جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ | 31 - 01 - 2025

Communist party of iran

بحران اوکراین، بازی با آتش


با تشدید جنگ لفظی بین آمریکا و روسیه بر سر بحران اوکراین، جان کربی، سخنگوی پنتاگون در نشست خبری صبح چهارشنبه دوم فوریه اعلام کرد که هزار نیروی آمریکایی که اکنون در آلمان مستقر هستند، به رومانی فرستاده می‌شوند و دو هزار نیرو نیز از آمریکا به لهستان و آلمان اعزام خواهند شد. این در حالی است که “سی‌ان‌ان” پیش از این از قول منابع آگاه گفته بود که حدود دو هزار نیرو به لهستان و چند هزار نیرو به کشورهای جنوب شرقی ناتو، از جمله رومانی اعزام خواهند شد. این خبر یک روز پس از آن اعلام می‌شود که ولادیمیر پوتین غرب را متهم کرد که می‌خواهد مسکو را به جنگ تحریک کند. پوتین روز سه‌شنبه، اول فوریه، با تکرار خواسته‌های امنیتی مسکو، گفت که واشنگتن و ناتو به نگرانی‌های بنیادین کرملین بی‌توجهی کرده‌اند. در همین رابطه رئیس کمیسیون اروپا اعلام کرد که “هرگونه تجاوز نظامی به اوکراین، به معنای تحریم‌های مالی و اقتصادی بیشتر” برای روسیه خواهد بود. وی در ادامه گفت روسیه با این اقدام‌ها “ساختار امنیتی” اروپا را زیر سوال می‌برد و بدیهی است که هر حمله به همه ۲۷ کشور عضو اتحادیه تلقی شود. دمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین در واکنش به این تهدیدات گفته که نگرانی مسکو در باره گسترش احتمالی ناتو به سمت شرق و استقرار نیروهای آمریکایی در منطقه “کاملا موجه” است.


بدون شک آنچه در حال حاضر در جلو چشم جهانیان در قلب قاره اروپا می گذرد لحظه ای خطرناک در تاریخ معاصر است. بحرانی که از جهاتی به بحران موشکی ۱۹۶۲ در کوبا شباهت دارد. درست است، نه مسکو و نه واشنگتن تاکنون اشاره ای به استفاده از تسلیحات هسته ای نکرده اند، اما شکی نیست که آنها زرادخانه­های هسته ای خود را نیز در حالت آماده باش قرار داده اند. افزایش نیروهای نظامی روسیه در مرزهای اوکراین از سطح تمرکز و تجمع نیروها در مرزهای اروپایی نیز فراتر رفته است. تشدید جنگ لفظی آمریکا و ناتو هم علیه روسیه به سطح مخاطره آمیزی رسیده است. به رغم ژست های دیپلماتیک، آرایش و نقل و انتقال­های نظامی و تدارکاتی شعله­ور شدن جنگی ویرانگر را محتمل کرده است.


ولادیمیر پوتین ممکن است فکر کند که تمرکز بیش از صد هزار نیروی نظامی با هزاران تانک و زره پوش اقدامی بازدارنده است تا حریف را مجبور به عقب نشینی نماید. جو بایدن ممکن است بر این باور باشد که این فرصت مناسبی برای او است تا وجهه داخلی و بین المللی خود را که پس از شکست مفتضحانه او در افغانستان بسیار لطمه خورده بود، دوباره بازسازی کند. و بوریس جانسون ممکن است بر این باور باشد که لاف زدن پرمدعای دولت او راهی کم هزینه برای منحرف کردن افکار عمومی از مشکلات سیاسی داخلی او است. اما با هر توجیهی که باشد هر سه قدرت امپریالیستی بر طبل جنگ می کوبند و با آتش بازی می کنند. اگر به دلیل تنش کنونی جنگی رخ دهد، حتی اگر در ابتدا فقط به خاک اوکراین محدود بماند، موقعیت مرکزی و وسعت آن کشور کافی است تا خطر جدی و قریب‌الوقوع گسترش شعله های جنگ، دیگر کشورهای اروپایی هم مرز را تهدید کند.


علت اصلی آنچه امروز اتفاق می افتد پیامد تحولاتی است که مسئولیت عمده آن بر عهده آمریکا به عنوان قدرت پیروز جنگ سرد است. بعد از پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق، واشنگتن در قبال روسیه مانند یک قدرت پیروز بی رحم در برابر حریفی مغلوب رفتار کرد که می خواست مانع از بازگشت دوباره روسیه به صحنه رقابت های بین المللی شود. این امر خود را در گسترش ناتو تحت سلطه ایالات متحده با جلب کشورهایی که قبلاً به پیمان ورشو تحت تسلط اتحاد جماهیر شوروی سابق تعلق داشتند، نشان داد. همچنین با دیکته کردن سیاست اقتصادی «شوک درمانی» به اقتصاد روسیه، که تشدید بحران اقتصادی این کشور را بدنبال داشت.


سیاست‌های غرب در قبال روسیه به نوبه خود زمینه ساز ظهور حکومت استبدادی در مسکو و احیای سنت امپراتوری قدیمی روسیه شد. پوتین با به قدرت رسیدن خود که به حمایت از منافع سرمایه داری دولتی و بخش  خصوصی و کنترل دولت بر صنایع  نظامی و بخش نفت و گاز و پشتیبانی ناسیونالیسم روسی متکی است، سیاست توسعه نظامی را در پیش گرفته است. روسیه تحت ریاست پوتین، به پشتوانه افزایش قیمت نفت و گاز از ابتدای قرن جاری، و تجدید حیات اقتصادی به مداخله نظامی در خارج از مرزهای خود روی آورد. روسیه پس از فروپاشی شوروی مداخله نظامی در قفقاز به ویژه در گرجستان، اوکراین و اخیراً در قزاقستان داشته است. همچنین از سال ۲۰۱۵ وارد مداخله نظامی در سوریه شد، با توجه به جایگاهی که لیبی در اهداف ژئوپولیتیک روسیه دارد در بحران آن مداخله کرد و اخیراً در جنوب صحرای آفریقا مداخله کرده است.


بنابراین، زور گویی امپریالیستی ایالات متحده امریکا و تداوم توسعه طلبی امپریالیستی روسیه، جهان را در آستانه فاجعه قرار داده است. با توجه به در هم تنیده شدن منافع اقتصادی طرفین در عصر جهانی شدن سرمایه باز این امید وجود دارد که عقل پیروز شود و قدرت‌های رقیب به توافقی دست یابند و شرایطی را برای یک «همزیستی مسالمت‌آمیز» مهیا کنند تا از جنگ داغ جلوگیری شود. جنگی که یک فاجعه بزرگ برای تمام بشریت خواهد بود. این اوضاع بحرانی و مخاطره آمیز بار دیگر جنبش های مترقی و ضد جنگ را به آماده باش و تلاش برای سازماندهی به صحنه فرا می خواند.


سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له

https://alternative-shorai.tv

اشتراک در شبکه های اجتماعی: