برای اول ماه مه، تجسُم مبارزهی جهانی دوزخیان زمین علیه نظم سرمایه
دوشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۱
سوسن بهار
بُرشهایی از مقالهی «لغو بی درنگ کار کودک، یک ضرورت از منظر سوسیالیسم!»
سرمایهداری چنان مهلکهای از فقر و بیکاری، جنگ و آوارگی، بیحقوقی و محرومیت به وجود آورده و چنان بار مصایب خود را بر سر کارگران و فرودستان جامعهی بشری آوار کرده است، که دیگر حنای سفسطهی دموکراسی، حقوق بشر و… رنگ باخته است و دیگر حتا تلاشی هم برای لاپوشانی افزایش تصاعدی فاصلهی روزافزون طبقاتی و نابرابری، و از دست رفتن میلیونها جان عزیز در جنگها، در معادن، در دخمههای نمور کار و رنج، صورت نمیگیرد.
… در چنین وضعیتی، یکی از روشهای مرسوم سرمایه برای کاهش هزینههای کار و سودآوری بیشتر، بهرهکشی از کودکان طبقهی کارگر و جایگزین کردن کار آنها، به مثابه نیروی کار ارزانتر و قابل کنترلتر و بی دردسرتر، با کار والدین آنهاست. دور تسلسل شوربختی کار کودکان، اما به مثابه عامل فقر بیشتر کُل طبقه، باز ماندن از تحصیل و بی سوادی و محرومیت این کودکان از رشد طبیعی، بیماری و از کار افتادگی کُل طبقه از طریق کاهش سن کار و مرگ زودرس کارگران، گسترش پدیدهی بیکاری، کاهش سطح دستمزدها، پایین آمدن سقف بیمههای اجتماعی و… دهها و صدها عارضهی دیگر عمل میکند. و در این میان، «فقر به مثابه عامل به کار کشیده شدن کودکان»، که در رسانههای گروهی بورژوایی به عنوان دلیل کار کودکان به خورد جامعه داده میشود تا از زشتی این پدیده بکاهد، آن را امری مربوط به خود خانوادههای کارگری بنمایاند، و سرمایهداری را زیر بار نکوهش و انزجار افکار عمومی برهاند، در واقع یک سیاست کثیف اربابان سرمایه¬ برای به کار کشیدن کودکان خانوادههای کارگری، جهت سودآوری بیشتر است، که فقط به گسترش روزافزون خود «فقر» میانجامد. تراژدی کار کودکان در جهان سرمایهداری، و بر متن امکانات غیر قابل تصوری این جهان سرشار از نعمت و ثروت، چنان عمق و گسترشی یافته و چنان فلاکتی را بر کودکان سراسر جهان و خانوادههای آنان آوار کرده، که نظیرش را در عصر بربریت هم نمیتوان یافت. امروزه، شوربختانه، بر هیچ کالایی در هیچ کجای جهان نمیتوان اشاره کرد، که رد پا¬های کوچولوی کوفته و دستان کوچک زخمی بر آن نباشد. اما آيا همهی مشتريان این کالاها هم مىدانند؟ آيا در متن قالىهاى زيبا، لباسهاى شيک و مُد روز، کفشهاى ورزشى، وسایل الکترونيکى، جواهرات خيره کننده، وسایل بازى و تفريحى، ساختمانهاى مسکونى، و همهی آن چه که مورد استفادهی بشريت امروز است، چهرههاى خسته و تنهاى لهيدهی ميليونها کودک کارگر را مىبينند؟
… پردهبرداری از راز جان کاه بردگی کودکان در دهههای اخیر با مرگ دلخراش اقبال مسیح و ترور او به دست صاحبان سرمایه صورت گرفته است. اقبال نه تنها در زمان زندگی خود، با مبارزهی بی امان علیه بردگی کودکان، سخنگوی اسپارتاکوسهای معاصر شد، بلکه مرگاش نیز نهال نورس مبارزه علیه بردگی کودکان را به درختی تناور تبدیل کرد. با مرگ اقبال و پس از آن بود، که «یونیسف» و «اتحادیهی بینالمللی و آزاد کارگران» در دو سند یکی به نام «گزارشی از وضعیت کودکان جهان» و دیگری تحت عنوان «کار کودک، پوشیدهترین راز جهان» به عیان ساختن پدیدهی شوم کار کودک و انواع آن از جمله بردگی قرض، سرفی و کار خیابانی پرداختند.
افشای پدیدهی کار کودک در ایران نیز از همان سالها، و همگام با حرکت جهانی برای لغو کار کودک، پا گرفت. این تلاش، که شوربختانه در قدمهای اول خود با مقاومتهایی حتا در میان تودهی مردمی مواجه بود که نمیخواستند یا نمیتوانستند بپذیرند که کودکان در جامعهی آنها به کار کشیده میشوند، تحقیر میشوند و آزار میبینند، به تدریج با گسترش روزافزون پدیدهی کار کودک که دیگر حتا در خیابانها و معابر عمومی شهرها هم قابل مشاهده بود و همچنین افزایش تلاشها برای دفاع از حق کودکی، همراهی و همدلی حداقل بخشی از تودهی مردم جامعه را به دست آورد؛ به گونهای که امروزه دیگر پدیدهی کار کودک در ایران قابل پردهپوشی نیست.
… ممنوعیت کار کودک نه تنها بذر فردای سوسیالیسم است، بلکه شرط اول بیان مطالبات سوسیالیستی است. اگر همین امروز بدون یک حرکت دستهجمعی آگاهانه و از منظر منافع طبقهی کارگر قدمی جدی برای لغو بیدرنگ کار کودکان برنداریم؛ اگر اجازه بدهیم، که کودکانمان نه تنها در خیابانها، بلکه همچنین در کورهپزخانهها، کارگاههای صنایع دستی، قالیبافیها، آهنگریها، کفاشیها، چاپخانهها، کارخانههای بلورسازی و شیشهگری، کارخانههای ملامینسازی، کارهای ساختمانی، کارهای دستی و پیشخدمتی، تولیدی پوشاک، کار در معادن، کار خانگی و کشاورزی و قاچاق موادمخدر، کار در عرصهی پُر سود صنعت سکس و فحشای اجباری، به جان کوچک کاهیدن ادامه دهند، و به اعتبار همهی اینها کُل طبقهی کارگر نیز در درد و رنج و فقر بیشتر فرو رود، پس آینده و فردای سوسیالیسم را برای که و چه میخواهیم؟
برای از بین بردن مالکیت خصوصی و لغو کار مزدی، برای ریشهکن کردن هر گونه تبعیض و نابرابری، برای رسیدن به آزادی و برابری انسانها، برای سازماندهی تولید از پایین و اجتماعی شدن آن در وسعت کُل جامعه، میبایست قدمهای محکم و هر چند کوتاه را از همین الان برداشت. میبایست یک به یک موانع را از سر راه جنبش کارگری کنار زد تا جنبش کارگری بتواند همبسته و همصدا به رسالت تاریخی و اجتماعی خود عمل کند. در این راه، پدیدهی کار کودکان یکی از جدیترین موانع جنبش کارگری است.
برگرفته از: دفتر بیست و هشتم «نگاه»، مارس ۲۰۱۴،
اشتراک در شبکه های اجتماعی:
تگ ها :
اول ماه مه