با تمام نیرو از فراخوان تجمع سراسری معلمان حمایت کنیم!
چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱

شورای همآهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان با انتشار فراخوانی در روز شنبه هفدهم اردیبهشت، اعلام کرده است که در روز پنجشنبه بیست ودوم اردیبهشت مجددا در خیابانها حضور خواهند یافت. آنان در فراخوان خود با برشمردن لیستی از مطالباتشان که همچنان بدون جواب مانده است، نوشته اند: ” سال های بسیاری است که آموزش رایگان و معیشت عادلانه معلمان به گروگان تدابیر و تصمیماتی گرفته شده که دستاوردی جز تبعیض، بی عدالتی، فقر، آموزش ناکارآمد، تربیت فشل و تولید افسردگی و ناهنجاری” نداشته است. آنان خطاب به معلمان و مردم و با شرح سرکوبگریهای رژیم ادامه میدهند که: “در هفتهای که در تقویم ملی مان به نام معلم مزین شده است، حاکمیت، در سراسر کشور، با احضار و پروندهسازی علیه فعالان صنفی معلمان، نشان داد که اهمیت مقام معلم که سالها از آن دم میزند، سراب و فریبی بیش نبوده است. از صبح روز دهم اردیبهشت، عوامل حاکمیت با یورش قرون وسطایی به منازل چهار نفر از خدمتگزاران شریف و صادق جامعۀ معلمان، آقایان رسول بداقی، محمد حبیبی، جعفر ابراهیمی و علی اکبر باغانی، آن ها را دستگیر و به زندان اوین منتقل کردند. پروژۀ سرکوب علیه کنشگران، به همینجا ختم نشد و صبح روز دهم اردیبهشت، در حرکتی به زعم خود گسترده، بسیاری از معلمان در شهرهای مختلف کشور را تهدید، احضار و بازداشت کردند که این احضارها و تهدیدها، عموماً در جهت تحت فشار قراردادن کنشگران صنفی و لغو تجمع اعتراضی یازدهم اردیبهشت بود. همچنین، صبح روز یازدهم اردیبهشت، پیش و پس از تجمع، بسیاری از کنشگران صنفی دستگیر شدند که از آن جمع، آقایان: اسکندر لطفی، مسعود نیکخواه، محسن عمرانی، محمود ملاکی، اصغر حاجب، رضا امانیفر و هادی صادق زاده هنوز در زندان به سر می برند”.
بدون تردید جنبش فرهنگیان در جریان سالهای اخیر به یکی از جنبشهای قدرتمند مطالباتی در جامعه تبدیل شده است. آنها با ایجاد تشکل سرتاسری نه تنها با قدرت بیشتری ظاهر میشوند بلکه نشان دادند که با وجود تمام سرکوبگریها وبگیر وبه بندهای رژِیم میتوان با عزم واراده ای متحد به یکی از اساسیترین کمبودهای جنبش کارگری ایران یعنی تشکلهای توده ای سرتاسری پاسخی در خور داد و همین امر سبب گردیده است که آنها یه یک مؤلفه اساسی در تصویر سیمای اعتراضات واعتصابات در جامعه تبدیل شوند. اکنون هفته ها وماهها هست که آنان با تجمعات سرتاسری خود، مطالباتشان را فریاد میزنند . مطالباتی که در بسیاری از موارد مطالبات مشترک آحاد مختلف جنبش کارگری ایران است. یادمان نرفته است که در روزهای نهم، دهم و یازدهم بهمن ماه دهها هزار معلم در بیش از دویست شهر ومنطقه دست به اعتصاب و تجمعات اعتراضی زدند. آنان همانند تجمعات ماههای گذشتۀ خود، خواستار رفع تبعیض، پایان بیعدالتی، افزایش حقوق، آزادی معلمان زندانی، آموزش رایگان دانشآموزان، مخالفت با روند کنونی خصوصیسازی حوزه آموزش، همسانسازی بازنشستگان مبتنی بر قانون مدیریت خدمات کشوری و اجرای قانون رتبهبندی مشاغل شده بودند.
پاسخ رژیم اما از سوئی سرکوب واز سوی دیگر تصویب لایحه ای در مجلس رژیم بود که معلمان بدرستی آنرا لایحه ” خدعه بندی” به جای ” رتبه بندی” نامیدند. اینبار نیز رژیم در روزهای منتهی به اول ماه وهمچنین اول ماه گسترده ترین هجومش را به فعالین کارگری ومعلمان آغاز کرد. این امر بیش از همه نشانۀ ترس رژیم بود. برای اول ماه مه دهها فراخوان و قطعنامه از جانب تشکل های مستقل کارگری، فرهنگیان، بازنشستگان و زنان داده شده بود. این فراخوانها در بستر حدود سه هزار اعتراض واعتصاب بخشهای مختلف جنبش کارگری در طول سال گذشته انتشار مییافتند. حتی معلمان با جلو انداختن روزمعلم از دوازدهم اردیبهشت به یازدهم اردیبهشت گام ارزنده، مهم و قابل تقدیری برای حضور مشترک کارگران، فرهنگیان و بازنشستگان برداشته بودند. وهمۀ اینها پیامهائی بودند که رژیم را به هراس افکندند. اکنون دیگر فراخوانها تنها خود را به مطالبات اقتصادی محدود نکرده ودر بسیاری از موارد مطالبات سیاسی را در فراخوانها خود گنجانده بودند و این چیزی جز اعلام نبرد سیاسی مزد وحقوق بگیران علیه رژیم سرمایه داری- مدهبی نبود. جواب رژِم به این فراخوانها وعزم وارادۀ جنبش کارگری برای بزرگداشت روز رزم جهانی خود، گسترش سرکوب بود. نه تنها در روزهای قبل دهها تن از فعالین کارگری ومعلمان دستگیر شدند، بلکه صدها تن از فعالین احضاریه واخطاریه دریافت کردند. اوج این توحش در هجوم نیروهای سرکوبگر به تجمعات در روز اول ماه مه بود. تهران در اطراف میدان بهارستان حالت حکومت نظامی را به خود گرفته بود. و این خود نشان میداد که رژیم چه اندازه از همبستگی و وحدت عمل وارادۀ کارگران وحشت دارد. به جرأت میتوانیم بگوئیم که این اولین بار بود که فرهنگیان، بازنشستگان وکارگران بیکار وشاغل، دانشجویان وخانواده ها در کنار هم دست به راه پیمائی میزدند. اسماعیل عبدی از زندان پیام تبریک اول ماه مه فرستاد واعلام کرد در اعتراض به دستگیریها اعتصاب غذای خود را آغاز کرده است.
دستگیریهای اول ماه در ایران موجی از همبستگی جهانی بویژه از جانب اتحادیه های معلمان با معلمان ایران را در پی داشت. آنها در پیام های همبستگی خود ضمن محکوم کردن وحشیگریهای رژیم خواهان آزادی دستگیر شدگان گشتند. از جمله پنج سندیکای فرانسوی در یک پیام مشترک نوشتند که: “ما اخراجهای ناعادلانه، حبسها و فشارهای قضایی علیه کسانی که از حقوق اساسی خود دفاع میکنند و خواستار آزادی سندیکا هستند را محکوم میکنیم. ما برای آزادی بی قید و شرط همه سندکالیست های زندانی تلاش می کنیم و در جهت کمک به پایان دادن به این شرایط غیرقابل قبول، به افشای هر چه بیشتر موارد سرکوب ادامه خواهیم داد. به مناسبت اول ماه مه، روز جهانی همبستگی، ما بار دیگر حمایت بی دریغ خود را از شما در نبرد سختی که برای آزادی همه زنان و مردان، برای کرامت زنان و مردان زحمتکش، برای رعایت حقوق بشر به پیش می برید، تجدید می کنیم”.
معلمان با تأکید بر خواست آزادی معلمان در بند، با خواست تحصیل رایگان برای همه کودکان و رفع تبعیض ها و افزایش حقوقها به بالای خط فقر و خواست منع خصوصی سازی و کالایی شدن آموزش و درمان رایگان، در عالم واقع خواستهای کارگران و بخش های وسیعی از مزدبگیران و اقشار فرودست جامعه را نیز مطرح کرده اند. اگر معلمان در روز اول ماه مه امسال بازو در بازوی دیگر بخش های طبقه کارگر و بازنشستگان خواسته های خود را فریاد زدند ریشه در همین واقعیات دارد. با تمام نیرو از مطالبات و تجمعات معلمان در روز پنجشنبه بیست ودوم اردیبهشت حمایت و پشتیبانی کنیم.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له