بن بست رژیم جمهوری اسلامی و وظایف فعالین کومه له در کردستان
دوشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۳
پایه های حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی در برابر چشمان مردم یکی بعد از دیگری فرو می ریزند. بعد از ضربات سنگین و شکست مفتضحانه ای که حزب الله در لبنان متحمل شد و عدم توان بازدارندگی سیستم دفاع موشکی سپاه پاسداران در برابر حملات ارتش اسرائیل، سقوط رژیم دیکتاتوری بشار اسد، آخرین میخ را به تابوت راهبرد “جنگ بازدارنده” و نیروهای ” محور مقاومت” کوبید. در پی این شکست ها، نیروهای حشد شعبی و دیگر گروه های اسلامی وابسته به رژیم اسلامی در عراق هم زمینگیر شده اند و حوثی ها در یمن هم در موقعیتی قرار گرفته اند که ناچارند استراتژی بقای خود را بازنگری کنند.
با این روندها یکی از ارکان استراتژی بقای جمهوری اسلامی فرو ریخت. رژیم جمهوری اسلامی با تکیه بر راهبرد جنگ بازدارنده و با تکیه بر نیروهای “محور مقاومت” می خواست به یک قدرت برتر منطقه ای تبدیل گردد و از این مسیر توجه قدرتهای منطقه ای و جهانی را به اهمیت سرمایه گذاری در ایران جلب کرده و موجبات رشد و توسعه اقتصادی سرمایه داری ایران را فراهم آورد. خامنه ای و قاسم سلیمانی بارها گفته بودند که برای آنکه امنیت در خرمشهر و تهران را تأمین کنیم باید در لبنان و سوریه بجنگیم. حال معماران این دکترین هم در لبنان و هم در سوریه شکست خورده اند و با این حساب جنگ به خاکریزهای رژیم جمهوری اسلامی در داخل ایران رسیده است.
رژیم جمهوری اسلامی که در چند سال اخیر با چشم پوشی دولت آمریکا توانسته بود با افزایش تولید نفت و ارزان فروش کردن آن و بند و بست های پشت پرده با دولت های غربی برای انتقال دلارهای نفتی و دستبرد به صندوق های بازنشستگی، دولت را از ورشکستگی مالی نجات دهد. اکنون با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا و چشم انداز تشدید تحریم ها، با مشکلات بیشتری مواجه شده است. آن هم در شرایطی که تعمیق بحران اقتصادی و پیامد تحریمها، خود را در بحران انرژی و کمبود برق و سقوط بیش از پیش ارزش پول ملی و تورم و گرانی و درماندگی رژیم در تأمین نان و آب، برق و هوای سالم برای تنفس بروز داده است. جمهوری اسلامی به دلیل ابعاد این بحران اقتصادی و ماهیت طبقاتی سیاست ها و اولویت هایی که دارد، قادر به پاسخگویی به مطالبات عاجل طبقه کارگر، بازنشستگان و پرستاران و فرودستان جامعه نیست. همین واقعیت گسترش اعتراضات کارگری و توده ای و اعتلای این مبارزات را در چشم انداز نزدیک قرار داده است.
زنان ایران در ادامه پیش تازی و نقش آفرینی خود در جنبش انقلابی ژینا که ایدئولوژی اسلامی به مثابه یکی از ارکان حاکمیت رژیم دیکتاتوری سرمایه را در هم کوبیدند، اکنون با شجاعت همه عرصه های حیات اجتماعی را به میدان مبارزه علیه قوانین زن ستیز اسلامی تبدیل کرده اند. از ترس خشم و اعتراض زنان آزادیخواه و برابری طلب، قانون ارتجاعی حجاف و عفاف که از هفت خان جمهوری اسلامی عبور کرده بود، به بایگانی سپرده شد. زنان آزاده ایران در مبارزه ای سنگبر به سنگر یک پیروزی تاریخی دیگر را رقم زدند. در نتیجه مبارزه شجاعانه زنان دیوار حجاب اجباری فروپاشیده است.
دستگاه ایدئولوژیک و روحانیت جمهوری اسلامی از خامنه ای گرفته تا حوزه های علمیه و قافله امامان جمعه، قدرت مشروعیت بخشی به این همه شکست و حقارتی که به حکومت اسلامی تحمیل شده و به این همه فقر و فلاکت اقتصادی و محرومیت های سیاسی و اجتماعی که کارگران و زحمتکشان و اکثریت مردم ایران در آن گرفتار آمده اند را ندارند. حربه تشدید سرکوب کارائی گذشته خود را از دست داده و نتوانسته جامعه را مرعوب کند. هر چه بن بست ها، شکست ها و ناکامی های حکومت اسلامی سرمایه داران آشکارتر بروز پیدا می کنند، کابوس انقلاب و فوران خشم و اعتراض توده ها سران رژیم را بیشتر در هراس و وحشت فرو می برد و کشمکش و نزاع و بحران درون باندهای حکومتی تشدید می شود. امروز حتی در حلقه جناح محافظه کار و اصول گرایان رژیم، دوران خامنه ای را با فساد سیستماتیک تعریف می کنند و برای بقای نظام اسلامی از ضرورت عبور از عصر خامنه ای سخن می گویند.
در حالی که حکومت اسلامی به بن بست رسیده است، همه جناح های آن رمز بقای نظام اسلامی را تکیه بر استراتژی سرکوب می دانند. افزایش ۲۰۰ در صدی بودجه نیروهای نظامی و ارگانهای سرکوب تحت عنوان افزایش بودجه دفاعی کشور، اختصاص صدها میلیارد تومان به طرح فوق ارتجاعی و زن ستیزانه برپایی کلینیک ها مقابله با بدحجابی، افزایش موج اعدام ها به ویژه اعدام زندانیان سیاسی و تداوم بگیر و ببند فعالین جنبش های اجتماعی به روشنی جایگاه سرکوب در استراتژی بقای رژیم جمهوری اسلامی را نشان می دهند. اما تجربه تمام حکومت های دیکتاتوری و تجربه سقوط دیکتاتوری بشار اسد در سوریه هم بار دیگر نشان داد که با تکیه کردن بر استراتژی سرکوب نمی توان حکومت اسلامی را از “خطر” سرنگونی نجات داد.
زیر فشار این بحران ها و بن بستی که رژیم جمهوری اسلامی در آن گرفتار آمده است، بسیار محتمل است که سران رژیم و کادر رهبری سپاه پاسداران خود را برای سازشی بزرگ و بسیار”قهرمانانه” بر سر برنامه هسته ای آماده کنند. سازش در توازن قوایی که رژیم اهرم فشار” محور مقاومت” را از دست داده، عدم قدرت بازدارندگی اش در برابر حملات اسرائیل آشکار شده و در داخل ایران هم با تنگناهای زیادی روبرو شده است. گزینه دیگر ماجراجویی هسته ای و تولید سلاح اتمی است که احتمال آن بویژه با توجه به جایگاهی که سپاه پاسدارن در اقتصاد سرمایه داری ایران پیدا کرده است ضعیف به نظر می رسد. با حاد شدن بحران ها احتمال کودتای نظامی سپاه پاسداران را هم نباید از نظر دور داشت، هر چند هم اکنون نیز سپاه پاسداران همه اهرمهای اصلی قدرت مانند نیروهای نظامی و امنیتی و اطلاعاتی، مجلس، صدا و سیما و اقتصاد را در دست دارد و کودتا فقط می تواند به معنای اعلام رسمی یک حکومت نظامی باشد.
در شرایطی که رژیم جمهوری اسلامی با بن بست و این تنگناها مواجه شده است، نه فقط تجربه خیزش های دی ماه ۹۶، آبان ۹۸ و خیزش انقلابی ۱۴۰۱، بلکه تجربه تمام انقلاب ها در قرن بیستم و خیزش های انقلابی در قرن بیست و یکم نشان داده اند، در شرایط امروز ایران اعتصابات سراسری کارگران در مراکز کلیدی تولید و خدمات با تلفیق خواسته های اقتصادی و سیاسی که به ستون فقرات اعتصاب عمومی سیاسی تبدیل شده باشد، محتمل ترین سیر پیشروی مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. فعالین سوسیالیست جنبش کارگری و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی در سطح سراسری لازم است در همین راستا امر سازمانیابی این جنبش ها و شکل دادن به رهبری سراسری را در اولویت فعالیت های خود قرار دهند. همین اوضاع سیاسی و موقعیت حکومت اسلامی، وظایف و آمادگی ویژه ای از فعالین کومه له در کردستان می طلبد.
فعالین کومه له در بطور عینی در یک شبکه گسترده به پهنای شهرها و روستاهای کردستان به هم مرتبط هستند. این طیف از فعالین کومه له در جریان فعالیت های سیاسی و اجتماعی، در جریان سازماندهی اعتصابات عمومی در کردستان، کمک به سازماندهی ارسال کمک به زلزله زدگان و سیل زدگان و …، سازماندهی آکسیون ها و گل گشت ها به مناسبت روز جهانی زن و روز جهانی کارگر، در جریان خیزش های توده ای و … همدیگر را شناخته اند و به هم مرتبط شده اند. در جریان این فعالیت ها پل های اعتماد را ساخته اند. در شرایط کنونی فعال کردن این ارتباطات، انسجام دادن به آن و گسترش آن به فعالین و چهره های خوشنام جنبش های اعتراضی و اجتماعی و دیگر فعالین چپ و سوسیالیست در کردستان یکی از اولویت های فعالین کومه له است.
فعالین کومه له در این دوره لازم است بیش از هر زمان دیگری در نقش سازماندهندگان و رهبران جنبش های اعتراضی در جامعه ظاهر شوند. تلاش برای برانگیختن جنبش علیه بیکاری، برانگیختن اعترضات توده ای علیه گرانی و نبود خدمات اجتماعی در شهرها و کمک به سازمانیابی این جنبش ها لازم است در صدر اولویت ها قرار گیرند. آژیتاتورها و مبلغینی که بر متن فعالیت های تاکنونی پرورده شده اند، می توانند نقش برجسته ای در برانگیختن و بسیج توده های معترض داشته باشند. کمک به سازمانیابی کارگران ساختمانی و پروژه ای و کارگران شاغل در شهرک های صنعتی از اهمیت عاجل برخوردار است. لازم است سنگ بنای این تشکل ها را گذاشت تا با بهبود بیشتر موازنه قوا به سرعت توده ای شوند.
معلمان مبارز کردستان و بازنشستگان در پیوند با معلمان و بازنشتگان در سراسر ایران در جریان اعتصابات و اعتراضات سراسری سالهای اخیر تا حدودی صفوف خود را سازمان داده اند. این تلاش ها را باید ارج گذاشت. لازم است کمک کرد که این سازمانیابی به همه مدارس و شهرهای کردستان گسترش یابد. لازم است با بهره گرفتن از تجربه معلمان مبارز به ایجاد کانون های دانش آموزی در مدارس کمک کرد. سازمانیابی زنان کارگر و زحمتکش در محلات حاشیه شهرها در شوراها و انجمن ها می تواند نقش تعیین کننده ای در به میدان آوردن نیروی اجتماعی جنبش رهایی زنان داشته باشد. به میدان آوردن این نیروی عظیم و کمک به سازمانیابی آن یکی از عرصه هایی است که باید روی آن تمرکز کرد.
با سرعت گرفتن وزش نسیم انقلاب و با تغییر بیشتر توازن قوا به سود قیام شهری و انقلاب، لازم است بی درنگ شوراها و دیگر نهادهای حاکمیت توده ای را در محلات شهرها، شهرک ها و روستاها برپا کرد. باید آماده باشیم که با سست شدن پایه های حاکمیت رژیم در کردستان و عقب نشینی آن، زنان و مردان متشکل در شوراها و نهادهای حاکمیت توده ای کنترل اوضاع و اداره و مدیریت جامعه را در دست بگیرند. نباید گذاشت احزاب ناسیونالیست از بالای سر توده های کارگر و زحمتکش و مردم ستمدیده کردستان حکومت را در دستان خود قبضه کنند.
فعالین کومه له لازم است با پیدا شدن نشانه های آغاز فروپاشی نیروهای مسلح رژیم اسلامی در کردستان، خلع سلاح پایگاههای نظامی دشمن را در دستور کار قرار دهند. با توجه به وجود سنت مبارزه مسلحانه در کردستان، و با توجه به وجود هزاران کادر آزموده که آموزش و مبارزه مسلحانه را تجربه کرده اند، می توان با آغاز از هم گسیختگی نیروهای رژیم در کردستان دست به کار بسیج مردم برای خلع سلاح پایگاههای نظامی شد. لازم است کارگران و زحمتکشان و توده های ستمدیده مردم کردستان در ابعاد توده ای مسلح شوند و با نیروی مسلح خود از حاکمیت و دستاوردهای خود حفاظت کنند. هرچه به دوره اعتلای سیاسی و انقلابی نزدیک تر شویم، تلاش جریان ها و گروه های ارتجاعی برای ایجاد تفرقه ملی و مذهبی فشرده تر می شود. باید با هوشیاری این تفرقه افکنی ها را خنثی کرد.
در حالی که احزاب و نیروهای ناسیونالیست برای “براندازی” رژیم جمهوری اسلامی به فشارهای حداکثری دولت ترامپ امید بسته اند و برای تصرف قدرت از بالای سر توده های مردم کردستان نقشه پردازی می کنند، فعالین کومه له لازم است که مردم کردستان را از زیر نفوذ این سیاست های ارتجاعی بیرون بکشند، و باور به نیروی خود و نیروی همبستگی با جنبش کارگری و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی در سراسر ایران برای سرنگونی انقلابی حکومت اسلانمی را هر چه بیشتر قوت ببخشند.
فعالین کومه له بر متن این فعالیت ها لازم است پایه اجتماعی و نفوذ شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان را گسترش دهند و در پیوند با جنبش کارگری و دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی در سراسر ایران نقش خود را برای تضمین پیشروی جنبش انقلابی کردستان تا برافراشتن پرچم پیروزی و حاکمیت شورایی مردم در کردستان ایفا کنند. با تکیه بر این فعالیت های انقلابی و کار نقشه مند و سازمانگرانه است که می توان فرصت های جدید برای پیشروی جنبش انقلابی کردستان ایجاد کرد، از فرصت هایی که پیش می آیند به نحو مناسب بهره گرفت و مخاطراتی هم که جنبش انقلابی مردم کردستان را تهدید می کند خنثی کرد.
بازنشر: تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له
https://alternative-shorai.tv (https://alternative-shorai.tv/)
https://cpiran.org
https://komala.co
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
https://t.me/KomalaCpiranTv