برای پایان دادن به نسل کشی دولت اسرائیل، مبارزه باید ادامه یابد
سه شنبه ۷ آذر ۱۴۰۲
آتش بس چهار روزه ای که سحرگاه جمعه سوم آذر با میانجیگری دولت های آمریکا، مصر و قطر و با توافق دولت اسرائیل و حماس آغاز شد تنفس کوتاهی است که در چهل ونهمین روزاین جنگ خونین بە مردم فلسطین در نوار غزه داده شده است. فرصتی برای ورود کاروانهای امداد رسانی به نواز غزه و نقل و انتقال بیماران و زخمی ها از بیمارستان هایی که به ویرانه تبدیل شده اند. همزمان تنفسی برای آزادی تعدادی از مردم اسرائیل که توسط حماس به گروگان گرفته شده اند و شماری از زندانیان فلسطینی که سالها است به جرم مبارزه علیه آپارتاید نژادی و اشغالگری دولت اسرائیل در زندان های اسرائیل بسر می بردند. برای همه آنها که تنها از میان تصاویر دستچین شده ریختن بمب ها بر سر مردم فلسطین در نوار غزه را مشاهده می کردند و برای آنها که رسانه های قدرتهای غربی از صبح تا شام اخبار مهندسی شده در اختیارشان قرار می دهند، وقفه چهار روزه بمب بارانها دستکم می تواند این توحش لگام گسیخته را به عقبگاه ذهن بکشاند. در لحظاتی پیش از آغاز رسمی آتشبس موقت چهار روزه، ارتش اسرائیل در ویدیویی در شبکههای اجتماعی به ساکنان غزه هشدار داد که جنگ به پایان نرسیده است و برای اینکه توهم بازگشت به شمال غزه در میان آوارگان شکل نگیرد اعلام کرد که “شمال نوار غزه منطقه خطرناک جنگی است و برای امنیت شما، حرکت به شمال ممنوع است”.
با این وجود همه آنهائی که تاریخ این تراژدی خونبار را در هر تهاجمی که ارتش اشغالگر انجام داده و بخش دیگری از فلسطینیان را آواره ساخته به یاد می آورند و سرنوشت خونبار یک ملت در بازه زمانی یک قرن گذشته و بربریتی که به نام “دفاع ازحق موجودیت اسرائیل” را مرور می کنند، لابد این حقیقت تلخ را هم می بینند که بشریت تا چه اندازه در پایان دان به این تراژدی ناتوان بوده است. اکنون دیگر برای همه آنان که منافعی در این جنگ ویرانگر ندارند، باید آشکار شده باشد که نه دولت اشغالگر و متحدین آن و نه جریانات ارتجاعی از نوع حماس و پشتیبانان به غایت ارتجاعیترش نظیر خامنه ای و اردوغان، نه میتوانند و نه میخواهند به این جنگ و نزاع تاریخی پایان دهند. دولت اسرائیل به مثابه دژ و پایگاه استراتژیک آمریکا و دیگر قدرتهای سرمایه داری اروپا در منطقه، اهمیتش بسیار بیشتر از آن است که از متحدینش و از حمایت بی قید و شرط از جنایات آن دست بکشند. به ویژه برای امپریالیسم آمریکا دولت دست راستی اسرائیل با ارتشی مجهز و نیرومند اهرمی مؤثر برای پاسداری از منافع آمپریالیستی آمریکا در منطقه به شمار می آید. از اینرو حمایت بی قید و شرط دولت های آمریکا، بریتانیا، آلمان و فرانسه و ایتالیا و … از دولت اشغالگر تحت عنوان “حق دفاع از خود” را باید در همین چهارچوب مورد ارزیابی قرار داد. دولت اسرائیل سال ها است که مقاوله نامه ها جهانی و کنوانسیون بین المللی را در رفتار با مردم فلسطین و در اشغال سرزمین های آنان را آشکارا زیر پا می گذارد. بنابراین با بانگ رسا باید گفت آنانی که به بهانه حمله جنایتکارانه حماس تمام قد در پشت دولت اسرائیل صف کشیده و چشمان خود را بر جنایات و کشتار مردم فلسطین در نوار غزه و ساحل غربی میبندند، کمتر از مقامات دولت اسرائیل جنایتکار نیستند.
برای دولتهای ارتجاعی و جریانات ارتجاعی نظیر حماس ادامه این تراژدی بستر مناسبی است که از آن تغذیه می کنند. دولتهای ارتجاعی منطقه در تمام این هفتاد و پنج سال گذشته با کارت فلسطین برای معاملات کثیف خود با امپریالیستها و علیه توده های مردم در راستای سیاستهای ارتجاعی شان بهره برداری کرده اند. بنابراین نباید گذاشت که مدافعین دروغین مردم فلسطین بر سر رهائی این مردم به قمار بنشینند. نباید حماس را نماینده مردم فلسطین دانست، به همان اندازه هم مهم است که مانورهای سران جمهوری اسلامی و دولت نئوعثمانی ترکیه را افشاء نمود. باید با کار آگاهگرانه توضیح داد که سرنوشت مردم خاورمیانه در هم تنیده است. هر موج انقلابی در بخشی از خاورمیانه بستری برای به میدان آمدن موج های انقلابی در دیگر کشورهاست و هر تهاجم نیروهای امپریالیستی و یا قدرت گیری جریانات اسلامی بستر به عقب راندن موج انقلاب در این منطقه است. واقعیت این است که سیاست های حماس نه تنها پاسخی به اشغالگری دولت اسرائیل نیست، بلکه سیاست های ارتجاعی و نفرت افکنی مذهبی و یهودی ستیزی آن بە اعتبار جنبش فلسطین برای رهایی لطمه می زند و خوراک تبلیغات نژادپرستانه دولت اسرائیل و جریان های دست راستی در اسرائیل را فراهم می آورد. قبل از همه گرایشات چپ و انقلابی و ترقی خواه در حین مقابله با سیاست های نژادپرستانه و اشغالگرانه دولت اسرائیل، باید ماهیت ارتجاعی سیاست های سیاست های حماس را هم برای مردم روشن کنند.
همین وقفه کوتاه بمب بارانها و آتش بس چهار روزه و مبادله گروگانها و زندانیان، دستاورد ناپایدار جبهه عظیم اعتراضات تودهای در سراسر جهان بود که از همان آغاز بمبارانها برای آتش بس دائم و علیه جنایات دولت اشغالگر و نژاد پرست اسرائیل و در دفاع و همبستگی با آزادی مردم فلسطین به راه افتاد. این حرکت جهانی توازن قوا را به نفع جبهۀ مبارزات کارگران و مردم ستمدیدۀ فلسطین تغییر داده است و باید ادامه یابد. مردم حق طلب فلسطین که سابقۀ بیش از هفت دهه مبارزه علیه نسل کشی و اشغالگری حکومت اسرائیل را پشت سر دارند، برای پایان دادن به این زندگی فاجعه بار خود باید در اتحاد و همبستگی با نیروهای پیشرو و مردم آزادیخواه در اسرائیل و سراسر منطقه و جهان علیه رژیم فاشیست و نژاد پرست اسرائیل و برای به حاشیه راندن جریانات ارتجاعی اسلامی حماس و جهاد اسلامی به میدان آیند. اتحاد و همبستگی کارگران و مردم ستمدیده فلسطین با کارگران و نیروهای ترقی خواه در اسرائیل که مخالف اشغالگری دولت اسرائیل هستند و حمایت جنبش همبستگی با آزادی فلسطین در سطح جهان و مقبولیت جهانی حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین، آن نیرویی است که می تواند به نژادپرستی و اشغالگری دولت اسرائیل پایان دهد و حق پایه ای ملت فلسطین برای تشکیل دولت مستقل را متحقق کند. نه جریانات ارتجاعی اسلامی که از جانب جمهوری اسلامی و دولتهای مرتجع عربی و خود اسرائیل برای تضعیف جنبش چپ و آزادیبخش و مترقی فلسطین تغذیه می شوند و نه دستگاه فاسد “فتح” در ساحل غربی رود اردن، نمیتوانند مدافع رهایی کارگران و مردم زحمتکش فلسطین از تبعیض و بی حقوقی و اشغالگری باشند.
سخن روز: شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له