بشریت آزادیخواه و برابری طلب علیه نسل کشی و جنایات جنگی دولت اسرائیل در غزه
دوشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۲
پنج هفته است که دولت نژادپرست و اشغالگر اسرائیل، مردم فلسطین در نوار غزه را با توجیه مقابله با خطر تروریسم سازمان حماس زیر آتش بمبارانهای سنگین و بی وقفه قرار داده است.در این تردیدی نیست که جنایات جریان اسلامی حماس علیه مردم عادی اسرائیل در عملیات هفتم اکتبر در جوهر خود توحشی است که همه جریان های اسلام سیاسی از خود نشان میدهند. تفاوتی نمیکند که این توحش در قامت حکومت اسلامی در ایران باشد که تاریخش با کشتار و خون نوشته شده است و یا جنایات حکومت اسلامی اردوغان علیه مردم کردستان و یا توحش ” داعش” در سوریه وعراق وقتل عام ” ایزدیها ” و یا توحش ” بوکو حرام” ویا ” الشباب” در سومالی و سودان.
اما پاسخ دولت نژادپرست اسرائیل به این حمله حماس، همه مرزهای توحش و بربریت را پشت سرگذارده است. نتانیاهو در همان روز نخست با اعلام اینکه “ما در جنگ هستیم … جواب ما چهره خاورمیانه را عوض خواهد کرد و درسی برای نسل های بعدی خواهد بود” آشکارا میگفت که یک فاجعه هولناک انسانی در راه است. اکنون پنج هفته از این جنگ و کشتار و ویرانگری هولناک میگذرد. تمام کوششها برای متوقف کردن جنایات جنگی دولت اسرائیل ناکام مانده است. دولت اسرائیل از مردم شمال غزه خواست که شمال را تخلیه کرده وبه جنوب نوار غزه بروند، با این وجود هم مسیر راه آنان و هم مناطق جنوب را بمباران میکند. هیچ گوشه ای از غزه حتی بیمارستانها از بمبارانها در امان نیستند. ساختمانهای مسکونی، مدارس، بیمارستانها و هر جائی که مردم به آنجا پناه میبرند مورد حمله قرار می گیرد. نیروهای زمینی دولت اشغالگر مسیر عبور خود را پاک سازی کامل میکنند، آنچه باقی میماند زمین سوخته ای بیش نیست. “سازمان بین المللی دفاع از کودکان” اعلام کرد که بطور متوسط روزانه صد و هشتاد کودک کشته میشوند وتا دهم ماه نوامبر چهار هزار و پانصد کودک جان خود را از دست داده اند. این رقم بیش از مجموع کودکان کشته شده از سال ۱۹۶۷ تا کنون در ساحل غربی و نوار غزه است. دبیر کل سازمان ملل بیان داشت که “غزه به گورستان کودکان تبدیل شده است”. در این فاصله بیش از یازده هزار نفر در غزه قربانی این جنگ هولناک گشته اند. همزمان سازمان غیر دولتی “مرکز اطلاعات حقوق بشر اسرائیل” در گزارش خود مینویسد که “مناطقی در ساحل غربی دیگر وجود خارجی ندارند و ساکنان آنان توسط آبادی نشین های رادیکال فراری داده شده اند”. این سازمان تنها در فاصله هفتم تا نوزدهم اکتبر تعداد نود وهشت خانواده با پانصد و پنجاه و دو عضو را شمارش کرده است که در میان آنان صد وهفتاد و سه کودک بوده اند. این سازمان در اطلاعیه خود ” از مجامع جهانی میخواهد که بدون درنگ وارد عمل شده وجلو این عملیات را که با پشتیبانی دولت اسرائیل صورت گرفته و سبب کوچ اجباری فلسطینیان میشود، بگیرند”.
همه گزارش هایی که ارگانهای وابسته به سازمان ملل و رسانه های مستقل، از زندان بزرگ غزه انتشار میدهند، شباهت تاریخی عجیبی با آنچه که نازیها در برخورد به شورش اسکان داده شدگان در “گتوی ورشو” انجام دادند، دارد. در”گتوی ورشو” بزرگترین گتو در اروپا تحت اشغال نازیها در طول جنگ جهانی دوم بود که حدود سیصد هزار نفر یعنی کمتر از یک هفتم ساکنان غزه در آن زندگی میکردند. در تابستان ۱۹۴۲ عملیات اخراج گسترده از این گتو آغاز شده و تنها در طول دو ماه تابستان ۱۹۴۳ حداقل دویست و پنجاه و چهار هزار نفر از ساکنان آن به اردوگاه ” تربلینکا” انتقال داده شدند که در آنجا به قتل رسیدند. هنگامیکه خبر قتل عام در مراکز کشتار به “گتوی ورشو” رسید گروهی از بازماندگان که بیشتر آنان جوانان بودند، سازمانی به نام “سازمان مبارزان یهودی” تشکیل دادند. این سازمان در اطلاعیه ای از یهودیان خواست تا در برابر رفتن به واگن های قطار که یهودیان را به اردوگاههای مرگ میبرند، مقاومت کنند. در نوزدهم آوریل ۱۹۴۳ پس از اینکه سربازان و پلیس دولت فاشیست آلمان برای تبعید ساکنان بازمانده وارد گتو شدند، شورش گتوی ورشو آغاز شد. این شورش در شانزدهم ماه مه ۱۹۴۳ پایان یافت. آلمانیها به تدریج این مقاومت را درهم شکستند. از بیش از پنجاه و شش هزار یهودی به اسارت گرفته شده حدود هفت هزار نفر کشته شده و بقیه به اردوگاههای مرگ فرستاده شدند.
در برابر این جنگ هولناک تمام دولت های امپریالیستی غرب در پشت اسرائیل قرار گرفته و به بلند گوی تبلیغاتی دولت نژاد پرست تبدیل شدند. دولت اشغالگر حق یافت که برای به اصطلاح دفاع از خود به هر جنایتی دست بزند و همه دول امپریالیستی آگاهانه فراموش کردند که به زمینه واقعی این جنگ هولناک که ریشه در، تاریخ خونبار بیش از هفتاد و پنج سال اشغال دارد، بپردازند. گویا جنگ بین مردم فلسطین و دولت اشغالگر با حمله تروریستی حماس در هفتم اکتبر آغاز شده است. اگاهانه فراموش شد که تمام قطعنامه های سازمان ملل جهت بازگشت دولت اسرائیل به مرزهای قبل از۱۹۶۷ و بازگشت بیش از چهار و نیم میلیونی فلسطینی و ایجاد دولت فلسطین در تمام این سالها لگد کوب شدند. اما همه این تبلیغات کر کننده، و قربانی کردن حقایق تاریخی خیلی زود در پرتو جنایات هولناک رژیم اشغالگر اسرائیل از هفتم اکتبر به این سو و با به میدان آمدن بخش های بزرگی از بشریت آزادی خواه و برابری طلب رنگ باختند. راهپیمائیهای میلیونی حتی در کشورهای امپریالیستی غرب اعلام آشکار همبستگی با مردم فلسطین واعلام انزجار از یک دولت اشغالگر بود. فراخوان شانزدهم اکتبر اتحادیه کارگران فلسطین با استقبال اتحادیه های کارگری روبرو شد. برخی از نهادها و تشکل های کارگری در آمریکا همبستگی خود را با کارگران فلسطین اعلام کردند. چهار اتحادیه کارگری در بلژیک با انتشار فراخوانی از اعضای خود خواستند که از بارگیری تسلیحات نظامی به مقصد اسرائیل خودداری کنند. آنان در فراخوان خود نوشتند که ” ما به مثابه اتحادیه کارگری در کنار کسانی هستیم که برای صلح مبارزه میکنند”.
” اتحادیه های پایه ای ” در ایتالیا نیز با انتشار فراخوانی خطاب به اتحادیه کارگران فلسطینی نوشتند که ” به مثابه بزرگترین اتحادیه در بخش خدمات علیه هرنوع ارسال اسلحه به اسرائیل مقاومت خواهند کرد. یک راه حل عادلانه برای فلسطین نه از جانب قدرتهای بزرگ و نه از جانب رژیم های سرمایه داری منطقه بلکه تنها از طریق مبارزه مشترک کارگران در خاورمیانه فارغ از تفاوتهای مذهبی و اتنیکی به دست میآید”. این پیغام به گونه ای دیگر در بیانیه مشترک تشکلهای کارگری در ایران انعکاس یافت.
شاید رژیم اشغالگر اسرائیل با حمایت بی قید و شرط دولت های آمریکا و بریتانیا و … بتواند در میان ویرانه های غزه جویبار خون به راه اندازد، ولی نخواهد توانست مقاومت یک ملت برای رهائی را در هم بشکند. بویژه اگر طبقه کارگر جهانی و بشریت آزادیخواه و برابری طلب در کنار ملت فلسطین بایستد.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له