری» محاسبه میشود. آخرین برآوردهای انجامگرفته نشان میدهد که ایران، در بین ۱۵۶ کشور دنیا، در رتبهی هشتم از حیث شاخص فلاکت قرار گرفته است. یعنی ایران پس از پس از ونزوئلا، لبنان، زیمبابوه، سودان، سوریه، آرژانتین و ترکیه در جایگاه هشتم قرار دارد. در همین رابطه، به گزارش وبسایت اِکوایران، بر اساس نتایج یک پژوهش انجام گرفته، شاخص فلاکت در ایران در تابستان سال ۱۴۰۰ به ۵۵.۴ درصد (پنجاهوپنج و چهاردهم درصد) رسید که بالاترین میزان نرخ فلاکت در یک دههی اخیرِ اقتصاد ایران بوده است. همچنین، بر پایهی گزارش روزنامهی همشهری، تازهترین محاسبات نشان میدهد که شاخص فلاکت در ۲۰ استان ایران از میانگین کشوری فراتر رفته است. در این میان، مناطق حاشیهای و محرومتر ایران در وضعیت بسیار اسفناکتری بهسر میبرند. این محاسبات نشان میدهد که استانهای ایلام، کهکیلویه و بویراحمد، کردستان، لرستان، خوزستان، خراسان شمالی، چهارمحال و بختیاری، کرمانشاه و هرمزگان در محدودهی قرمزِ بالای ۶۰ درصدیِ شاخص فلاکت جای گرفتهاند. این میزان بالای نرخ فلاکت نمایانگر وضعیت فلاکتبار اجتماعی و عمق نابسامانیهای اقتصادی است. قطعاً نرخ فلاکت و میزان واقعی این شاخصها بسیار بالاتر و فاجعهبارتر از آمارهایی است که از طرف نهادها و رسانههای حکومتی منتشر میشوند.
ضربالمثل معروفِ «سالی که نکوست از بهارش پیداست»، مظهر اوضاعواحوالی است که رژیم جمهوری اسلامی در سال آتی برای مردم ایران به ارمغان خواهد آورد. در آستانهی بهار و سال جدید، نمایندگان مجلس روز یکشنبه ۱۵ اسفند ارز ترجیحی (دلار به قیمت ۴۲۰۰ تومان) را حذف کردند. تردیدی نیست که حذف ارز ترجیحی منجر به گرانتر شدن کالاهای اساسیِ مورد نیاز مردم و تشدید فقر و تنگدستی خواهد شد. تکنرخی کردن ارز یکی از شاخصهای تداوم سیاستهای نئولیبرالی است که ابراهیم رئیسی قبلاً از آن بهعنوان «جراحی بزرگ» یاد کرده بود. اعلام میزان حداقل دستمزدِ چندبرابر زیر خط فقر برای سال آینده و تحمیل شرایط دهشتناکتر بر زندگی مزدبگیران، و نیز آزادسازی قیمتها و رشد افسارگسیختهی تورم و گرانی، همهوهمه به وخامت اوضاع شتاب افزونتری میبخشد. بدون شک این سیاستها بخشی از «شوکهای اقتصادی» هستند که قرار است شرایط را برای تقویت سازوکارهای بازار آزاد، سوداندوزیِ سرمایهداران و انباشت ثروتهای افسانهای از سوی رانتخواران و اختلاسگرانِ حکومتی تسهیل نماید. در مقابل اما، تأثیرات آن بر حیات اجتماعی و انسانیِ اکثریت جامعهی ایران چنان سهمگین و تحملناپذیر خواهد بود که با واکنش و انفجار عمومی و اعتصاب و اعتراض مردم کارگر و فرودست مواجه خواهد شد.
همهی این فاکتورها بیانگر این حقیقتاند که سال پیشِرو در ایران، سال تعمیق شکاف طبقاتی و افزایش نابرابری و بیعدالتی خواهد بود. از سویی، سیاستهای رژیم حاکم در راستای تأمین بهشتی سودآور برای سرمایهداران و بهاری پُربرکت برای ثروتاندوزانِ فاسد و دزد عمل خواهد کرد. در مقابل نیز گرسنگی، بیکاری، فقر و فلاکت و دیگر معضلات اجتماعی و اقتصادی، فشار بر اکثریت فرودستان را صدچندان میکند و بر آلامهای مردم میافزاید. اگر بخواهیم ورق را برگردانیم راهی جز مبارزهی متحدانه و پیگیرانه در پیش نخواهیم داشت. اگر قرار است نانی به سفرهی تهیدستان افزوده شود، کارگران و زحمتکشان چارهای جز اتکا به نیروی مستقل خود و پیکار طبقاتیشان ندارند. کسب هر اندازه از حقوق پایمالشدهی محرومان جامعه در گروه اتحاد و همبستگی سراسری جنبشهای رادیکال و پیشرو اجتماعی است. مسلماً این وضعیت غیرانسانی و دشوار بیپاسخ نخواهد ماند. گسترش اعتصابات و اعتراضات اجتماعی و سیاسی در گوشهوکنار ایران و در بخشهای مختلف جامعه، تبلور غلیانهایی است که جامعهی ایران را بهسوی تغییرات کلان سوق میدهد. و سرانجام، اگر بخواهیم از وضعیتِ غرق در بحران و مالامال از استبداد و ستمگری رهایی یابیم، چشماندازی جز مبارزهی سازمانیافته برای یک انقلاب اجتماعی و برقراری جامعهای آزاد و سوسیالیستی پیش پای خود نداریم.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومهله